احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:فرح دیبا انوری - ۰۷ میزان ۱۳۹۸
شکی نیست که در طول تاریخ افغانستان بهخصوص در هر برهه از تاریخ معاصر، افغانستان شاهد اتفاقات، دشواریها و جنگهای خانمانسوز داخلی و خارجی بوده است. همزمان با این اتفاقات، سرنوشت مردم دچار پستیها و بلندیهای زیادی شد. تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صد سال اخیر کشور را به مسیر دیگری قرار داد. با توجه به آنچه که ذکر گردید، یکی از مسایل داغ و پُر تشنج داخلی، همانا دورۀ جهاد و مقاومت مردم افغانستان میباشد.
شهید احمدشاه مسعود از جمله رهبران جهادی در دورۀ جهاد و مقاومت بود که در طول سالهای جهاد در برابر متجاوزان و دفاع از کابل و دولت مجاهدین، شدیدترین حملات نیروی مهاجم را دفع کرد و بار دشوار جنگ داخلی را به دوش کشید. او برای ایجاد صلح سراسری در کشور از هر امکانات و فرصتی استفاده کرد. برای خاتمه دادن جنگ و برقراری صلح از هر مصلح و میانجی استقبال کرد و سختترین و غیرمنصفانهترین شرایط را پذیرفت.
احمدشاه مسعود رسماً از ۱۹ سالهگی به مبارزه در راه اسلام علیه نظام کمونیستی وقت، آغاز به فعالیت کرد. مسعود با کودتای داوود در سال ۱۹۷۳ که آن را کودتای کمونیستی میدانست، به صف مبارزان اسلامی پیوست و بر ضد حکومت داوود به فعالیت آغاز کرد چون داوود در حکومت خویش، کمونیستها را مقامات بلند داد و مسلمانان مبارز را سرکوب کرد.
طرح اولین کودتا که توسط نهضت جوانان مسلمان ساخته شده بود، افشا شد که در نتیجه تعدادی کشته و تعدادی از جمله مسعود به پاکستان فرار شدند.
بار دیگر در سال ۱۹۷۴ مسعود با چند تن از همراهانش اقدام به کودتای که صرفاً در پنجشیر بود و پیروزی نسبی را در پی داشت، کرد. اما در نهایت به شکست مواجه شد.
زمانی که در سال ۱۹۷۹ قوای شوروی وارد خاک افغانستان شدند، جهاد علیه تجاوز قوای شوروی آغاز شد. مسعود در تابستان سال ۱۹۷۹ با حدود ۳۰ تن از مجاهدین همرزمش وارد پنجشیر شده و جنگ علیه قوای سرخ شوروی را از همانجا آغاز کرد. هر چند او در طول ده سال مبارزه علیه نظام متجاوزگر شوروی، سختیهای زیادی را متحمل شد اما حضور او در جنگ سبب شد که به یک حساب ۷ بار و به حساب دیگر ۱۱ بار ارتش سرخ شوروی، طعم تلخ شکست را بچشد. موفقیت مسعود در جنگ علیه متجاوزان این بود که وی اساس یک جنگ پارتیزانی را گذاشت که هدف آن دفاع از کشور بود و درست بودن تئوری خود را در سال ۱۹۹۲ که نیروهایش پیروزمندانه وارد کابل شد، به اثبات رساند.
با شکست قوای سرخ شوروی و تشکیل اولین دولت اسلامی، مسعود به عنوان وزیر دفاع تعیین شد و به مدت ۱۰ سال به همین سمت باقی ماند. در این وقت مسعود درگیر جنگ با گروههای مختلف که برای مقاصد مختلف میجنگیدند، بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۹۶ گردید.
ابتدای این جنگ توسط حکمتیار آغاز گردید، چون وی مدعی بود که دولت اسلامی که به اثر و نتیجه پیروزی جهاد تاسیس شده بود، با کمونیستها ائتلاف کرده است و اینگونه برضد آنان اعلان جنگ داد و اسم آن را جهاد گذاشت.
تا سال ۱۹۹۴ که مسعود مصروف جنگ با چند جبهه بود، طالبان ظهور کردند. در به وجود آوردن طالبان، پاکستان نقش مهم داشت چون پاکستان نتوانست حکمتیار را به قدرت برساند. این نیروی جدیدی که تحت نام طالبان از قندهار سر باز زده بودند ابتدا با نیروهای دولتی از در مدارا در آمدند و مخالفین دولت را از سر راه برداشتند.
طالبان ولایات مختلف را یکی پی دیگر گرفتند تا اینکه سرانجام در سال ۱۹۹۶ جنگ سختی در گرفت و طالبان موفق به فتح کابل شدند. مسعود در این وقت به پایگاه اصلی خود پناه برد و به تجدید قوا پرداخت. بعد از این روزهای دشوار و سخت مسعود شروع شد، حتا تا جایی که همه او را تنها گذاشتند.
مسعود با عقبنشینی طرح جدیدی را برای دفاع از کشور ساخت که چنین بود: «مقاومت در داخل و فشار از بیرون» به همین لحاظ این دوره را که از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ در بر میگرفت بهنام دوره مقاومت شناخته شد.
برای ایجاد این طرح دفاعی، وی ابتدا از نیروهای داخلی انتحادی تشکیل داد که قبلاً با آنها درگیر جنگ بود و اسم این اتحاد را «جبهه متحد ملی و اسلامی برای نجات افغانستان» گذاشت.
مسعود مطابق به تیوری، جبهه مقاومت در داخل را تشکیل داد و ظاهراً در آن موفق هم شد؛ تا اینکه طالبان دانستند که تاب و توان شکستن مقاومت را ندارند. سپس پاکستان نیروهای احتیاطی که از داوطلبان خارجی و اتباع خودشان تشکیل شده بود، وارد میدان کرد. از جمله کشورهای چون روسیه، تاجیکستان، اوزبیکیستان، چین، عربستان سعودی، امریکا، انگلستان و تعداد دیگر… نیروهای جهت کمک برای طالبان فرستاده شد و جالب از همه اینکه اسم این جنگ را جهاد گذاشتند که با تیغ مجاهدین بینالمللی فقط مسلمانان کشته شدند.
برای تطبیق بخش دوم تئوری مقاومت که مسعود آن را «فشار از بیرون» نامگذاری کرده بود، دشواریها به مراتب بیشتر بود. علمای پاکستان روزانه با تبلیغاتشان هزاران نفر را در جنگ افغانستان میدیدند. در این بخش از برنامه مقاومت مسعود تحت فشار بیشتری و از عدم حمایت برخوردار بود. اما او هیچگاهی سر تسلیم فرود نیاورد و گفت اگر یک نفر هم زنده بماند، مقاومت خواهد کرد.
سرانجام او در سن ۴۹ سالهگی به تاریخ ۹ سپتامبر سال ۲۰۰۱، توسط دو تن عرب که به ظاهر خبرنگار بودند، به شهادت رسید و اینگونه سفر پر از فراز و نشیب وی در دورۀ جهاد و مقاومت خاتمه یافت.
در نتیجه گفته میتوانیم که احمد شاه مسعود، فرمانده شجاع و مقاوم دوره جهاد و مقاومت بیشتر از سی سال عمر خود را صرف خدمت به راه وطن و آزادی کرد. وی با وجود مشکلات و دشواریهای که در طول مبارزه علیه متجاوزان متحمل شد، برای یک افغانستان قوی، مرفه و آزاد که دارای نظام اسلامی معتدل و منتخب باشد، نهایت تلاش به خرج داد و در کنار سایر همقطارانش وظیفه دینی، ایمانی و وجدانی خویش را به بهترین نحوه انجام داد. او برای آهداف و آرمانهای که به سر داشت برای اسلام، افغانستان، مردم و آزادی جنگید تا اینگونه نشان داده باشد که مبارزان واقعی هیچگاهی سر تسلیم فرود نمیآورند، حتا به قیمت جان شان!
بهترینها همیشه پیروز نمیشوند، بلکه کسانی که مبارزه میکنند و کسانی که بیش از همه مطمین هستند که چه کار میکنند، پیروز میشوند!
Comments are closed.