احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۹ سنبله ۱۳۹۸
خدایا شروع سخن نامِ توست
وجودم به هر لحظه آرامِ توست
دل از نام و یادت بگیرد قرار
خوشم چونکه باشی مرا در کنار
بسمالله الرحمان الرحیم.
سلام عرض میکنم خدمت همۀ شهروندان شریف کابل، خواهران و برادران، بزرگان مجلس، جوانان عزیز، السلام علیکم و رحمتالله و برکاته.
قبل از آنکه صحبت خود را آغاز کنیم، درود میفرستیم به روح پاک شهدای افغانستان به خصوص شهدایی که دیروز در حاثههای المناک کابل و پروان شهید شدند. تعداد زیادی از خواهران و برادران ما دیروز در اثر انفجار و انتحار به شهادت رسیدند. متأسفانه این داستان غمانگیز همهروزۀ ما است. غیر از اینکه دعا کنیم و تسلیم رضای خداوند باشیم، کار دیگری کرده نمیتوانیم. حکومت افغانستان را مسوول امنیت میشماریم. برای کسانی که همهروزه انفجار و انتحار را بالای مردم افغانستان تحمیل کرده اند، میگوییم که این کار نفرتبار، خشونتبار و تروریستیتان را توقف بدهید. اگر واقعاً از همین کشور هستید و خود را مسلمان میدانید، بروید با نیروهای امنیتی دلیر و شجاع ما بجنگید. زن و فرزند این ملت را هدف قرار ندهید. این کار نهایت نامردی و بیحرمتی است. این کار نهایت ذلت و خفت و عمل شنیع و تروریستی است. این کار را توقف دهید. شمایی که ادعا دارید فردا در افغانستان دولت میسازید، چگونه فامیلها و خانوادهها را یتیم و بیپدر و مادر میسازید و عمل تروریستی انجام میدهید؟
شهروندان بسیار عزیز کابل!
بسیار خوشحال هستم که گروهگروه از اقشار مختلف کابل زیر این سقف ملی و زیر بیرق وفاق ملی گرد هم آمدهاید. قرار بر این بود که در محلات مختلف بیایند و از وفاق ملی حمایت کنند، اما گفتیم بیاییم در تالار لویه جرگه، زیر یک بیرق و باهم، همبستهگی و همگرایی را به نمایش بگذاریم و تمثیل ارادۀ ملی کنیم و بگوییم که درست است که چهرههای مطرح و دانهدرشت نیستیم، اما از همین ملت و اصیلترین فرزند این سرزمین هستیم و میخواهیم در این کشور تغییر به میان بیاوریم. اینجا جمع شدهایم تا نگرانیهای خود را با هم شریک بسازیم. جمع شدهایم تا از فقر، فسادی، ناامنی و اعتیاد شهروندان که در این کشور همهروزه حاکم است و قربانی میگیرد، سخن بگوییم. اینجا جمع شدهایم تا با شریک ساختن نگرانیهای خود، بتوانیم در کشور تغییر به وجود بیاوریم. تغییر اصل حتمیست. من خود را نامزد انتخابات کردهام، اما نه برایم آنکه پادشاه، بادار و یا رییس شوم؛ بلکه برای خدمتگذاری به مردم خود را نامرد کردهام. در هجده سال گذشته فرصتهای زیادی برایم فراهم شد، اما در اوج درماندهگی یک ملت آمدم تا بدانیم که چگونه میتوانیم مردم را دستگیری کنیم. به همین نسبت با نیت خیر و آرزوی نیک آمدیم تا در کشور تغییر اساسی و بنیادی بیاوریم.
ما آمدهایم تا در ششم میزان کُل صفحه را تغییر دهیم. انتخابات برگزار شود یا نشود، رژیم کنونی، این صفحه و این وضعیت باید تغییر کند. وضعیت کنونی غیرقابل تحمل است. تغییر از چهرههای تکراری به چهرههای جدید و جوان؛ تغییر از انحصار و استبداد به مشاکت عادلانۀ تمام اقوام افغانستان؛ تغییر از فساد و خیانت به امانت و مردمسالاری. آیا آماده هستید تا این تغییرات در ششم میزان به میان بیاید؟
شاید عدهیی بگویند که دانهدرشتها و چهرههای مطرح در این تیم نیستند؛ اما به یاد داشته باشید، از روزی که قصد کردیم در کشور تغییر به میان بیاوریم، تصمیم ما بر این بود تا با مردم تغییر به میان بیاوریم، نه با چهرههایی که در هجده سال گذشته سیاست و حکومت کردند و حاصل آن، بحرانیست که کشور دچار آن است. در ابتدا وقتی تیم خود را آماده کردیم، داکتر صاحب فریده مومند، یکی از کادرهای باعزت افغانستان و داکتر صاحب لطیف نظری، یکی از جوانان فرهنگی و فرهیختۀ کشور را انتخابات کردیم و خواستیم بگوییم که ما با مردم هستیم و با مردم تغییر میآوریم. برای ما گفتند که چرا مثلاً از فلان چهرۀ سرشناس در تیم نیاوردید، اما گفتیم که ما خواستار تغییر هستیم و تغییر را کسانی میآورند که واقعاً انگیز، ظرفیت و توان تغییر و دولتداری را داشته باشند؛ کسانی که خود را به خدمتگذاری به مردم وقف کنند. برای ما گفتند که رأی نمیآورید، چون رأی نزد دانهدرشتها است، اما گفتیم ملت افغانستان و جوانان آن، بیدار شده اند و میدانند که دانهدرشتها با سرنوشتشان بازی کردند. مردم و جوانان با عبرت از گذشته میخواهند تغییر بیاورند. اگر تغییر به میان آوردیم، با شما مردم میآوریم و اگر نیاوردیم، با دانهدرشتها هم تغییر به میان نمیآید.
ما به خاطری از تغییر صحبت میکنیم که انتخابات نزدیک است و انتخابات، اساس و فصلِ تغییر است. ده روز به انتخابات باقی مانده، اما متأسفانه نه کمیسیون انتخابات آمادهگی دارد و نه هم حکومت آمادهگی کامل و واقعی دارد. ناامنی هنوز انتخابات را تهدید میکند و جامعه جهانی هم تضمین برگزاری انتخابات شفاف را نمیدهد. مشکلات زیادی باقی مانده است. نگرانی ما این است که رأی مردم دزدی شود و کسی بالای شما مردم تحمیل شود. ما منظر هستم که در این ده روز آینده آیا اینها زمینۀ برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه را فراهم میکنند یا خیر. اگر تا ده روز دیگر زمینۀ انتخابات عادلانه فراهم نشد و یا در شش میزان انتخابات برگزار نگردید، رهبران حکومت یابد از کرسیهای دولت کنار بروند تا بربنیاد یک میکانیزم جدید، زمینه برای انتخابات شفاف فراهم شود.
یازدهم میلیون برگۀ رأیدهی چاپ شده است. گزارشهایی که به ما رسیده است، نشان میدهد که چهار میلیون برگه را برای خود نگهداشته اند تا در روز انتخابات با استفاده از آن تقلب کنند و هفت میلیون دیگر در روز انتخابات به دوران بیفتد. این در حالی است که حدود دو تا دونیم میلیون رأیدهنده وجود دارد. این در واقع نشاندهندۀ آمادهگی برای مهندسی تقب گسترده در روز انتخابات است. تا هنوز آقای اشرف غنی قطعاً معتقد به انتخابات شفاف و عادلانه نیست. کمپاینهای نامزدان حکومتی را که در شرق و غرب افغانستان میبینید، تمامش با امکانات دولتی و از پول بیتالمال صورت میگیرد؛ طیارههای دولتی و مکانهای دولتی در کمپاینها استفاده میشود. شما دیدی که زخمیهای حادثۀ پروان گفتند که برای هر یک ما پنجصد افغانی داده شده بود. اینها میخواهند به مردم و جامعۀ جهانی نشان بدهند که مردم در کنار ما است و وقتی متهم به تقلب شدند، به جامعه جهانی و مردم بگویند که در کمپاینهای ما مردم به صورت گسترده حضور پیدا میکردند. نامزدان حکومتی تصمیم مهندسی و تقلب دارند. ما باید احتیاط به خرچ دهیم و از رأی خود نظارت و دفاع کنیم تا خدای نخواسته بار دیگر همین رژیم و حکومتی که هیچ محبوبیت و عدالت ندارد، بار دیگر بالای ما تحمیل شود و سرنوشت ملت را دزدی کند. حکومتی که فساد بار آورده، فقر، بیکاری، قطببندیهای قومی و اعتیاد بار آورده است. من مطمین هستم، جوانانی که امروز در این تالار حضور دارند، به آگاهی رسیده اند و اجازه نمیدهند رایشان دزدی شود و باز کسی از بیرون بیاید و کسی را رییس جمهور و کسی را صدراعظم بسازد. نتیجۀ حکومت وحدت ملی چه شد؟ مگر با پوست و گوشت و استخوان، یک حکومت ناکام را تجربه نکردیم؟ میلیونها انسان به خاطر سیاستهای این حکومت متضرر شدند. مردم افغانستان و ما و شما دیگر تحمل تقلب را نداریم. ممکن نیست کسی بیاید و سرنوشت ما را دزدی کند و ما بیتفاوت نظارهگر بنشینیم.
در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته یکی از دوستان ما گفتند که به خاطر مصالح ملی تحمل کردیم. حالا پس از پنج سال اگر بسنجیم، مصالح ملت در کجا است؟ مصلحت ملی همین بود که آقای غنی جسورتر شود تا بتواند در حق مردم دستبرد بزند؟ مصلحت ملی همین بود که مردم به فقر و بدبختی کشیده شدند؟ مصلحت ملی همین بود که سه میلیون معتاد داریم، صدهاهزار جوان از کشور فرار کردند و قطببندیهای قومی در کشور شکل گرفت؟ اگر همان زمان جلوگیری میشد، مطمین هستیم فاجعهیی که امروز کشور با آن سردچار است، به وقوع نمیپیوست. حتا توافقنامهیی که بین دو تیم امضا شد و حاصل رأی میلیونها رأی مردم بود، عملی نشد و حاصل آن بحران کنونی است. یکونیم ماه از دو ماه فرصت کمپاین سپری شده، در این مدت گاهی صلح میگفتند و گاهی انتخابات. جامعه جهانی و امریکا به مردم گفتند که ممکن صلح اولویت داشته باشد. در این جریان نامزدان حکومتی با استفاده از بیتالمال کمپاین کردند و سایر نامزدان منتظر صلح نشستند. فقط پانزده بیست روز باقی ماند تا سایر نامزدان به کمپاین بپردازند. تفاوت تیمهای حکومتی با سایر تیمها در این است که تیمهای حکومتی از امکانات دولتی و از بیتالمال و از مجبوریت مردم استفاده میکنند و به مردم با توزیع پول، محافل کمپایتی برگزار میکنند بعد ادعا میکنند که مردم در کنار ما هستند. شور و هلههلهیی که اینها دارند، به دردشان نمیخورد، چون مردم هنگام رأی دادن خداوند و وجدانشان را شاهد میگیرند بعد رأی میدهند. به یاد داشته باشید، اگر به ظالم رأی دادید، شریک ظلم هستید، اگر به فاسد رأی دادید، شریک فساد هستید و اگر به یک کافر رای دادید، شریک کفر هستید! یادتان باشد که هم نزد مردم و هم نزد خداوند جوابگو هستید. در پشت صندق رأیدهی خداوند و وجدانتان را شاهد بگیرید و به کسی رأی بدهید که شایسته است تا شریک فساد، ظلم و فسق و بیعدالتی نباشید.
ما طرفدار انتخاباتی هستیم که منجر به ایجاد یک دولت مشروع و قانونی و منجر به ثبات در کشور شود. به همین دلیل ما منشور وفاق ملی را در ارتباط به دولتداری تهیه کردهایم تا شما از برنامههای آیندۀ ما آگاه و با خبر باشید. منظور ما از برنامهسازی و تهیۀ منشور وفاق ملی، تنها نامزد در انتخابات ریاست جمهوری نبوده. منشور وفاق ملی حاصل سالها زحمت نخبهگان افغانستان است که با درک شرایط موجود کشور برنامۀ دولتداری را ساختند. ما در این منشور بخشهای مختلف و متنوع زندهگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و امنیت مردم را بررسی کرده و در نظر گرفتهایم. کسانی که ما را میشناسند، میدانند که سالها پیش طرحی به نام «آجندای ملی» را نوشتیم و به دسترس مردم قرار دادیم. ما فقط به خاطر کمپاین انتخابات ریاست جمهوری کار نمیکنیم، سالهاست که با مشورت با مردم افغانستان، طرح ریختیم و در آن، افغانستان را آسیبشناسی کردیم و راهحل پیشنهاد دادیم. در یک موقع دیگر، پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ و پیش از آنکه جان کیری برای ما حکومت بسازد، میدانستیم که کشور به بحران میرود و به همین نبست طرح دولت وحدت ملی را ساختیم تا مشارکت اقوام در دولت را عملی بسازیم. وقتی انتخابات به بحران رفت این طرح را پیشنهاد کردیم، اما دو رهبر حکومت گوش شنوا نداشتند و طرح را نپذیرفتند و منتظر آقای جان کیری ماندند. جان کیری آمد و دست آنها را به دست هم داد و یک طرح ناقص از طرح ما را به آنها پیشنهاد کرد؛ اما همین طرح را هم آنها نتوانستند عملی کنند. در پنج سال گذشته فساد و نفاق آوردند و دو نفر نتوانستند با هم جور بیایند. وقتی دو رهبر حکومت نتوانستند در پنج سال گذشته نزاکتها بین خود را حل کنند، چطور میتوانند صلح را در کشور تأمین کنندو به مردم خدمت کنند؟ واقعاً نمیدانم چرا اینها خواستند بار دیگر نامزد انتخابات شوند. چه میخواهند انجام دهند؟ هر دو میدانند که انتخابات بحرانی میشود. آیا میخواهند حکومت ناکام پنجسالۀ شان را ادمه بدهند؟ هر کدام پیروز شود دیگرش نمیپذیرد و کشور را به بحران میبرد. دو رهبر حکومت رهبران بحرانآفرین هستند.
برنامۀ ما پنج بخش بسیار عمده دارد که به صورت فشرده خدمتتان عرض میکنم. یک، به خاطر نظام و کشور ما مجبور هستیم یک گفتمان را بین مردم افغانستان از هر قوم و تبار شکل دهیم. مطمین هستم امروز که اینجا تشریف آوردهاید، از اقوام مختلف افغانستان هستید. امروز که اینجا زیر بیرق وفاق ملی گرد آمدهاید، خودش گفتمانی است که آغاز شده و ادامه خواهد داشت. دو، میخواهیم مشترکات سیاسی ایجاد کنیم. سه، با ایجاد مشترکات، برویم به طرف ایجاد یک دیدگاه واحد برای نظام و کشور و در مرحلۀ چهارم، بین اقوام افغانستان اعتمادسازی کنیم. وقتی اعتمادسازی به میان آمد، میرویم به سوی انتخابات تا یک دولت ملی و مشروع شکل دهیم و از پایگاه یک دولت ملی بتوانیم به مسایل صلح و جنگ و مسایل کلان ملی بپردازیم. ما طرحهای مدون داریم و در صورتی که پیروز شویم، خود را وقف میکنیم تا کشور را از این حالت بیرون کنیم.
محتوای وفاق ملی چیست؟ در مدت چهار دهۀ گذشته نه حکومتی چپی، نه راستی، نه طالبانی و نه حکومت قومی آقای اشرف غنی، نتوانست نظام و کشور بسازد. ما گفتیم که راهحل این است که مردم افغانستان از هر قوم و تبار، وفاق ملی بین خود ایجاد کنیم. وفاق ملی چی است؟
ما به وفاق ملی به صورت علمی و عملی پرداختهایم. دقیق میدانیم که راه نجات کشور در کجاست؟ ساختن این برنامه کار آسانی نبوده. ما مثل دیگران کار کمپاینی و فصلی انجام ندادهایم تا در روز انتخابات به مردم نشان بدهیم و بعد از آن فراموش کنیم. ما سالها کار کردیم تا نقشۀ راه برای نجام مردم و ملت بسازیم.
وفاق ملی سه پایه و هدف اساسی دارد. نخست نامتمرکز ساختن قدرت، دوم توسعه کشور و پایه سوم عدالت است. اگر ما و شما نتوانیم قدرت را در تمامی وجود ملت جاری بسازیم. کسانیکه در مرکز و ولایات زندهگی میکنند اگر احساس مالکیت ننمایند، برای آنان افغانستان با کشورهای دیگر تفاوتی نخواهد کرد، اما ما آمدهایم تا بگوییم که قدرت باید نامتمرکز شود تا تمامی مردم افغانستان در همۀ گوشه و کنار کشور احساس مالکیت نمایند و احساس خانه مشترکی بهنام افغانستان داشته باشند و این طور نباشد که قدرت تنها در گوشۀ از کابل در داخل ارگ و نزد یک فرد جمع شده باشد. این استبداد و دیکتاتوری است؛ بنابراین باید قدرت به مردم انتقال پیدا کند و وفاق ملی آمده تا قدرت را دوباره به مردم بازگرداند.
شهیداحمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور میگوید، اگر میخواهد یک دولت قدرتمند و قوی داشته باشید، پس قدرت چنین دولتی باید از ولایات به مرکز انتقال پیدا کند نه اینکه از مرکز به ولایات انتقال یابد. اکنون وفاق ملی آمده تا ساختارشکنی کند و چهرههای جدید و جوان را وارد میدان نماید. وفاق ملی برنامه محور است، ظرفیت دولتداریی دارد و میخواهد قدرت، ثروت و قدرت سیاسی را به نسل جوان کشور انتقال دهد. صلح و جنگ کشور متعلق به نسل جوان است، پس باید رهبری جنگ در دست جوانان باشد، جوانان در جبهات جنگ کشته میشوند، اما قدرت رهبری سیاسی در دست نسل از قرن دیگر است و افتخار هم میکند و میگوید که ۵۰ هزار نیروی امنیتی ما در جنگ کشته شدهاست، اما وفاق ملی آمده تا بگوید که جناب! خود هفتاد سال سن دارید، دیگر بس است اجازه بده نسل جوان حکومت کند، تا چه زمانی میخواهی قدرت را غصب نمایی، تا چه زمانی میخواهی قدرت در انحصار تو باشد.
در پنجسال گذشته ما شاهد بودیم که دو دکتر در رأس قدرت آمد، اولی که نسخه بیرونی داشت؛ اما درد افغانستان را بلد نبود و دومی که بیماری کشور را بلد بود، اما هیچ کاری کرده نتوانست، بنابراین کشور را به تباهی سوق دادند و نتیجه افغانستان امروز شد. پس این بار باید اجازه بدهیم که نسل جوان کشور وارد رهبری سیاسی شود، زیرا صلح، جنگ، سیاست و فرهنگ متعلق به نسل جوان است.
از منشور وفاق ملی در مورد مساله صحبت میکنم و دو مورد دیگر را معاونین محترم صحبت خواهند کرد. مورد نخست صلح است.
مردم افغانستان هیچ نمیدانند که صلح از کجا میآید و با کی صلح صورت میگیرد، نه ماه تمام آقای خلیلزاد در پروسه صلح شامل بود، اما مردم افغانستان هیچ اطلاعی نداشتند و در نهایت مشخص شد که صلح نه بل یک توافقنامه با طالبان بودهاست و هیچ صلحی در کار نبودهاست. مردم افغانستان تشنه صلح هستند که خوشبختانه وفاق ملی طرحی برای صلح افغانستان دارد.
ګرانو با عزت وطنوالو!
دیر کلونه وشول چه در سولی آوازی د طالبانو سره اوریدل ګیږی، په سل هاوو دالر مصرف شوی دی، بهرنی سفرونه د دروغو وعدی زمونږ بیچاره ولس ته هیله ورکول د سولی به پلمه در حکومتی ډندی او مسولیتونه نه سرغړونه خو په آخر کی ورسته له اتلسکالونه په هیواد کی تر اوسه د مخکی نه لا زیاته خلک د چاودنی و انتحاری او جګری په لمبه کی سوزی.
د دغه سولی درواغجنی مدعیان د سولی ښکلی کلیمی نه ګته پورته کوی.
تاسو به ستره جرګی ولیدله چی څنګه د سولی به نامه در کمپاینی موخی په خاطر ورنه استفاده وشو، اساسی موخهیی سوله نه وو، بلکه د قدرت ساتلو د پاره وو او د قدرت د ماتیدو مخنیوی د پاره وه! دغه مظلومی سولهیی تجاری، کمپاینی، قومی سوله جور کړله، همدا رنګه سوله یی د بهرنیانو به تراو په نظر کی ونیوله دسولی په ادعا کی هر شی وو خو سوله په کی نه و.
ښاعلی غنی ویل چی یګ ورځ ورسته د ټاکنو د بریا د سولی په موضوع رسیدګی وکرم، داسی خبری هغه مشهور مټل په ذهن راوړی چی په ځکمی کارونه ښه کړل چی اوس آسمانونو کی در کارونو سمون لپاره اراده کری. څنګه د چی په دغه اتلس کلونو که په ځانګری توګه پنځ کاله در ملی وحدت حکومت پر محال یوه نفر هم د تلفات د شمیرنه کم نشوه، په خواخوږی سره د خلکو د قربانیانو کڅه دیره لوړه تللی دی، نن دوی د کله در ټاکنو خبری کوی، کله در سولی آواز پورته کوی او کله در بریالیتوب نه ورسته ناری پورته کوی، دا ټول د خلکو به سترګو کی خاوری شندل دی او د په درمند پر سر وعده ورکول دی. زما پښتنه د حکومتی دله نه دا دی چی تا سو د سولی لپاره حوصله لری آیا دغه ستر کار ته پراخ ظرفیت خاوند یاست؟
دسولی لپاره کوم احساس، کوم رسالت او کمه اراده مطرح کوی؟ موژ ته روښانه ده، د دوی نیت دغه ستر خیری ته چندان د باور وړ ندی، دوی ته وایو چی تا سو په واسطه نړیوالوو د پراخ کمکونه سره د هیواد د سکوت سره مخامخ کړل، تا سو دوه نفره په خپل منځ کی د جوړیدو توان نلری که د امریکا د سیاست بدلون د بل کوم هیواد مخالفت نړیوالی تولنی ته احتیاج مسأله او د قدرت او ثروت خبری نهوی، ستاسو د سولی د عنوان سره څه کار لری؟ سوله هیڅ ځواک به یاد نلری چی زه در سولی لافیی وو هم. سوال شوی چی وینو می دی هغوی پروژهیی دی او کوم ځای ته نرسیږی ملی نه دی.
د سولی کلی زموژ په منځ کی دی، سولی ته لاس رسی دسولی دپاره نیت، ذهنیت، اراده او تینګ عظم او قوی ځای غواړی.
د سولی لپاره اراده هغه دی چی احمدشاه مسعود ملی اتل د خپل ځان څخه تیر شو د مقاومت به صف کی میدان ښار ته لار او هلته د طالبانو رهبری شورا سره به تنهایی ځان کیناستل او سوله دغه ده چی استاد برهان الدین ربانی د سولی په لار شهید شول که خدای در ټاکنو دګر کی بریالی کړم، تیار یم چی دا د ټولو مخالفو سره مخامخ کیښینم او تل پاتی سولی خبری کړم، دغه لاره کی د هر امکانات څخه ګته اخلم. موژ د سولی پلویان یو، انسانی، اسلامی شریعت په چوکات کی د هیواد اساسی قانون د ملی وفاق زموژ د سولی لپاره زموژ غوښتنه د طالبانو څخه دادی نوری انتحاری، انفجار او د بی وزلو هیواد والو وژنه بس کری.
که چیری د ملی امنیتی ځواکونو سره جنګیږی په میړانه د وجنګږی خو زموژ خوندی کوندی کول او ماشومان یتمان کول نو ودروی. دوی باید پوه شی چی دا ډول حملاتو سره بی له نفاق، انتقام دښمنی هیڅ لاسته ړاوړنی به و نلری.
در دوران مقاومت نیروی عظیمی از طالبان در دو راهی بگرام گیر مانده بودند، شماری از قوماندانان جمع شدند و تاکید شان این بود که باید طالبان که در محاصره قرار دارند را از بین ببرند. جلسه تشکیل شد و آمرصاحب شهید دراین جلسه خطاب به قواماندانان گفت که راه باریکآب را باز بگذارید، قوماندانان گفتند که اگر راه را باز بگذاریم، طالبان فرار میکنند، آمرصاحب گفت، من هم میخواهم فرار کنند، زیرا این طالبان زن و فرزند دارند، اگر کشته شوند، مسوولیت زن و فرزند آنان را کی به دوش خواهد گرفت.
اگر واقعاً در پی صلح هستیم، پس باید طالبان بدانند که با کشتار، انفجار و انتحار به صلح نمیرسیم. اگر طالبان میخواهند وارد حکومت شوند، پس باید دست از انفجار و کشتار مردم بردارند.
طالبان به امریکا تعهد داده که دیگر امریکاییها را در افغانستان هدف قرار نمیدهند، من خطاب به طالبان میگویم شماها که خود را مسلمان و افغان خطاب میکند، چرا این تعهد را به مردم خودتان نمیدهید؟
صلح در منشور وفاق ملی این است، تا زمانیکه مردم افغانستان سرنوشتشان را تعیین نکردهاند و تا زمانیکه کلید صلح را نیافتند و تا زمانی که تفاهم نکردهاند، امکان ندارد که صلح از بیرون وارد شود، توافق کشورهای همسایه حتمی است، اما ابتدا باید مردم افغانستان تفاهم نمایند. اما مشکل اینجاست که در افغانستان یک دولت ملی و پاسخگو وجود ندارد تا تمام اقوام افغانستان در آیینه آن خود را ببیند، اما انشاالله بعد از شش میزان ما یک حکومت ملی و مردم را تشکیل خواهیم داد و از یک موقف دولت قدرتمند اجماع ملی را ایجاد مینمایم تا از طریق اجماع ملی به صلح بپردازیم. زیرا صلح بدون تفاهم مردم افغانستان ممکن نیست.
لازمه صلح امنیت است و همیشه تاکید داشتیم که نیروهای امنیتی ما که در جبهات قربانی میدهند باید از نقطه نظر کمی و کیفی تقویت شوند و قابل تقدیر و حمایت هستند؛ اما برعکس دو مشکل کلان ما در مورد امنیت که منجر به صلح میشود، این است که رهبری سیاسی پویا و دلسوز نداریم و رهبری سیاسی ما به عنوان سرقوماندان علی هزاران جوان را به قربانگاه روان کردهاست در حالیکه خودش در مورد مسایل نظامی اصلاً هیچ نمیداند.
مسألۀ دوم نظام سیاسی است در هر کشوری اگر نظامی سیاسی ناقص باشد، نامشروع و غیر قانونی باشد، ممکن نیست که به مسایل چون اقتصاد،، امنیت، فرهنگ و … پرداخته شود. در افغانستان نظام سیاسی جمهوری اسلامی است، اما ساختارهای نظامی سیاسی نافص است. قدرت در کابل در ارگ و نزد یک نفر متمرکز شدهاست. چنین ساختاری سبب شده تا پس از هر انتخابات کشور به طرف بحران برود و نتیجه آن حکومت امروزی است. پس باید ساختار نظامی سیاسی کشور تغییر کند و تا زمانیکه این ساختار تغییر نکند، ممکن نیست که از فقر نجات پیدا کنیم و امنیت تامین شود. مشکل اصلی و کلان نظام ریاستی است که فعلاً در افغانستان حاکم است و باید تغییر کند.
دیدگاه قهرمان ملی در مورد نظام سیاسی کشور این است که ما در افغانستان باید ساختار سیاسی داشته باشیم که هم با خود زندهگی کنیم و هم با دنیا تعامل داشته باشیم. در حقیقت قهرمان ملی میخواست کلانترین چالشهای افغانستان را حل نماید. یعنی معمای خونین قدرت در افغانستان را حل کند، زیرا مشکل اصلی در افغانستان معمای خونین قدرت است و بارها تاریخ شاهد بوده که بچه پدر را و برادر برادر را به خاطر قدرت به قتل رسانیدهاست و این مسأله افغانستان را در یک دور باطل تاریخ چرخایند و به این جا رسانیدهاست که ما شاهد آن هستیم.
زمانیکه قهرمان ملی میگوید باید نظامی داشته باشیم که هم با خود و با هم دنیا زندهگی کنیم از کدام شاخص مشخص نظام سیاسی نام نمیبرد، اما شاخصههای اصلی آن را میگوید، طور مثال میگوید، اگر میخواهیم یک دولت قدرتمند داشته باشیم، پس باید قدرت از ولایات به مرکز انتقال پیدا کند. به این معنا که بین مرکز و ولایات تعادل ایجاد شود. یعنی والی به مردم پاسخگو باشد نه به ارگ ریاستجمهوری و به یک شخص خاص. بنابراین ساختار باید تغییر کند و والی باید انتخابی و از طرف مردم محل انتخاب شود و پاسخگو به مردم باشد. ما طرفدار ساختار نظام و نامتمرکز شدن قدرت در افغانستان هسیتم. و باید نظام ریاستی فساد پرور تغییر کند و انشاالله که با شما یکجا این تغییر را ایجاد میکنیم و این وعده ما به شماست.
اگر آماده هستید که انحصار قدرت را در کابل بشکنیم و اگر میخواهید که قدرت را از دست یک نفر خارج بسازیم، بهتر است که در شش میزان از خانههای خود بیرون شده و به پای صندوقهای رأی رفته و رأی بدهید تا مردم از این وضعیت بیرون شوند و حکومت مرکزی خدمتگار مردم شود. انحصار قدرت و دیکتاتوری را بشکنید و این اتفاق زمانی خواهد افتاد که در شش میزان رأی بدهید.
مورد آخر اینکه ما در بخش سیاست خارجی افغانستان هم برنامه روشن داریم، ما خواهان سیاست خارجی متعادل هسیتم، ما طرفدار این نیستم که افغانستان گاه یک طرف و گاه طرف دیگری بچرخد.
از سال ۱۹۱۹ یعنی استقلال کشور تا سال ۱۹۷۹ افغانستان یک صلح نسبی را تجربه کردهاست، اما پس از آن که قوت های متجاوز شوروی سابق به افغانستان حمله میکند، حالت تعادل برهم میخورد و افغانستان دچار بحران میشود و تا امروز در یک سیاست نامتعادل خارجی دست و پا میزند و امروز هم در افغانستان هم در داخل حکومت تعادل وجود ندارد و هم روابط خارجی غیر متعادل است و افغانستان در پنج سال اخیر میدان جنگ استخبارات بیرونی شدهاست. افغانستان را میدان منافع استراتیژیک دیگران ساختهاند. بنابراین منشور وفاق ملی تاکید دارد که سیاست خارجی افغانستان را باید متعادل بسازیم تا از این گونه جنگها رهایی پیدا کنیم، اما تا زمانیکه سیاست خارجی نامتعادل باشد، هر کشوری که در محور ما قرار دارد نسبت به ما مظنون است و فکر میکنند که با کشورهای دیگر پیمان داریم. مشکل اصلی این است که در ۱۸ سال یک سیاست خارجی روشن و منظم نداشتیم. یک روز با یک کشور دوست هستیم و فردایش دشمن، بنابراین وفاق ملی تاکید دارد که سیاست خارجی باید متعادل شود و روابط با کشورهای منطقه و فرا منطقه روابط متعادل داشته باشد و کشور ما نباید میدان جنگ قدرتهای منطقه و میدان سیاست غیر متعادل حریص قدرت شود. ما خواهان تغییر سیاست خارجی افغانستان هستیم.
تشکر
Comments are closed.