احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





برخورد قریب‌الوقوع اپوزیسیون طالبانی و اپوزیسیون مردمی!

- ۲۰ دلو ۱۳۹۱

نشست لندن نشان داد که پروژۀ صلح بیشتر از آن‌چه یک راهکار برای تامین امنیت باشد، یک برنامۀ تغییرِ سیاست است تا بتواند ماجرای افغانستان را دست‌کم برای کشورهایی چون انگلیس و ایالات متحده، مختوم اعلام بدارد.
این دریافت، هم‌زمان با آغاز پروسۀ گفت‌وگوهای صلح مطرح گردید و طوری تصور شد که ایالات متحده و متحدانش کاملاً به فکر خروج هستند و تا سال ۲۰۱۴ این خروج کامل خواهد شد و حتا ممکن است این خروج، به بهای سپردن نظام به دست طالبان، میسر گردد. چرا که هزینۀ جنگ افغانستان برای ایالات متحده، از تحمل بیرون شده و دولت آن کشور نیز زیر فشار مردمش قرار گرفته است.
در همان زمان، مقامات ایالات متحده به صراحت اعلام داشتند که طالبان دشمن امریکا نیستند و جنگِ آن کشور با القاعده نیز پایان یافته است. بنابراین، گمانه‌زنی‌ها بر آن شد که ایالات متحده و هم‌پیمانانش افغانستان را به دست طالبانِ مسلح خواهند سپرد و رژیم طالبانی یک بار دیگر بر افغانستان چیره خواهد گشت.
اما کنش‌های دیگر چون همکاری پاکستان با پروسۀ صلح، نشست لندن و… اندک اندک نشان دادند که تفاوت بسیار کمی در این برنامه وجود دارد و این تفاوت تنها در مسلح بودن و غیر مسلح بودنِ اپوزیسیونی‌ست که زیر نام طالب، با نظام کنونی می‌جنگند. به این معنا که طالبان به عنوان یک رژیم به هیچ‌وجه برنخواهند گشت، اما به عنوان یک نیرو حتماً. از این‌رو، به نظر می‌رسد که طراحان اصلی برنامۀ گفت‌وگوهای صلح، روی ساختن یک اپوزیسیونِ غیرمسلح از عناصر طالب کار می‌کنند. این برنامه به وضوح در حرکت‌های اخیرِ مثلث کشورهای پاکستان، ایالات متحده و بریتانیا مشهود است.
با توجه به پیشینۀ پروژۀ طالبان، این سه کشور در حال مهار و ادغام مولود مشترک‌شان طالبان در نظام‌اند. محتمل است که در این مقطع، لگام این برنامه بیشتر به دست انگلستان و پاکستان باشد. زیرا طرحِ این پروژه به واسطۀ انگلستان صورت گرفته و مجری آن تا کنون پاکستان بوده است. شاهد این مدعا می‌تواند اطمینان بسیار قوی لندن از نتیجۀ گفت‌وگوهای صلح طی شش ماه آینده باشد. هم‌چنان، دلیل محکم دیگر این برنامه، انعطاف سیاسی طالبان و امتیازبخشی‌های پاکستان، چون رهایی زندانیان، آزادی فعالیت در خاک آن کشور و… به آنان است که به نظر می‌رسد این نوع امتیازدهی به‌تدریج مضاعف خواهد شد.
طی چنین برنامه‌یی، زیاد از منطق به دور نیست که طالبان به پروسۀ گفت‌وگوهای صلح لبیک بگویند، اما این تمکین باید در چارچوب معینی به وجود آید. زیرا از یک سو، طالبان حاضر نیستند که تمام ایدیولوژی و زحمات یازده سالۀ‌شان را فدای نظامی ‌کنند که به باور آنان، ساختۀ دست ایالات متحده است و از سوی دیگر، ایالات متحده هم حاضر نیست که مورد نقد جامعۀ جهانی مبنی بر سپردن نظام افغانستان به دست یک گروه متهم به نقض حقوق بشر قرار گیرد. از این‌رو بهترین راه، ساختن یک نیروی غیر مسلح از طالبان است تا با قید خواسته‌های خودشان، در برابر نظام کنونی قد علم کنند. از این طریق، هم رضای طالبان حاصل می‌شود و هم نقد جامعۀ جهانی بر امریکا منتفی می‌گردد.
ایالات متحده از نظام کنونی به رهبری آقای کرزی به‌شدت ناراضی است. آن کشور در یازده سال گذشته نه تنها که طالبان را از بین برده نتوانست، بل‌که از ساختن بدیلی برای نظام کنونی نیز عاجز ماند. هم‌چنان به نیروهای جهاد و مقاومت که منتقدان اصلی سیاست‌های امریکا در افغانستان شمرده می‌شوند، اعتماد کرده نتوانست. بنابرین بهترین گزینه، پذیرش طرح انگلستان مبنی بر ساختن یک اپوزیسیون غیر مسلح طالبانی است که در شرفِ تشکیل می‌باشد.
در چنین وضعیتی، جایگاه اپوزیسیون کنونی در کجاست؟
بی‌گمان که اپوزیسیون کنونی متشکل از گروه‌ها، احزاب و شخصیت‌هایی است که یا شامل نیروهای جهاد و مقاومت می‌شوند و یا غیر از آن. اما این نیروها سوگ‌مندانه که بسیار پراکنده می‌نمایند. این پراکنده‌گی یا ناشی از نداشتن یک برنامۀ منسجم و ملی است و یا هم از تک‌روی‌های هر گروه و هر شخصیت. با این نیروها هر سه طرف طالبان، حکومت و ایالات متحده مخالفت دارند. با آن‌که این نیروها بیشتر خاستگاه مردمی‌دارند، اما به بسیار ساده‌گی می‌توانند در کنار مردم، بازندۀ اصلی قلمداد شوند. چون تا کنون در هیچ معادلۀ کلانی نقش نداشته‌اند و از این پس هم نخواهند داشت، مگر این که مبارزات‌شان را در یک آجندای ملی و منسجم، تنظیم و تعریف کنند.
تردیدی نیست که برنامۀ سه کشور انگلیس، امریکا و پاکستان مبنی بر ساختنِ یک اپوزیسیون غیرمسلح از طالبان به زودی به ثمر خواهد نشست و این اپوزیسیون، در واقع جای‌گزینی خواهد بود برای نظام کنونی. اما اپوزیسیون طالبانی وظیفۀ دیگری هم دارد که آن سرکوب و به‌ حاشیه ‌راندنِ نیروهای ملی و مردمی‌یی‌ست که اکنون به صورت پراکنده حرکت می‌کنند.
بنابران، گرد آمدنِ نیروهای مردمی حول یک برنامۀ کلان سیاسی که آنان را در یک چارچوب معین و ملی قرار دهد، بسیار ضروری می‌نماید و هر قدر که زمان از دست برود، به همان اندازه ظنِ آن می‌رود که در برخورد قریب‌الوقوعِ این نیروها با اپوزیسیون طالبانی، قربانیِ نخست آن‌ها باشند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.