احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۲ اسد ۱۳۹۸
دور هشتمِ مذاکرات میان نمایندهگان امریکا و گروه طالبان درحالی آغاز شده که آقای خلیلزاد در توییتِ اخیرش نوشته است «ما به دنبال توافق صلح هستیم نه توافق خروج؛ یک توافقِ صلحی که زمینۀ خروج را فراهم سازد. حضور ما در افغانستان وابسته به شرایط است و خروج ما از افغانستان نیز مشروط خواهد بود.»
از ظاهرِ سخنانِ آقای خلیلزاد برمیآید که او بر حفظ استراتژی امریکا در جنوب آسیا و افغانستان تأکید دارد و میخواهد نشان بدهد که دولتِ امریکا مطابق طرح و استراتژیِ ازپیشاعلام شده گفتوگوهای صلح با طالبان را هدایت میکند. اما در سوی دیگر، روزنامۀ واشنگتنپُست به نقل از چند مقامِ امریکایی مینویسد که «ایالات متحدۀ امریکا در حال آمادهگی برای بیرونکردن ششهزار سربازش از افغانستان است». پرسشِ ما ایناست: درحالیکه از مذاکرات صلح میان امریکا و هیأت طالبان یک «توافق جامع» حاصل نشده، بیرونکشیدن ششهزار سرباز امریکایی چه توجیهی دارد؟
فراموش نباید کرد که آقای خلیلزاد به عنوان فرستادۀ ویژۀ امریکا برای صلح افغانستان، «توافق جامعِ صلح» را توافقی خوانده بود که شامل «مبارزه با تروریسم، خروج نیروهای خارجی از افغانستان، مذاکرات بینالافغانیِ منتهی به ثبات سیاسی و آتشبسِ دایمی و همهجانبه» خوانده بود که تا زمانیکه بر سرِ همۀ این موارد توافق حاصل نشود، بر سرِ هیچیک از آنها بهطور جداگانه توافق نخواهد شد.
اما گویی آمادهگی برای خروج ششهزار سرباز امریکایی از افغانستان، به چنین تعریف و دستورالعملی اعتنا ندارد و استراتژی امریکا در افغانستان و جنوب آسیا را نیز به رسمیت نمیشناسد.
از سوی دیگر، امریکا به گونۀ مداوم این نکته را به فراموشی میسپارد که موافقتنامۀ همکاریهایِ استراتژیک و همینطور پیمان همکاریهای امنیتی کابل ـ واشنگتن را با دولت و مردمِ افغانستان به امضا رسانده و نه با گروه طالبان. حضور نظامیِ امریکا در افغانستان ـ چه در نقش دفاعی و چه حمایتی، چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی ـ فقط در چهارچوب موافقتنامۀ استراتژیک و پیمان همکاریهایِ امنیتی که مفاد آنها تا پایان سال ۲۰۲۴ میلادی نافذ اند، قابل تعدیل و تغییر است. اما حلقۀ گمشده در همۀ تلاشهای صلحِ قطر، همین سندهای امضاشدۀ بسیارمهم میان دو دولت و ملت است. آیا این سندها در نتیجۀ گفتوگوهایِ صلح باطل شدهاند و قرار است اسنادِ جدیدتر را طالبان امضا کنند؟ چنانکه آقای خلیلزاد گفته است «طالبان سیگنالهایی دادهاند که میخواهند در این دور از مذاکرات به یک توافق برسند، ما هم آمادۀ دست یافتن به یک «توافقِ خوب» هستیم.»
در گذشته گمانِ اغلب روزنامهنگاران و تحلیلگرانِ افغانستانی این بود که کُلیگویی، رفتارپریشی و شعارزدهگی مشخصۀ سیاستمدارانِ جهانسومی بهویژه سیاستمدارانِ افغانی است که از فقرِ برنامه و بینشِ استراتژیک رنج میبرند. اما تجربۀ جنگوصلحِ امریکا با طالبان بهویژه در دورۀ ترامپ، نمونۀ زندهییست که در آن میتوان اوجِ تناقض و سردرگمی را در سیاست عملی و شفاهیِ امریکاییان مشاهده کرد.
اگر به گفتارِ آقای ترامپ استناد کنیم، جنگ افغانستان بیش از حد مسخره و بیهوده است و نیروهای امریکایی باید تا آغاز انتخابات ۲۰۲۰ از افغانستان خارج شوند. اگر به گفتارِ خلیلزاد اتکا کنیم، اولاً هیچ خروجی در کار نیست تا زمانیکه روی همۀ محورها توافق صورت بگیرد و ثانیاً خروجِ تدریجی نیز وابسته به شرایط عینی خواهد بود. و اگر به صحنۀ عملیِ سیاست جهانیِ امریکا توجه کنیم، میبینیم که حضور نظامی در افغانستان، بخشی از بازی بزرگ در قارۀ آسیا و بازیِ بزرگتر در سرتاسرِ جهان برای دوام هژمونیِ این کشور است که انصراف از آن، به معنای انصراف از هژمون ماندن است؛ چنانکه در اسناد سیاست خارجی امریکا و حتا استراتژی جنوب آسیایِ ترامپ، اهمیتِ افغانستان و هند وابسته به اهمیتِ چین و روسیه در تعیین سرنوشتِ جهان توصیف شده است.
بنا بر این ملحوظات، «خروج امریکا» گزارهیی شعارآلود و متناقضنما مینماید که تکرار یا بازیِ بیش از حدِ واشنگتن با آن، میتواند اثرِ روانیِ دلخواهِ آن بر افکار عمومیِ جهان را خنثا سازد. زیرا مردم افغانستان و حتا طالبان مطمین هستند که امریکاییها سرسختانه به دنبال حفظ پایگاههایشان در افغانستان اند؛ اما آنچه برای طالبان دغدغه است، قبضۀ قدرت از آقای غنیست و آنچه برای مردم تبدیل به کابوس شده، معاملۀ واشنگتن ـ اسلامآباد بر سرِ آیندۀ کشورشان است.
Comments are closed.