احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ شنبه 16 عقرب 1394 - ۱۵ عقرب ۱۳۹۴
انشعاب گروه تروریستی طالبان به دو گروه رقیب با دو رهبر جداگانه، زمینه را برای تشدید رقابت و جنگهای استخباراتی در افغانستان مساعد میکند. در حالی که ملا اختر منصور در هشتم اسد سال روان ۱۳۹۴ به عنوان رهبر و یا امیر تحریک اسلامی طالبان معرفی گردید و محفل بیعت با او را سازمان استخبارات نظامی پاکستان (ISI) در شهر کویته سازماندهی کرد، سه ماه بعد بخشی از طالبان در ولایت فراه، ملا رسول را به عنوان جانشین ملاعمر و رهبر طالبان معرفی کردند.
انشعاب در داخل طالبان با دو رهبری جداگانه، حکایت از اختلاف شدید و عمیق درونی طالبان دارد. نکتۀ اصلی مورد بحث و پرسش به تبعات و پیامد این اختلاف در بحران ثبات و جنگ افغانستان برمیگردد. آیا این اختلاف و انشعاب طالبان برای دولت افغانستان و پدیدۀ صلح و ثبات در این کشور یک فرصت است یا چالش؟ تبعات و پیامد تفرقه و انشعاب در داخل طالبان با دو رهبری جداگانه به عنوان یک گروه تروریستی در حال جنگ با دولت افغانستان چیست؟ نفع و زیانِ پاکستان بهخصوص سازمان استخبارات نظامی آن کشور(ISI) به عنوان بازیگر اصلی در پروژه و سناریوی طالبان و سایر سازمانهای امنیتی و استخباراتی کشورهای همسایه و منطقه در جدایی و خصومت درونی طالبان چهگونه ارزیابی میشود؟
بدون تردید، اختلاف و انشعاب در داخل طالبان زمینه را به تضعیفِ آنها در عرصههای نظامی و سیاسی مساعد میکند و ممکن است مقدماتی برای شکست و فروپاشی طالبان باشد. این اختلاف و اثرات تضعیفکنندۀ آن، فرصت بسیار خوبی برای دولت افغانستان فراهم میسازد تا طالبان را از لحاظ نظامی و کار استخباراتی بیشتر تضعیف کند و بستر شکست و فروپاشی آنها را با استفاده از این فرصت شکل دهد. اما پرسش اصلی به این توانایی دولت برمیگردد. آیا افغانستان ظرفیت بهرهگیری از این فرصت را دارد؟
به نظر نمی رسد که دولت افغانستان و سازمان استخبارات یا امنیت ملی، بتواند از اختلاف و انشعاب طالبان در جهت فروپاشی و سرکوبی این گروه تروریستی استفاده کند. ضعف و ناکامیهای پیشین دولت و دستگاه استخباراتِ آن در مورد طالبان، حکایت از چنین ظرفیتِ غیرموثر و ناتوان دارد: وقتی یک تروریست انتحاری طالبان به عنوان نمایندۀ شورای رهبری طالبان در پایتخت افغانستان استاد ربانی رییس شورای عالی صلح را با انجام عملیات انتحاری به شهادت میرساند که ممکن است طالبان و آی.اِس.آی ماههای طولانی این عملیات را برنامهریزی کرده باشند؛ زمانی یک دکاندار مقیم کویته به عنوان نمایندۀ مذاکرات صلح طالبان مدت طولانی در کابل از سوی دولت و به خصوص نهاد استخباراتی آن میزبانی میشود؛ و زمانی که دولت افغانستان و دستگاه استخباراتی آن طی دو سال نمیتوانند از مرگ رهبر طالبان آگاهی حاصل کنند و رییس جمهور غنی چند روز قبل از افشای این مرگ، پس از ادای نماز عید قربان در ارگ کابل، از پیام عیدی ملا صاحب محمدعمر مجاهد که دوسال پیش مرده است، ابراز امتنان میکند، چهگونه میتوان امیدوار بود که دولت افغانستان از فرصت انشعاب طالبان در جهت تضعیف و فروپاشی آنها استفاده کند و گروه تروریستی طالبان را از مسیر صلح و ثبات افغانستان بردارد؟
تشکیل مجلس طالبان در بیعت با ملا رسول در فراه، چالشی برای نظارت و کنترول پاکستان و سازمان استخبارات نظامی آن بر طالبان شمرده میشود. اگر آی.اِس.آی بر این چالش غلبه حاصل نکند و تسلط خود را بر هر دو گروه اِعمال نتواند، زمینه برای بازی استخبارات منطقه بهخصوص استخبارات ایران و روسیه در بازی با کارت انشعابی طالبانِ ملارسول مساعد میشود. به هر حدی که فاصلۀ طالبانِ ملا رسول از طالبانِ ملا اختر و آی.اِس.آی بیشتر و عمیق گردد، به همان حد کارت بازی با تروریستان ملارسول در دستان سازمان اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران و روسیه قرار میگیرد. برای جمهوری اسلامی ایران و روسیه که در میدان سوریه با داعش میجنگند، استفاده از کارت ملارسول در مقابله با داعش احتمالی در افغانستان، قابل توجه و مهم ارزیابی میشود. پیامد این وضعیت برای افغانستان، تشدید و گسترش رقابت و جنگ استخبارات منطقهیی در میدان افغانستان است که عمر بیثباتی و جنگ را طولانی میسازد و بحران را عمیق و پیچیده میگرداند.
اما راه جلوگیری از این بحران به ظرفیت و شایستهگی دولت افغانستان برمیگردد تا از فرصت اختلاف و انشعاب طالبان در جهت تضعیف و شکست این گروه تروریستی استفاده کند.
آیا این دولت چنین ظرفیتی را در سیاست و عملکرد سیاسی و امنیتی – نظامی خود میتواند ایجاد کند؟
Comments are closed.