احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:الهامالدین نوری - ۱۸ سرطان ۱۳۹۸
هر انسانی که ادعای زعامت و رهبری میکند، دارای ویژهگیهایی منحصر به فردی میباشد که هم در بین مردم خودش و هم نزد سیاسیون بیرونی مخالفان و موافقانی میداشته باشد. همچو اشخاص در کنار این که جایگاه ویژهیی میداشته باشند پرستیژ نظام را حفظ میکنند. در صورت کمترین اشتباهی سرخط داغ رسانههای داخلی، خارجی و بهخصوص رسانههای اجتماعی میشوند.
از تشکیل حکومت وحدت ملی همه آگاه هستیم. دو باره نبشتن در آن مورد تکرار مکررات خواهد بود. پس میپردازم به بُعد شخصیتی و کارکرد، به اصطلاح دو رهبر حکومت وحدت ملی. در اینجا به برازندهگیها و ضُعفهای دو زمامدار افغانستان حداقل در پنج سال اخیر میپردازیم چهگونه تاحال پیش آمدهاند.
محمداشرف غنی
۱- شخص فاشیست و غیر ملیگرا: آقای غنی در این ۵ سال ثابت ساخت که یک شخص فاشیست بوده و در تصمیمگیریهای مهم به تنها چند نفر معدود از افراد نزدیک به خودش باور داشته و مشوره میکند و بس. در بسیاری موارد یکجانبه برخورد است. در چند مورد حتا امضای خودش را نقض کردهاست. بهصورت واضح میتوان از جنجال شناسنامههای برقی و موضوع هویت یادکرد. تقرریهای یکجانبه و تعین فاشیستهای دو آتشه نمونۀ بارز این مدعاست.
۲- انسان احساساتی و دشنامده: این موضوع بارها دست به دست میشود که محمداشرف غنی به نزدیکانش دشنامهای ناموسی و غیراخلاقی میدهد. حتا در سخنرانیهای علنیاش از واژۀ خَر کار گرفته است. در حالی که از یک رییسجمهور دور از توقع است که ک واژههای رکیک و ناشایسته را استفاده کند. گاهی وقتها وقتی رییسجمهور عصبانی میشود حتا به نزدیکترین افرادش و وزیران کابیه دشنام میدهد.
۳- اشتباه در مراسم مذهبی: همه شاهد اند که آقای غنی در مراسم مذهبی چون نماز عید، نماز جنازه و کاربرد کلمات مذهبی دچار خندهدارترین اشتباهات شدهاست. این اشتباهات گویای دو مسأله است. یا که آقای غنی به فرضیات الاهی باور ندارد یا که احکام الاهی را نمیداند.
۴- غنی حتا در لباس پوشیدن مشکل دارد: فراموش هیچ بینندهیینمی شود که محمداشرف غنی در سفرهایش به بیرونی از کشور بعضی اوقات با دریشیهای متفاوت که نشاندندۀ لباس رسمی و یک شخص سیاسی نمیباشد، ظاهر شدهاست. خوانندۀ گرامی میداند که دریشی سیاه لباس اصلی سیاسیون درجۀ اول کشورهای جهان میباشد. اما غنی با لباسهایی چون خینهیی و زرد ظاهر شدهاست.
۵- کم شدن محبوبیت آقای غنی در میان مردم: با توجه به برخوردهای چندگانه، تبعیضآمیز، قومپرستانه و اشتباهات در مراسم مذهبی که معیارهای اصلی برای مردم یک کشور اسلامی میباشد، محبوبیت وی نزد مردم بیشتر از گذشته کم شده است. این مسأله در تقرریها و منفکیها بیشتر مشهود است.
۶- اعتماد به اشخاصی که امروز در کنار وی نیستند: تقرر و جا دادن اشخاصی چون حنیف اتمر منحیث مشاور شورای امنیت ملی، احمدضیا مسعود نمایندۀ فوقالعاده ریاستجمهوری در امور اصلاحات، جنرال دوستم معاون اول انتخاباتی وی، در حالی که حالا همه در مقابل و برضد او کار میکنند. اشتباهات بیرقی آقای غنی میباشد.
۷- تیره شدن روابط او با کشورهای خارجی بهویژه امریکا. قرار اطلاعات موثق در صورتی که نمایندههای سیاسی کشورهای خارجی بهخصوص ایالات متحد امریکا، وقتی میخواهند با آقای غنی دیدار کنند، چندین مرتبه از نزدیکانش میپرسند که وضعیت آقای غنی از لحاظ روانی چطور است؟ اگر بهتر بود، آمادۀ ملاقات میشوند. دیدارهای وی با ایشان در کمترین زمان در چند دقیقه خاتمه پیدا میکند. در حالی که دیدار نمایندۀ دو کشور خارجی که موضوعات مهم دو کشور در آن به بحث گرفته میشود، حداقل نیم ساعت دوام کند. در ضمن رسوایی دیگری که حمدالله محب در امریکا انجام فراموش دوستان نباید شده باشد.
۸- مخالفت با دیدگاه امریکاییها در پروسۀ صلح: در این شک نداریم که آخرین گزینۀ خارجی بهخاطر قبولاندن طرحهایشان، زور، فشار و تهدید خواهد بود، در مسألۀ صلح آنها به یک راه روان اند و آقای غنی به راه دیگری.
عبدالله عبدالله
۱- اطرافیان همرکابش و سیاسیون نزدیک وی با او نیستند: بسیاری از سیاسیونی که در گذشته داکتر عبدالله عبدالله را حمایت کردند، امروز در کنار وی نیستند. البته این در نتیجۀ کمکاری و ضعف آقای عبدالله صورت گرفتهاست.
۲- بسیاری از هوادارنش و عام مردم با عبدالله نیستند: دلیلش هم عدم توجه آقای عبدالله به آن مردم، و عملی نساختن وعدههایش. کوتاهی جهت برآورده شدن خواستهای طرفدارانش و ناتوانی در کارهای سیاسی از عامل اساسی دوری مردم از او گفته شدهاست. بهخصوص تجارانی که داکتر عبدالله را از لحاظ پولی حمایت کرده بودند خیلیها از وی راضی نیستند.
۳- عملی نکردن وعدههایش: داکتر عبدالله وعدههایی که به مردم داده بود نتواست آن را عملی کند. در ضمن نتوانست از طرفداران دفاع و حمایت کند. وزیر انرژی و برق، مخابرات و فنآوری معلومات، اقتصاد، والی بلخ و دیگر شخصیتها که از حمایتگران و طرفداران وی بوند بسیار ناجوان مردانه از وظایفشان برکنار شده و حتا به زندان رفتند.
۴- دور زدن رفیقان، حریفش: آقای عبدالله نزدیکترین رفیقان سیاسی که رقیب وی حساب میشدند از صحنه دور شدند و محبوبیت دیروز را ندارند. میشود از استاد عطامحمدنور یاد کرد. او قبل از این که به تیم انتخاباتی حنیف اتمر بپیوندد دارای محبوبیت زیادی بود. حالا آن محبوبیت را از دست دادهاست. این هم در نتیجه بدقولی و بیمهری عبدالله میباشد. میشود گفت که آقای عبدالله در زدن رقیبان سیاسیاش موفق بودهاست.
Comments are closed.