وقتی تحت تأثیر افراد ریاست‌طلب هستید، آن‌ها می‌توانند خیلی راحت شما را مجبور به انجام کارهایی کنند که اصلاً حسِ خوبی نسبت به آن ندارید. برای این افراد خیلی عادی است که از ابزارهایی مثل تهدید، عصبانیت، مجادله و فشارِ احساسی برای مجبور کردن شما به اطاعت از خودشان اسـتفاده کنند و اگر از راهنمای درونیِ خودتان استفاده نکنید، به‌حتم قربانی فشار آن‌ها خواهید شد.
هرچه‌قدر هم که یک نفر سعی به تجاوز به آزادی اراده شما داشته باشد، اگر از راهنمای درونی‌تان استفاده کنید، بازهم می‌توانید موضعِ خودتان را حفظ کنید. وقتی مطمین نباشید که چه چیزی برای شما درست و چه چیزی غلط است، خیلی راحت تحت تأثیر افراد ریاست‌طلب قرار خواهید گرفت.
سلاحی که بیشتر افراد ریاست‌طلب برای مجبور کردنِ دیگران به اطاعت از خود از آن استفاده می‌کنند، ترس است. آن‌ها از نفوذ خود برای ایجاد ترس در شما بهره می‌برند. اما اگر واقعاً می‌خواهیــد فارغ از تأثیر و نفوذ این افراد زنده‌گی کنید، باید هوشیارانه از ترسی که می‌خواهند در شما ایجاد کنند، دوری کنید. می‌توانید با گوش به زنگ و آگاه ماندن در این مواقع بر این ترس‌ها غلبه کنید. اگر از این ترس نهراسـید، هیچ قدرتی روی شما نخواهد داشت.
وقتی احساس می‌کنید قربانی افراد ریاست‌طلب اطراف‌تان شده‌اید، این واکنشی ساده از احساسِ کمبود آزادی است که در زنده‌گی‌تان می‌کنید. فقط خودتان قدرت خواستن و طلب کردنِ آزادی‌تان را دارید و هیچ‌کس نمی‌تواند برای به دست آوردن آن کمک‌تان کنند. اگر آزادی‌تان را بر همه چیز ارجح بدانید، همیشه آزاد هستید.
وقتی آزادی‌تان اولویت زنده‌گی شما باشد، چیزهای دیگر خودبه‌خود درست می‌شوند. یادتان باشد که یک فرد ریاست‌طلب نمی‌تواند آزادی شما را بگیرد مگر این‌که خودتان اجازه این کار را به او بدهید. آزادی‌تان را باید فراتر از پول، روابط و سایر انواع امنیت‌های کاذب بدانید که ذهن‌تان ممکن است به دنبال آن باشد. وقتی از درون احساس آزادی کنید، واقعیت بیرونی‌تان به‌طور خودکار عوامل مثبت را به سمتِ خود جذب می‌کند. اگر بخواهید آزادی فردی‌تان را قربانی افراد ریاست‌طلب کنید، باید همه عمرتان را تحت تسلط آن‌ها زنده‌گی کنید.
خیلی مهم است که موضع خودتان را با قطعیت بیان کنید و وقتی کسی سعی دارد بر شما ریاست کند، نظرات‌تان را ابراز کنید. تنها راه و روش کنار آمدن با افراد ریاست‌طلبی که سعی می‌کنند به شما دستور بدهند این است که به آن‌ها نشان دهید چنین رفتارهایی را تحمل نخواهید کرد.
احساساتی رفتار نکنیـد و حالت دفاعی به خود نگیرید، فقط با آرامش حرف‌تان را بزنید. سعی نکنید طرف ‌مقابل را تحقیر کنید، فقط موضع‌تان را مشخص کرده و به آن‌ها بگویید چه می‌خواهید یا چه نمی‌خواهید. از واکنش آن‌ها نترسید، آرامش خود را حفظ کنید و بر موضع‌تان محکم بایستید.
زنده‌گی «یا انجامش بده یا می‌میری!» نیست. هیچ باید و اجباری وجود ندارد مگر این‌که خودتان برای خودتان تعیین کرده باشید. شما می‌توانید آزاد زنده‌گی کنید و هیچ محدودیتی برای این آزادی وجود ندارد. محدودیت‌های زنده‌گی شما از ذهن خودتان ریشه می‌گیرد. دلیل این‌که مغلوبِ افراد ریاست‌طلب می‌شوید این است که تصور می‌کنید برای این‌که زنده‌گی امنی داشته باشید، باید از دستورات آن‌ها اطاعت کنید. در واقعیت هیچ امنیتی در اسارت وجود ندارد و با این‌که آزادی به نظر قطعی نمی‌رسد، اما در واقعیت خلاف آن است؛ وقتی آزادی را به امنیت ترجیح دهید، امنیت خودبه‌خود از انتخاب شما پدیدار می‌شود.
مردمان