احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۱۰ سرطان ۱۳۹۸
در حکومت و نهاد ارگ این روزها چنان تغییرات و جابهجاییهایِ کمسابقه و سرسامآور آغاز شده که اکثریتِ مردم را دچار حیرت و نگرانی کرده است. این تغییرات و جابهجاییها شامل ایجاد سمتهای فرمایشی و جعلی و پسوپیش کردنِ افراد زیر نامِ «پیشبرد بهتر امور» ولی در واقعیت برای کمپاین انتخابات صورت میگیرد. برخی از حواریونِ آقای غنی در فضای مجازی با استقبال از این تغییرات، از آن به نام «جوانسازی حکومت» یاد میکنند. پرسش اینجاست که این تغییرات چرا حالا و در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری انجام میشود و آیا با تقرر چند جوان در موقعیتهای بهاصطلاح کلیدی و در واقعیت بدون هیچ بازدهی و نتیجه میتوان مشکلِ جوانانِ کشور را لاپوشانی کرد؟ در کشوری که میلیونها جوان پس از فراغت از دانشگاهها و مؤسسات عالی تحصیلی در فقر و بیکاری زندهگی میکنند، تقرر چند جوان چه دردی را دوا خواهد کرد؟
ضربالمثل «فلانی از بیکاری جادهها را متر میکند» را شاید همۀ ما بارها و بارها شنیده بودیم ولی واقعاً مصداق عینیِ آن را ندیده بودیم، تا اینکه یکی از رسانههای خصوصی کشور با نشر گزارشی در مورد یک جوانِ تحصیلیافته و آشنا به چند زبان خارجی در بلخ که از بیکاری به گونۀ نمادین متر را برداشته و خیابانها را اندازه میگیرد، با مصداقِ عینیِ این ضربالمثل ما را به صورتِ ملموس آشنا کرد. این جوانِ بلخی میتواند تصویر کوچکی باشد از شعارِ آقای غنی که در کارزارهای انتخابات سال ۱۳۹۳ فریاد میکشید که به محض دست یافتن به قدرت سیاسی یک میلیون شغلِ تازه در ظرف یک سال ایجاد خواهد کرد. از این شعارِ میانتهی فقط آنچه که واقعاً انجام شد، ایجاد چند سمتِ جدید در حکومت است که به اشغال اطرافیانِ آقای غنی درآمد. آیا اینگونه میتوان بر مشکلاتِ کشور سرپوش گذاشت و خود را قهرمانِ بازسازی و تغییراتِ بنیادی دانست؟ آقای غنی به کدام حق قانونی، در حالی که زمان حکومتداریاش در اول جوزای امسال به پایان رسیده، این تغییرات را انجام میدهد؟ اگر این تغییرات برای بهبود امور صورت میگیرند، پس چرا ظرف پنج سالِ گذشته آقای غنی به فکر بهبود امور کشور نبوده است؟
در همین حال، این نکته را نباید از یاد برد که این تغییرات تنها شامل این افراد و تنها محدود به کابل نیست. از مدتی به اینسو تغییرات و جابهجاییها در ولایتهایِ کشور آغاز شده و هزاران تن یا از کار بیکار شدهاند و یا به موقعیتهایِ منفعل سوق یافتهاند و جای آنها با افراد نزدیک به تیم «دولتساز» پُر شده است. آقای غنی اگر فکر میکند که مردم معنایِ این اقدامها را نمیدانند و به زعمِ او احمق اند، باید گفت که واقعاً کور خوانده است. او اگر میخواهد به زور چنین جابهجاییها و بعد تقلبهای سازمانیافته به وسیلۀ افرادِ خود دوباره به قدرت سیاسی دست پیدا کند، بهتر است از همین حالا دیگر نگوید که فصل ناتمامِ مثلاً شاه امانالله و یا سردار محمد داوود را به پایان میرساند بلکه به صورتِ واضح بگوید که میخواهد فصل ناتمام حکومتداری حفیظالله امیـن را تمام کند. دیگر به فکر برگزاری انتخابات و تقلب در آن نباشد و هرچه دل تنگش میخواهد انجام دهد. اصلاً از همین حالا اعلام کند که تا لحظۀ مرگ از حکومت کردن بر مردم افغانستان دست نخواهد کشید و تا یک فرد این کشور زنده باشد، خواب و خوراک را بر خود حرام میکند.
این بهتر است از آنچه که حالا با نامهای فریبنده و جعلکاری صورت میگیرد. فکر میشود در ارگ فقط بانوی اول هنوز سر جایِ خود باقیست و دیگران یا از ارگ بیرون کشیده شدهاند و یا در موقعیتهای تازهتأسیسیافتۀ آقای غنی قرار گرفتهاند. اگر جلو این تغییرات گرفته نشود، به نظر میرسد که جلو هرجومرجی را که از سالهای زیادی در حکومتداری کشور وجود دارد و با تغییراتِ جدید به اوج خود رسیده، دیگر نتـوان به آسانی سد شد. این هرجومرج باعث خواهد شد که وضعیت کشور از چیزی که هست، به سمت وخامتِ بیشتر سوق پیدا کند و حتا دامنۀ جنگها گسترش یافته و باعث برهم خوردن امنیت نسبیِ فعلی کشور شود.
آقای غنی راه خطرناک و پُرچالشی را برای ماندن در قدرت انتخاب کرده است. این راه از میان دود، آتش و خون میگذرد و تهدیدی جدی برای آیندۀ افغانستان است؛ آیندهیی که مردم امیدوارند با دستهای خود بسازند و آنچه را که حکومت آقای غنی و پیشتر از آن حکومت آقای کرزی برای آنها کرده نتوانستند، اینبار خودشان با گزینش فردِ اصلح در رأسِ حکومت انجام دهند. اما آقای غنی این خطر را احساس کرده است. او به صورتِ قطعی فهمیده که در انتخاباتِ آینده هیچ شانسی برای پیـروزی در یک رقابتِ سالم و دموکراتیک ندارد. جابهجاییها و ایجاد پستهای جدید و آنچه که به وسیلۀ ایادیِ او در ولایتها انجام میشود، گواه روشنِ این دریافت است.
Comments are closed.