گزارشگر:پادشاه صدیقی - ۱۲ اسد ۱۳۹۸
با داخل شدن به این کوچه، صدا و چهچۀ پرندهگان گوشهای انسان را نوازش میدهد. این کوچه، «گذرِ کاهفروشی»(کوچۀ کاهفروشی) است که در مربوطات حوزۀ اول شهر کابل موقعیت دارد. دکانداران این گذر میگویند که زمانی در این کوچه، کاه و نان خشک برای حیوانات به فروش میرسید، اما اکنون از فروش کاه و نان خشک در اینجا خبری نیست.
در حال حاضر این کوچه به مرکز گرمِ فروش انواع پرندهگان زیبا و قشنگ تبدیل شده است. این کوچه در ساحۀ مزدحم شهر کابل، جوار «مسجد پلخشتی» کابل واقع شده است. چهار اطراف این کوچه با سرای سِرکهفروشی، سرای مرغفروشی، حمام کوچۀ کاهفروشی احاطه شده است. کسانی که در این کوچه دکان دارند که قدمت آن را به ۱۰۰ تا ۱۲۰ سال پیش میدانند. زمانی که در این کوچه «کاه و علوفۀ حیوانات و نان خشک» فروخته میشده است.
محمد ظاهر که در این کوچه دکان دارد، به روزنامۀ ماندگار میگوید که «این کوچه حدود ۱۰۰ الی ۱۲۰ سال قدامت دارد». محمد ظاهر میافزاید: «سابقا در اینجا کاه، علوفۀ حیوانات و نان قاق به فروش میرسیده است، اما در حال حاضر اینجا به مرکز تجمع انواع پرندهگان خوش سیما و صدا تبدیل شده شده است».
در این گذر، انواع پرندهگان از جمله قناری، طوطی، کبوتر، کبک، قمری، طاووس و نیز حیواناتی چون خرگوش، توله، گرگ و همچنان پُست گرگ و روباه خرید و فروش میشود. محمد ظاهر میگوید: «بازار فروش کنری، کبک و کفتر بیشتر از دیگر پرندهها گرم است». او اما از کمرونق شدن بازار شکایت میکند: یک بال کنری حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار افغانی به فروش میرسید، اما اکنون این قیمت به پنج هزار افغانی کاهش یافته است.
محمد ظاهرِ پرندهفروش، مشکلات اقتصادی و بیکاری را از چالشهای عمدۀ کاهش نرخ پرندهگان میداند و بیان میدارد که در گذشته کبوترهایش بازار خوب داشت و ۳۰ تا ۴۰ هزار افغانی به فروش میرسید، اما به دلیل سقوط نرخ، کبوترهایش به فروش نمیرسند. این دکاندارِ سالخوردۀ کوچۀ کاهفروشی میگوید: بازار فروش برخی پرندهگان مانند کبک به ویژه کبک فارمی که از کویتۀ پاکستان وارد میشوند، گرم است؛ چون کبکهای فارمی نسبت به کبکهای وطنی قوی و جنگی هستند و فروششان نیز بیشتر است. کبک کمی خوبتر فروش دارد، کبکهای وطن ما خوردتر است و فارمی که از کویته میآید، بزرگتر اند و فارمیها خوبتر جنگ میکنند و فروش بیشتر دارند.
مسیحالله که در این کوچه دکان قفس و وسایل نگهداری پرندهگان را دارد، میگوید که برای نظر نشدن پرندهها، صاحبان آنها بیشتر از پوشها و وسایل سرخ برای نگهداریشان استفاده میکنند. مسیحالله به کبک و طوطی علاقه دارد و دلیل آن را چنین بیان میکند: «طوطی گپ میزنه و کبک یک چیز سچه است، در خانه میمانی چونکه دفع کنندۀ تعویز و جادو است و ذکر خداوند میکنه».
پرندهفروشان کوچۀ کاهفروشی میگویند که در گذشته قناری را بیشتر از بیرون صادر میکردند، اما حالا در همینجا نسلگیری کرده و به نام قناریهای خارجی به فروش میرسانند. سلطان که برای خرید پرنده از ولسوالی شکردرۀ کابل به این گذر آمده است، چنین میگوید: «هفتۀ یک یا دوبار برای تماشا و خریداری پرندهها در اینجا میآیم. تماشا و خریداری این پرندهها برای من از جمله تفریحهای لذتبخش است».
سلطان برای پرندهگانش در باغی که در روستا دارد، قفسهای فلزی ساخته و در آنجا از پرندهگان مختلف خود نگهداری میکند: «شوق و علاقۀ مه به همی پرندهباب مثل سایره، کبک بودنه و کنری میباشه که در باغ قفس برایشان ساختیم». او میافزاید: «زمانی که از پرندهگان خود چوچهگیری میکنم، بیشتر این چوچهها را به دوستهای خود تحفه میدهم». سلطان میگوید که بعضی از افراد، بودنه و کبک را برای جنگ انداختن نگهداری میکنند، اما او برای تفریح و سرگرمی خود از آنها نگهداری کرده و این پرندهها را جنگ نمیاندازد.
دولت افغانستان شکار غیرقانونی پرندهگان و حیوانات را ممنوع کرده است، اما هنوز هم شکار غیرقانونی پرندهگان و حیوانات در سراسر کشور اتفاق میافتد. در میان دهها دکانِ پرندهفروشی، دکانهای عاری از پرنده نیز به چشم میخورد که در تابلوهای آنها نام شکستهبندیها نوشته شده که مانند پرندهفروشیهای این کوچه، مشهور و پُر از مراجعه کنندهگان میباشد.
حاجی صابر که شکستهبندی را از پدر آموخته است، میگوید: «اول پدرم رواج شکستهبندی را در همین کوچه آورد. پیش از این در اینجا شکستهبندی نبود. پدرم شصت سال شکستهبند بود. حالا سی سال میشود که من شکستهبند هستم». این درمانگر سنتی میگوید که کارشان براساس تجربه بوده و تمام داروها، ترکیب و ساختۀ خودشان میباشد: «رگ بیجای شده باشه، نافرفتهگی، برآمدهگی، قولنج و رماتیزم را تداوی میکنیم و در این کار تجربه داریم. ترکیبات دواها را هم خود ما جور میکنیم».
همچنان او در رابطه با درآمد و رونق بازار خود میگوید: «فعلاً هم مردم نزد ما مراجعه میکنه. شکر خدا زیاد شده کم نی، پول هر چی که دادن قبول میکنیم کدام نرخ ثابت نداریم».
مرتضی جوانمرد که در کنار کار شکستهبندی در یکی از دانشگاههای خصوصی دانشجوی رشتۀ اورتوپدی است، میگوید: «مردم غریب بیشتر پیش ما میآییه و ما هم فقط به خاطر رضای خدا کار میکنیم. ای ۵۰ یا ۶۰ روپیه فقط خرچ روزمره میشه و فقط ثوابی است، دگه اوتو کدام کار پُردرآمد نیست».
او برعکس دیگر شکستهبندها از دولت میخواهد تا کیفیت بیمارستانها را بهتر بسازد تا مردم به شکستهبندها مراجعه نکنند. پیشۀ شکستهبندی در افغانستان پیشینه طولانی دارد. تقریباً در هر گوشه و کنار افغانستان کسانی را میتوان سراغ گرفت که با امکانات اندک و به کارگیری روش سنتی، برای درمان درد مردم آستین بالا زده اند. این شکستهبندیها مرجع اول برای درمان درد و آسیب استخوان برخی از مردم افغانستان هستند. اکثریت این شکستهبندیها خارج از قوانین فعالیت میکنند.
Comments are closed.