احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۷ میزان ۱۳۹۸
چهارمین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برگزار شد، اما حضور مردم در پای صندوق های رای نسبت به انتخاباتهای قبلی بهمراتب کمرنگتر بوده است. چهار تجربۀ انتخابات ریاستجمهوری نشان داد که انتخاباتها در جامعۀ ما، یکی بعد از دیگری بدتر برگزار شده است؛ در حالی که انتخاباتها در کشورهای دیگر، یکی پیِ دیگر بهتر برگزار شده و در نهایت به عنوان قاعدۀ اصلی بازی سیاسی برای دست یافتن به قدرت و دولت، جا باز کرده است. اما در افغانستان این تجربه برعکس پیموده شده است؛ چرا؟
با توجه به درکی که از برخورد با انتخاباتها در افغانستان بهدست آوردهایم، سناریو و سیاستی برای زدودنِ اعتبار انتخابات در افغانستان به شکلِ بسیار زیرکانه شکل گرفته است تا انتخابات به عنوان یک قاعده شناخته نشود؛ زیرا حلقات و گروههای رادیکال در افغانستان، از انتخابات نگران اند و در آن قدرت را از دست رفته میدانند. کسانی که به قدرت نگاهِ بسیار سختگیرانه و ناموسی دارند و آن را مساوی با زندهگی فرض کردهاند، سعی میکنند که روشهایِ گردانندۀ قدرت در افغانستان را خنثا سازند. آگاهی و انتخابات، دو ابزار برای تحول و جابهجایی در قدرت سیاسی شناخته میشوند. از این منظر، این دو پدیده همواره با خصومتهای شدید در جامعه مواجه شدهاند.
هر نوع تقلب، تخلف و بیقانونی در انتخابات به هدف حفظ قدرت، به یک حرکتِ مشروع در نزد رادیکالانِ سیاسی در افغانستان تبدیل شده است. همین مسأله سبب شده که انتخاباتها در افغانستان یکی پیِ دیگر بهمراتب بدتر برگزار شوند و به همین سبب، انگیزۀ حضور در پای صندوقهای رای در میانِ مردم کمتر شده رود. انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۴ و انتخابات پارلمانی سال گذشته، با چنان رسواییهایی همراه بود که سبب شد مردم نتیجهگیری کنند که انتخابات با توجه به سطح بلندِ فساد و تقلبی که در آن رخنه کرده، معنایی ندارد و رایِ آنها قابل محاسبه نیست.
این مهمترین و اصلیترین عاملِ عدم حضور مردم در پای صندوقهای رای است که بهدلیل سیاستِ ضد انتخاباتی حکومت در هجده سال گذشته، مردم به این قناعت رسیدهاند که رایشان را مصرف نکنند. انتخابات گذشتۀ ریاستجمهوری و شکلگیری دولت وحدت ملی با قرار گرفتنِ غنی در رأسِ آن درحالی که رای لازم را نیز نداشت، به مردم اینگونه فهماند که انتخابات در افغانستان یعنی هیچ!
حکومتِ پنج سالِ گذشته که مرکب از هر دو نامزدِ مدعی بود، نتوانست اعتماد مردم را به انتخابات و دموکراسی برگرداند. انتخابات پارلمانی گذشته هم، اوجِ رسواییهای انتخاباتی را به نمایش گذاشت.
به این ترتیب، سیاست ضد انتخاباتیِ آقایان کرزی و غنی در این هجدهسال و سیاستِ دموکراسیستیزانۀ مدعیانِ دموکراسی در افغانستان، انتخابات و دموکراسی را در میانِ مردم چنان صدمه زد که دیگر کمترکسی انتخابات را به عنوان میکانیسمی موثر برای تحققِ ایدۀ «حکومتِ مردم برای مردم» میشناسد.
بنابراین حالا که مردم به این پیمانۀ اندک در انتخابات شرکت کردهاند، اگر نتایجِ آن نیز جعلی و ساختهگی باشد، احتمالِ وقوع بحران و منازعه حتمیست. اما حتا اگر بحران، مدیریت و منازعه نیز حل گردد، بهقطع میتوان حکم کرد که در انتخاباتِ بعدی دوصدهزار نفر هم به پای صندوقهایِ رای نروند و کودک بسملِ دموکراسی در این کشور برای همیشه دفن شود و در نهایت، دوباره ابزارهای خشن و کشنده برای انتقالِ قدرت روی کار بیاید. و متأسفانه همین نتیجۀ بد، یکی از مهمترین اهدافِ کسانیست که میخواهند انتخابات را در افغانستان ناکام سازند و سنتهای قبیلهیی را جانشینِ آن گردانند تا قدرت در دستانِ آنان برای همیش حفظ شود و افغانستان رویِ توسعه و رفاه و تحول را نبیند.
Comments are closed.