احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۰۵ جوزا ۱۳۹۸
بازداشت دلاور مشاور مجلس سنای کشور به اتهامِ همکاری با تروریستها شاید زیاد خبرِ تکاندهنده برای مقامها و جامعۀ ما نباشد. او چند روز پیش در عملیات نیروهای ویژۀ پولیس بازداشت شد و اسناد و شواهد کافی نیز دال بر رابطه و همکاریِ او با گروههای تروریست بهدست آمد.
به نظر میرسد که نیروهای امنیتی از مدتها به اینسو، آقای دلاور را زیر نظر داشتهاند و در یک موقعیتِ مناسب اقدام به دستگیری او کردهاند؛ اما قضیۀ دلاور فقط با دستگیری او پایان نمییابد، بل بازداشتِ او میتواند آغاز یک روند بسیار پیچیده و مغلق برای دستگیری افراد دیگری باشد که همین حالا با گروههای تروریستی در حال همکاری قرار دارند. رسانهها و تحلیلگرانِ کشور از دیرزمانی در مورد افراد نفوذی صحبت میکنند. آنها گاهی افرادی را نیز به همکاری با گروههای تروریستی متهم کردهاند، ولی کمتر موردی دیده شده که از سوی مقامهای امنیتی و استخباراتیِ کشور مورد پیگیری قرار گرفته باشند.
همواره از ستون پنجم سخن گفته شده است، ولی معلوم نشده که این ستون واقعاً در کدام بخشها بیشترین فعالیت را دارد. روزانه مردم افغانستان و بهویژه نیروهای امنیتی کشور آماجِ حملات خونین قرار میگیرند که بدون تردید عواملی چون دلاور در تبانی با گروههای تروریستی چنین حوادثی را رقم میزنند. وقتی رسانهها و تحلیلگران وضعیت، از موجودیت افراد نفوذی در بدنۀ دولت و نیروهای امنیتی سخن میگویند، مقامهای کشور و بهویژه ارگ که خود را مغز متفکر کشور میداند و چنان وانمود میکند که هیچ موردی را فروگذار نکرده است و نمیکند، به اینگونه تحلیلها میخندند و یا آنها را از اساس کذبِ محض میخوانند.
همه به یاد داریم که در حملات خونینِ انتحاری در کابل بارها بحث ستون پنجم از زبان تحلیلگران مطرح شد، ولی سخنگویان حکومت این تحلیلها را تمسخر کردند و تحلیلگران و رسانهها را به بزرگنمایی وضعیت متهم کردند. اما حالا با دستگیری دلاور چنان خاموشی اختیار کردهاند که حتا یک جمله هم در مورد آن نه بر زبان آوردهاند و نه هم در فیسبوکهای خود نوشتهاند. یکی از سخنگویانِ ارگ که پیوسته خود را در معرض دشنامهای رکیک کاربران فضای مجازی قرار میدهد و به این صورت حس مازوخیستی خود را تسکین میبخشد، حاضر است که از نشستن با کمیدینهای کشور سوژۀ سیاسی بسازد و افراد و اشخاص را به ریشخند بگیرد، ولی همین آقایی که بهشدت در فضای مجازی فعال است و از دشنامهایی که به او و رییسش نثار میشود، لذت میبرد، یک جمله در مورد دستگیری دلاور ننوشته است. چرا؟… چون سخن گفتن در این خصوص ممنوع است. چون حکومت به گفتۀ آن شاعرِ آزاده و مونقرهیی ما، خود ستون پنجم است و ستون پنجم چگونه از ستون پنجم بنویسد؟
هر روز دهها تن در افغانستان به دلیل موجودیتِ افرادی چون دلاور در ردههای مختلفِ قدرت کشته و زخمی میشوند ولی هیچ اقدام دقیق و واضحی برای دستگیری اینگونه افراد در دستِ اجرا نیست. مغز متفکر، کُلِ فکر و ذکرِ خود را گذاشته که چگونه با چند منتقد سیاسی دستوپنجه نرم کند و در تختۀ شطرنج سیاست آنها را کشت بدهد، ولی به اینکه به شناسایی و دستگیریِ افرادی چون دلاور دستور دهد، اصلاً وقت ندارد. چگونه دشمنی که به گفتۀ مقامهای کشور زبون و متلاشی شده است، موفق میشود که چنین در ردههای قدرت نفوذ کند؟
اگر دشمن موفق شده که خود را به پارلمان برساند و به عنوان مشاور کار کند، بدون شک باید تعداد بسیار زیادتری در درون نیروهای امنیتی و ردههای پایینتر حکومتی نفوذ کرده باشند. همه به یاد دارند که چند سال پیش وقتی به پارلمان کشور حمله صورت گرفت، بسیاری ها از موجودیت نفوذیها در داخل پارلمان سخن گفتند، ولی هیچ وقت دیده نشد که حکومت این موضوع را با جدیت تعقیب کرده باشد. اگر واقعاً حکومت اراده و توان دستگیریِ این افراد را داشته باشد، بدون شک تلفات نیروهای امنیتی و غیرنظامیان از نصف هم کمتر خواهد شد.
برای حکومت آقای غنی، کشتار انسانها یک سرگرمی شده است. خودش و دیگرانی که در ردههای بالای قدرت قرار دارند، از مرگ انسانهای این سرزمین لذت میبرند. برای آنها که فرزندان و اعضای خانوادۀشان در امنیت کامل در بیرون از افغانستان زندهگی میکنند، مرگ انسانهایی که در این کشور زندهگی میکنند، ساعتتیری به شمار میرود. هیچ کسی تا به حال ندیده که آقای غنی واقعاً از مرگ و کشتار انسانهای این مملکت چهرۀ متأثر به خود گرفته باشد. شاید برای چند لحظه ژشتِ افراد غمگین را بازی کرده باشد ولی به محض اینکه از برابر کمرههای رسانهها دور شده و یا در محفل دیگری شرکت کرده، دوباره قاه قاه خندیده است.
آقای غنی ذاتاً فردی قسیالقلب است و این قساوت را میتوان در چهره و رفتار او بهروشنی دید. از جانب دیگر، موضوعاتِ تباری و قومی سبب میشوند که اینگونه افراد بهسادهگی در ردههای بالای قدرت جا بگیرند. آقای غنی نمیخواهد باور کند که ممکن است افرادی که با دشمن رابطه و همکاری دارند، از قوم خودش باشند. او برای کتمان چنین وضعیتی از اعمالِ اینگونه افراد حمایت میکند. اگر واقعاً از دلاور به عنوان سرنخ استفاده شود، شاید شبکههای بزرگتری نیز شناسایی و بازداشت شوند.
فراموش نباید کرد که دشمن در تمام ردههای حکومتی نفوذ یافته است. این افراد تحتِ حمایتِ مقامهای بلندپایه قرار دارند، همانگونه که دلاور نیز ممکن است از سوی رییس مجلس سنا حمایت شده باشد. اگر چنین حمایتی وجود نداشته، او چگونه موفق شده است که به عنوان مشاور رییس مجلس سنا کار کند؟ گرفتن یک موقعیتِ سادۀ دولتی برای یک فرد تحصیلکرده در این کشور اگر محال نباشد ولی بدون شک گذشتن از هفت خوانِ رستم است، ولی افرادی که هیچ معلوم نیست از کجا آمدهاند و چه نسبتی با این کشور دارند و پایۀ دانش و تحصیل آنها چقدر هست، بهآسانی به عنوان مشاور و معین و رییس در بخشهای مختلفِ دولت به کار گماشته میشوند و سرانجام مشخص میشود که با گروههای تروریستی رابطه دارند.
بدون کمترین تردیدی میتوان گفت که در پشتِ هر حادثۀ تروریستییی که در کابل و یا شهرهای دیگرِ کشور اتفاق افتاده، افراد نفوذی زیادی قرار داشتهاند.
Comments are closed.