آقای کرزی چه می‌کند و چه می‌نویسد؟

- ۱۶ دلو ۱۳۹۱

برای نخستین ‌بار در یازده سال حکومت‌داریِ آقای کرزی، مقاله‌یی به نامِ او در وب‌سایت پشتوی بی بی سی به نشر رسیده، که برگردانِ آن نیز به فارسی در سایت فارسیِ این رسانه انتشار یافته است. اگرچه این مقاله از آدرس رییس‌جمهوری کشور به نشر رسیده؛ ولی به نظر نمی‌رسد که رییس‌جمهور شخصاً آن را نگاشته باشد.
در این مقاله تلاش صورت گرفته که همۀ ناکامی‌ها و نواقص در پروسه‌یی که به نام صلح شهرت یافته، به گردنِ کشورهای خارجی و جریان‌های سیاسی داخلِ کشور انداخته شود. هم‌چنین در این مقاله، به برخی واقعیت‌ها مثل چه‌گونه‌گی ناکامیِ حکومت مجاهدین و ایجاد گروه طالبان اشاره شده و نیز نشانه‌های آشکاری از طالب بودنِ آقای کرزی به چشم می‌خورد.
در این نبشته رییس‌جمهور سعی کرده تنها راه به موفقیت رسیدنِ پروسۀ صلح را، تلاش شورای عالی صلحِ افغانستان برای گفت‌وگو با طالبانی که از طرف رهبران‌شان با امضا و مهر رسمیِ تأیید می‌شوند، نشان دهد.
در اخیر این مقاله – که جان‌مایه‌اش را شکل می‌دهد ـ نیز آمده است که: «مذاکرات صلح در کنار ابعاد داخلی، ابعاد خارجی هم دارد که برخی از آن‌ها منطقه‌یی و برخی دیگر جهانی‌اند. بنابراین افغان‌ها یعنی دولت، اپوزیسیون داخلی و طالبان باید بخش داخلی را بین خودشان حل‌وفصل کنند و بخش خارجی‌اش را باید متحدانه و هم‌صدا با خارجی‌ها حل کنند و زمینه را به گونه‌یی فراهم کنند که در میان منافع متضاد خارجی‌ها، منافع ملی خودشان را حفظ و تضمین کنند».
با این اوصاف دیده می‌شود که رییس‌جمهور نشرِ چنین مقاله‌یی را قبل از سفر به انگلستان برای اشتراک در نشست سه‌جانبه‌ بین پاکستان‌ـ افغانستان و انگلستان، ضروری دیده است. یکی از اهداف این نشست، چه‌گونه‌گی مدیریت مجدد و مهندسیِ دیگرگفت‌وگوهایی‌ست که هیچ‌گاه آغاز نشده‌اند. انداختن برفِ خود به بام دیگران در چنین شرایطی، به آقای کرزی فرصت می‌دهد که حداقل ذهنیت‌ها را به بیراهه بکشاند و بار ملامتی‌هایش را کم کند.
تنها چیزی که در این مقاله برجسته به نظر می‌رسد، مخالفت آقای کرزی با گفت‌وگوی جریان‌ها و اپوزیسیون‌ سیاسی حکومت با طالبان است. اما در آخر مقالۀ خود نیاز گفت‌وگوی اپوزیسیون با طالبان را به نحوی مطرح کرده و آن‌ را در بُعد داخلی مسالۀ صلح، حتمی دانسته است: «بنابراین افغان‌ها یعنی دولت، اپوزیسیون داخلی و طالبان باید بخش داخلی را بین خودشان حل‌وفصل کنند…».
این نشان می‌دهد که اقای کرزی در این مقاله دچار نوعی پارادوکس شده که نمایان‌گر نداشتنِ برنامۀ درست و روشن و از این در به آن در شدن‌های بی‌جا در مورد گفت‌وگو با طالبان است. حال آن‌که مذاکرۀ جریان‌های سیاسی‌ ‌نظامی‌یی که دیروز جریان مقاومت برضد طالبان را شکل داده بودند، با طالبان حتمی‌ست. زیرا تا زمانی که این دو طرف دورِ یک میز ننشینند، هیچ صلحی در افغانستان امکان‌پذیر نمی‌باشد. این همان چیزی‌ست که خود آقای کرزی در نبشته‌اش به گونه‌یی به آن اعتراف کرده است.
به هر صورت، آقای کرزی در حالی از خطرات در مسیر صلح یادآوری کرده است که خود گام‌های بی‌شماری را در راستای ایجاد مشکل فراراه صلح برداشته است؛ از جمله این‌که سفر جاریِ او به لندن و اشتراک در نشست مبهمی که به میزبانی نخست‌وزیر بریتانیا صورت گرفته، می‌تواند این نظر و یا احتمال را افزایش دهد که برنامۀ گفت‌و‌گوی حکومت  کرزی با طالبان، یک برنامۀ انگلیسی است که حالا بریتانیا بر آن است تا ادامۀ این بازی را به گونه‌یی دیگر مدیریت کند و حکومت‌های پاکستان و افغانستان را مأمور به اجرای آن سازد.
بنابراین واضح است که این نشست هیچ روزنۀ امیدی را نمی‌گشاید؛ چرا که انگلستان روزنۀ مثبتی برای افغانستان نخواهد گشود. بریتانیا در این نشست تلاش خواهد کرد که زمینۀ پابرجاییِ پاکستان به عنوان شریک استراتژیکی‌اش در منطقه و رویدادهای جاری را مساعد کند. با این وصف، نخست‌وزیر بریتانیا، آقای کرزی و رییس‌جمهور پاکستان باید بدانند که صلح در افغانستان فقط از مجرای اعتمادسازی میان گروه‌ها به وجود می‌آید، نه از کانال‌های مبهم و تاریک. نشست لندن یکی از این کانال‌های تاریک است که تنها نتیجۀ آن می‌تواند بروزِ بی‌اعتمادی‌های بیشتر در افغانستان باشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.