احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۱۹ جوزا ۱۳۹۸
جرگۀ مشورتی صلح که چندی پیش در کابل برگزار شد، چه پیامدی برای تأمین صلح و امنیت داشت؟ این سوال این روزها که رهایی نزدیک به نُهصد زندانی طالب در دستور کار قرار گرفته، بیش از هر زمانِ دیگری ذهن شهروندانِ کشور را به خود مشغول داشته است. نهصد زندانی طالبان در حالی قرار است که از زندان پلچرخی کابل رها شوند که این گروه همچنان به حملات انتحاری و تهاجمیِ خود علیه نیروهای امنیتی و شهروندان بیدفاع ادامه میدهد.
قطعنامۀ ۲۳ مادهیی جرگۀ مشورتی صلح فقط در زمینۀ رهایی طالبان موثر بوده، ولی در دیگر عرصهها هیچ نشانی از عملی شدن آن به چشم نمیخورد. آقای غنی وقتی قطعنامۀ جرگۀ مشورتی و فرمایشی صلح صادر شد، در سخنرانیِ خود از آن به عنوان منشور و نقشۀ راه دولت در گفتوگوهای صلح سخن گفت. او از شرکتکنندهگانِ جرگه سپاسگزاری کرد که چنین قطعنامهیی را صادر کردهاند. اما در عمل او حتا به قطعنامۀ فرمایشی خود هم اهمیتی قایل نشده است. بسیاری از شرکتکنندهگان جرگۀ مشورتی که حالا به هدفهای پنهان آن پی بردهاند، میگویند که آقای غنی از تمام قطعنامۀ ۲۳ مادهیی، فقط به یک بخش کوچک آن که رهایی زندانیان بوده توجه نشان داده؛ در حالی که همین ماده نیز مشروط به عمل متقابل از سوی گروه طالبان بوده است. به گفتۀ این شرکتکنندهگان، آقای غنی زمانی باید به رهایی زندانیان اهتمام میورزید که طالبان نیز سربازان اسیر را از بند رها میساخت. بسیاری از آگاهان مسایل سیاسی که این مسایل را زیر نظر دارند، میگویند که هدف اصلیِ آقای غنی از برگزاری لویه جرگۀ صلح و رهایی زندانیان طالبان، فقط برنامۀ انتخاباتی بوده است. به باور این آگاهان، همانطور که در انتخابات پیشینِ ریاست جمهوری آقای غنی با طالبان وارد معامله شد، این بار نیز میخواهد از همان ترفند سال ۱۳۹۳ استفاده کند و طالبان را تشویق کند که در مناطق تحت سیطرۀشان اجازه دهند که افراد وابسته به او دست به تقلبهای انتخاباتی به نفعِ او بزنند.
رهایی نهصد زندانی طالبان، فقط چراغ سبزی به طالبان است که بدون دست کشیدن از جنگ و ویرانی در راستای برنامههای انتخاباتی آقای غنی عمل کنند. به گفتۀ مشاوران آقای غنی اگر رهایی نهصد زندانی طالبان پیامدهای مثبت در قبال داشته باشد، زندانیان بیشتری از طالبان رها خواهند شد. معنای پیامد مثبت چیست؟
بدون شک فهم آقای غنی و مشاورانِ او از پیامد مثبتِ رهایی طالبان، دست کشیدن آنها از جنگ و خونریزی نیست. چون دست کشیدن طالبان از جنگ و کشتارِ مردم سبب میشود که فضا برای تقلبهای انتخاباتی به نفع او فراهم نشود. پس میماند فقط یک گزینه که پیامد مثبتِ رهایی طالبان برای آقای غنی این است که طالبان به او اطمینان بدهند که همچون انتخابات سال ۱۳۹۳ در مناطقشان زمینۀ تقلبهای انتخاباتی را به نفعِ او آماده میسازند. حالا آقای غنی منتظر پاسخ طالبان است که در صورت استقبال از طرح او، تعداد دیگری از جنایتکارانِ جنگی را از بند رها سازد و دوباره جبههها و سنگرهای نبردِ طالبان را داغ کند.
سنگرهای طالبان در حالی از سوی آقای غنی گرم میشود که این گروه عملاً همهروزه در اقصانقاطِ کشور با حملات تهاجمی و انتحاری جانِ انسانهای بیگناه را میگیرد و یا نیروهای امنیتی را مورد آماج قرار میدهد. رهایی زندانیانِ طالبان یعنی فرستادن انتحاریهای بیشتر به کابل و شهرهای دیگر کشور. رهایی زندانیان طالبان یعنی به خاک و خون کشیدنِ سربازانی که برای دفاع از کشورشان سینههای خود را سپر کردهاند و سرانجام اینکه رهایی زندانیان طالبان یعنی هر روز بر شهادت فواد اندرابیهایِ دیگری باید گریست و نوحه سر داد. آیا بودن و ماندن در قدرت ارزش آن را دارد که جوانان این مرز و بوم هر روز طعمۀ جنایات طالبان و گروههای همفکر آن شوند؟ آقای غنی به چه بهایی میخواهد که در قدرت باقی بماند؟ آیا از اینهمه جنایت و ددمنشی، وجدان خفتهاش بیدار نشده است؟
متأسفانه پاسخ اینگونه پرسشها همه منفی اند. آقای غنی میخواهد به هر قیمتِ ممکن همچنان در قدرت باقی بماند، حتا اگر یک نفر در این کشور به جز خودش و خانواده و نزدیکانش زنده باقی نمانند. همان تفکر حفیظالله امین که میگفت برای حکومت او صدهزار نفر مطیع و فرمانبردار کفایت میکند و باقی را همه باید زنده به گور کرد.
حالا آقای غنی همان سیاست را به شیوۀ دیگری در افغانستان عملی میکند. اینبار خودش به دلیل اینکه قادر به کشتار گروهی نیست، زمینه را برای طالبان و گروههای تکفیری فراهم میسازد که پروژۀ ناتمام حفیظالله امین را به پایۀ اکمال برساند.
Comments are closed.