احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند - ۱۰ سنبله ۱۳۹۸
بخش نخست/
الف. گسترش معارف در پایتخت
بزرگترین تحول و دگرگونی در معارف افغانستان با پادشاهی امانالله خان آغاز یافت. شاه امان الله در واقع بنیان گذار رسمی و ترویج کنندۀ معارف عصری افغانستان است. در قانون اساسی دوران او (نظامنامه اساسی دولت) در دلو سال ۱۳۰۳ خورشیدی برای نخستین بار تعلیمات ابتدایی لازمی و ضروری خوانده شد. در ماده ۶۸ نظامنامه یا قانون اساسی مذکور تذکر رفت:
«رعیت او تابعان دافغانستان ته زده کول دابتدایی درجی دعلم لازم اوضروری دی. درجی اوساخونه دتعلیم په یوه خاصه نظامنامه کشی شکاره دی چه موافق اوسم له هغی سره زده کیژی.» (برای رعیا و اتباع افغانستان تعلیم درجۀ ابتدایی لازم و ضروری است. درجات و تفرعات آن در یک نظامنامۀ خاص تعیین یافته که برطبق آن عمل می شود.»
« لیون باکویر و پاولادا» پژوهشگر و نویسندۀ افغانستان شناس امریکایی می گوید:
«در زمرۀ تمام برنامه های اجتماعی شاه امان الله، معارف مقام برجسته داشت. این هدف نه تنها از نقطه نظر علاقه شخصی وی بلکه از نگاه آیندۀ افغانستان نزدش اهمیت به سزایی داشت. این واقعیت را در اهمیت و افتخاری که برای نشان معارف قایل شده بود، باید دید. نشان معارف از بلند ترین نشان های افتخارات آن وقت بود. مقام نشان معارف از نشان های نظامی و نشان های ملکی بلند تر بود.»
با شروع سلطنت امان الله خان تماس و ارتباط با کشور های خارجی بمنظور انکشاف و پیشرفت در عرصۀ تعلیم و تربیۀ عصری با جهان خارج اتخاذ شد. تعدادی از جوانها برای تعلیم و تحصیل به کشور های خارجی اعزام شدند. کتابخانه ای در کابل جهت ارتقای کیفیت تعلیم و تربیه ایجاد گردید. در عرصۀ فرهنگ و مطبوعات یک دگرگونی و تحول عظیم به میان آمد. نشریه های متعدد چاپی در پایتخت و ولایات کشورعرض وجود کردند. به نوشته غلام محمد غبار:
«چند صد نفر طلبۀ افغانی در ممالک اتحاد شوروی، جرمنی، فرانسه، ایتالیا و ترکیه به حساب وزارت معارف مشغول تحصیل شد. و سال دیگر یک عده دختران افغانی در ترکیه به غرض تحصیل اعزام و فرستادن یک عده طلبه نظامی در انگلستان در نظر گرفته شد. بودجۀ معارف افغانستان نیز بعد از بودجۀ وزارت حرب و وزارت دربار بدرجۀ سوم قرار گرفت. تعلیم و تربیت از نظر انتظام در فضای آزاد عملی می گردید و تهدید و سرکوبی از نظر سیاسی وجود نداشت. لهذا روحیۀ معلمین و متعلمات عالی و با نشاط بود.»
تدریس مضامین عصری در مکاتب، نخست توسط معلمین هندی در سال ۱۹۲۰ آغاز یافت و سپس معلمین فرانسوی نیز به تدریس مضامین عصری پرداختند.
مکتب امانیه در سال ۱۳۰۱(۱۹۲۲) تأسیس گردید. امان الله خان این مکتب را در آغاز تأسیس جهت کمک و تمویل به کشور فرانسه وا گذار کرد. مدیر مکتب یک فرانسوی بود. برخی از معلمان نیز اتباع فرانسه بودند. تدریس و لوازم آموزش در مکتب رایگان انجام می شد. مصارف اعاشه و اباطه و سفر استادان فرانسوی را دولت افغانستان به عهده داشت. در آغاز تأسیس مکتب مذکور هر شاگرد مکلف به پرداخت شش روپیه بود و در بدل آن ماکولات و لباس برای شاگردان تهیه میگردید؛ سپس شمولیت در مکتب برای شاگردان مجانی شد. تدریس زبان فرانسوی در گام نخست از صنف اول آغاز می یافت اما سال های بعد شاگردان درس فرانسوی را از صنف سوم آغاز کردند. از زبان فرانسوی در مکتب عمدتاً جهت فراگیری مضامین ساینس استفاده به عمل می آمد.
مکتب امانیه سپس در سال ۱۹۳۱ میلادی به مکتب استقلال تغییر نام یافت. در سال ۱۹۶۵ بنای ساختمان جدید لیسه استقلال توسط «ژورژ پومپیدو» صدراعظم فرانسه گذاشته شد و در سال ۱۹۷۴ به بهره برداری رسید. در این سال لیسۀ مذکور ۲۳۸۳ شاگرد داشت که از سوی ۳۱ معلم فرانسوی تعلیم و آموزش می دیدند.
یک سال بعد از لیسه امانیه یا استقلال، لیسه امانی که بعداً لیسه نجات نام گرفت تشکیل گردید. این لیسه از سوی آلمان ها کمک می شد و مدیر لیسه نیز یک نفر آلمانی بود. در ابتدا شاگردان برای شمولیت در این مکتب فیس می پرداختند اما بعد تر پرداخت فیس از این مکتب نیز لغو گردید. در سال ۱۳۰۵(۱۹۲۷) لیسۀ غازی به کمک هندی ها تأسیس شد. در این لیسه انگلسی به حیث زبان خارجی تدریس می گردید.
در سال ۱۹۲۲ دارالمعلمین دیگری در کابل تأسیس یافت که فارغان دوران ابتدایی مکاتب مرکز و ولایات بصورت لیلیه شامل دارالمعلمین مذکور شدند.
ب – تعمیم معارف در ولایات:
یکی از بزرگترین گامی را که امان الله خان در عرصۀ معارف عصری برداشت، توسعه و تعمیم معارف در ولایات افغانستان و مناطق خارج از پایتخت بود. به نوشتۀ مؤلف افغانستان در مسیر تاریخ در طول سلطنت امان الله خان معارف با ایجاد صد ها مکتب به سرعت در پایتخت و ولایات گسترش یافت:
«در پایتخت علاوه بر لیسه حبیبیه، لیسه های امان و امانی توسط پروفیسوران فرانسوی و جرمنی و استادان داخلی تأسیس گردید، مکاتب رشدی غازی، رشدیه استقلال، تلگراف، رسامی، نجاری، معماری، السنه، زراعت، دارالعلوم عربی، رشدیه مستورات، رشدیه جلال آباد، زراعت رشدیه قندهار، رشدیه هرات، دارالمعلمین هرات، رشدیه مزار شریف، رشدیه قطغن، مکتب پلیس، موزیک، قالین بافی، آرچتکت، تدبیر منزل زنانه، مکتب طبیه، مستورات، و بیشتر از ۳۲۲ باب مکاتب ابتدائیه در تمام ولایت کشور باز شد. تعداد طلبۀ مکاتب ابتدایی تا ۱۹۲۷ به پنجاه و یک هزار نفر رسید. و در لیسه ها و مکاتب رشدی و مسلکی سه هزار نفر طلبه(شاگرد)تحصیل میکرد و این غیر از مدرسۀ نظامی بود. از سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۷ ، ۱۳۳ جلد(عنوان) کتاب درسی در تعداد ۶۹۳۵۷۵ ازطرف وزارت معارف طبع گردید و مطبعه ی معارف تأسیس شد.
ج – زنان و معارف عصری:
دختران و زنان در تاریخ شکل گیری و انکشاف معارف عصری افغانستان برای نخستین بار در سلطنت امان الله خان وارد عرصۀ معارف شدند. اولین مکتب ابتدایی برای دختران در دسمبر ۱۹۲۰ بنام «مکتب عصمت» توسط ملکه ثریا تشکیل شد. سپس در جنوری سال ۱۹۲۳ مکتب مستورات در شهر آراء کابل گشایش یافت. در آغاز تأسیس این مکتب شمار دانش آموزان دختر به ۳۴ تن بالغ می گردید اما در زمان اندک این تعداد به دو صد تن رسید. در اواخر سلطنت امان الله خان عده ای از فارغان این مکتب جهت تحصیل به کشور های ترکیه ، آلمان و فرانسه اعزام شدند.
به روایت دیگر در مورد تأسیس اولین مکتب زنان در سلطنت امان الله خان:
« برای نخستین بار بتاریخ ۹ جنوری ۱۹۲۱ در قسمتی از پارک زرنگار شهر کابل که در آن وقت «بوستان سرای» نامیده می شد، به کمک یک عده زنان منور شهر و رهبری ملکه ثریا، مکتب مستورات گشایش یافت. دخترانی که در خانه بطور خصوصی تحصیل کرده بودند، به صنوف بالا تر و دیگران بصنوف پایین تر شامل درس شدند و بعد از مدتی یک تعداد آنها غرض تحصیلات عالی به ترکیه، آلمان و فرانسه اعزام گردیدند.»
«اسما رسمیه طرزی» خانم محمود طرزی خشوی امان الله خان مسئولیت ادارۀ این مکتب را به عهده گرفت. ملکه ثریا و خواهرش از معاونین مادرشان در این نخستین مکتب زنان بودند. در همین سال به تلاش و ابتکار ملکه ثریا مجله ی ویژه ی زنان بنام «ارشاد النسوان» تأسیس شد.
مکتب مستورات که بعداً در سال ۱۹۴۲ به لیسه ملالی تغییرنام داد، در آغاز از دو صنف تشکیل یافت که در آن پنجاه شاگرد درس می آموختند. سپس به تعداد صنوف و شاگردان این مکتب افزوده شد. آموزگاران مکتب را مردان و زنان تشکیل می دادند و علاوه از معلمین داخلی معلمه های ترکی، آلمانی و هندی نیز تدریس می کردند. مکتب مستورات در سال ۱۹۲۴ یکبار مسدود شد اما سپس در محوطۀ قصر سلطنتی دو باره گشایش یافت. مکتب مذکور در سال ۱۹۲۶ تا دورۀ ثانوی(صنف ۱۲) سه صد شاگرد داشت و تعداد شاگردان این مکتب در سال ۱۹۲۸ به هشتصد تن می رسید. در حالی که تا آن سال هفت مکتب دیگر برای دختران تأسیس شده بود اما مکتب مستورات بزرگترین مکتب دختران را تشکیل میداد.
تأسیس مکتب دختران بنام مستورات به مخالفت برخی از علمای دینی و متنفذین محلی مواجه گردید. در اثر این مخالفت، شاه دروازۀ مکتب را مؤقتاً بروی دختران بست. این مخالفت از سوی شماری از اعضای لویه جرگه (جرگه بزرگ) پغمان نیز اظهار شد. لویه جرگه پغمان در جولای ۱۹۲۳ غرض بحث بر طرح اصلاحات امان الله خان تدویر یافته بود. در جرگه مذکور جمعی از علمای دینی و متنفذین عضو لویه جرگه عریضه ای را به شاه ارائه داشتند که در آن نگاشته شده بود:
«ما علما و سادات و مشایخ ملت افغانستان بحضور اعلیحضرت غازی امان الله عریضه پردازیم که چون ذات همایونی جهت رفاهیت و ترقی ملت و دولت جد و جهد بلیغی را بکار برده و می برند حتی که از کمال توجهات عالیه شاهانۀ شان مکتب مستورات را نیز مقرر کرده اند، الله تبارک و تعالی وجود مبارک اعلیحضرت غازی را پاینده داشته باشد که همواره ترقیات ملت و دولت را ملحوظ داشته اند، اما قرار مسایل مسلمه و روایات مفتی به فقه شریف بایستی تعلیم و تحصیل نسوان در خانه های خود از اقارب محارم شان باشد تا از آن تعلیم دینی که فرض منصبی ما ملت اسلام است محروم نمانند، بنا برآن از شریعت پروری اولی الامر خود مختار غیور ما، امید می شود که تعلیم جمعیت نسوان در مکتب ها نشود، تا مسأله حجاب و ستر که یک فرض ضروریست برای نسوان اسلامی خوبتر و بهتر حاصل شود. آنچه معلومات شرعیه که در این موضوع به نزد این خادمان دین مبین بود عرض شد که اگر حضور والا تسلی و اطمینان بر نوشته ی مایان بشود بهتر؛ و الی در ین مسئله از دیگر علمای اسلامی ممالک خارجه هم معلومات وافره و فتواهای موثقه را حاصل فرمایند.»
شاه امان الله هر چند که بنا بر تقاضای معترضین مدت کوتاه مکتب مستورات را تعطیل کرد اما نکتۀ جالب آن بود که شاه در جرگه با خون سردی و متانت در پاسخ به اعتراض آنها و محتوای عریضه ای شان به استدلال پرداخت و از نیاز تعلیم دختران در توافق با اسلام سخن گفت. امان الله خان آنها را دعوت به تعقل در مورد تعلیم و مکتب دختران کرد و خطاب به مخالفین مکتب دختران در لویه جرگه گفت:
«اگر چه مفکورۀ تان را در این مسئله قبول کرده ام لیکن باز هم باید ما و شما از عقل کار بگیریم . روا دار نشویم که طبقۀ اناثیه ای ما در یک عالم جهالت و نادانی و فرومایگی زندگانی کنند، تعلیم طبقۀ اناثیه از حد ضروریست و نباید ما و شما بمخالفت حدیث شریف طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه برآئیم و نباید بگوئیم که ما افغانیم و باید زنان ما از راه خدا و رسول و مبدأ و معاد خود بیخبر بوده و در یک عالم جهالت و نادانی باشند . ما باید به حال اطفال خود ترحم کنیم……………
من گاهی طرفدار این امر نبوده و نمی باشم که صبیاتی که قریب به مراهقی باشند در مکتب آمده تعلیم بگیرند بلکه مفکوره و نظریۀ من بمفاد بزرگ ملحوظات سترگی که به شمه ای آن در فوق اشاره شدۀ ما بود، چنانکه صبیات خرد سال با همه گونه رعایت مراعات ستر و پرده در مکتبی که کاملاً محفوظ و مستور است، و معلمات آن نیز نسوان اند آمده و تعلیم بگیرند……..
Comments are closed.