احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:فرهاد مجیــدی - ۲۶ میزان ۱۳۹۸
در اینکه افغانستان با پیشینۀ تمدنی و فرهنگی ممتازِ خود در منطقه، یکی از کشورهای دارایِ بیشترین آثار و بناهای تاریخی با قدمتهای بسیار زیاد است، هیچ جای شک و تردید وجود ندارد. هر ولایت و منطقۀ افغانستان، گنجینههای بزرگی از تاریخ را در خود جا داده که باعثِ مباهات و افتخار نسلهای امروز و فردایِ این سرزمین اند. بلخ بامی، هرات باستانی، غزنی تاریخی، بامیان با عظمت، سمنگان، غور، قنـدهار و دهها ولایتِ دیگر کشور پُر از آثار و بناهایِ تاریخی است که برخی از آنها جزوِ میراثهای فرهنگی جهان شناخته میشوند. تنها در هرات بیش از هشتصد بنا و اثرِ تاریخی وجود دارد که همه از شکوه ادوارِ گذشتۀ کشورِ ما آیینهداری میکنند.
بسیاری از آثار تاریخی و تمدنیِ ما متأسفانه طی سالهای جنگ و بیتوجهیِ زمامدارانِ پسین، در وضعیت اسفباری قرار دارند و برخی از آنها که ارزش بالای تاریخی و فرهنگی دارند، متأسفانه در حالِ فروپاشی اند. حکومت افغانستان از همان سالهای آغازین پس از سقوط طالبان، میبایست برای نگهداشت و مرمتِ این آثار و بنـاها برنامههای مختلفی را به کمک نهادهای بین المللی به اجرا میگذاشت. وزارت اطلاعات و فرهنگ که در این رابطه مسوولیتِ مستقیم و درجهیک دارد، طی نزدیک به دو دهۀ گذشته با وجود فراهم شدن امکاناتِ فراوان موفق نشد که کار زیربنایی و قابلِ قبولی در عرصۀ آبدهها و آثار تاریخیِ کشور انجام دهد.
منار جـام که یکی از مفاخر عظیمِ سرزمین ماست، در محاصرۀ طالبانِ بیفرهنگ و در معرض سیلابهایِ موسمی قرار گرفته و هشدار داده میشود که این بنـای باعظمت بهزودی سرنگون خواهد شد. آیا با سرنگون و ویران شدن این بنای تاریخی و ملی، میتوانیم محاسبه کنیم که چه ضربهیی بر پیکر فرهنگ و مدنیتِ این سرزمین وارد میشود؟ وقتی که اشرفغنی رییس حکومت وحدت ملی از تاریخ پنجهزارساله سخن میگوید، نماد این تاریخِ طولانی چیست؟ مگر همین بنـاها و آثار تاریخی، هویت و نمادِ پنجهزارسال قدمتِ تاریخی و فرهنگیِ این کشور به شمار نمیروند؟
آقای غنی به دلایلِ سیاسی و قومی، برخی بناها را میخواهد ترمیم و دوبارهسازی کند؛ همانگونه که مثلاً قصر دارالامان را بازسازی کرد. او حالا متوجه برخی بناهایِ از این دست در ولایتهای پروان و ننـگرهار شده و قصرهای شاهانِ گذشتۀ افغانسـتان را که برخی از آنها به نسلکشی و ویرانگری شهرت دارند، میخواهد نوسازی کند.
البته «ساختن» در همه حال کارِ خوبی است و ما با گذاشتنِ هر خشت میتوانیم نقشی در بازسازی کشورِ خود داشته باشیم؛ ولی آیا بازسازی قصرهای شاهانِ گذشته، از اولویتهای اصلیِ حکومتِ آقای غنی است؟ آیا در موجودیتِ هزاران بنـای تاریخیِ در حال فروپاشیِ متعلق به شاعران، نویسندهگان، دانشمندان، فقها و اهل کلامِ کشور ضرور است که قصر فلان پادشاه که صدسال بیشتر قدمت ندارد، با میلیونها دالر دوبارهسازی شود؟ آیا واقعاً آقای غنـی از اینگونه بازسازیها نیتِ خیـر دارد و یا اینکه میخواهد تاریخِ قومی و نژادیِ یک برهۀ خاص و کوچک از تاریخِ طولانی و گشنِ کشور را دوباره احیـا کند؛ برههیی که با اما و اگرهایِ زیادِ تاریخی روبهروست و بسیاری از اقوامِ کشور خود را مقهور و مورد تعدی در همین دوره میدانند؟!
به نظر نمیرسد که هدفِ آقای غنی از بازسازی قصرهایی مثل قصر عبدالرحمن خان و یا اماالله خان تنها احیـای مجدد فرهنگی و تاریخی کشورِ ما باشد. او به این شکل میخواهد یک بارِ دیگر داغهایِ تاریخی را زنده کند و اقوامِ کشور را رو در رویِ هم قرار دهد؛ همانگونه که چنین کاری را اکثرِ همین شـاهان در دوصدسالِ گذشته انجام دادند. اگر آقای غنی به اعتلای فرهنگی و تمدنی افغانستان میاندیشد، باید اولویت کاریِ او بازسازی بنـاهای تاریخییی باشد که هزاران سال قدمت دارند؛ بناهایی که با دستان پُرمهرِ مردم این سرزمین برای نگهداشتِ شکوه تاریخی و فرهنگی آن بنا یافتهاند ولی حالا با تأسف در معرضِ فروپاشی و ویرانی قرار دارند.
آقای غنی برای منار جام و سایر آبداتِ تاریخی و درخشان در این ولایت و ولایاتِ هرات و غزنی چه کرده است؛ درحالی که از تمام این ولایتها تخریبِ آثار و نمادهای فرهنگی و تاریخی به گوش میرسد؟… کارِ او را میتوان از این وضعیت قیاس گرفت که مردم و مسوولانِ غور در ابتدای تشکیل حکومت وحدت ملی به وی گفته بودند که برای نجات منار جام کاری صورت دهد؛ آقای غنی اما نه بر بنیاد طرح و برنامۀ مدون بلکه در قالبهای شفاهی، وعدههای بزرگ مبنی بر ترمیم و بازسازی تمام آثار تاریخی در این ولایتها میدهد؛ وعدههایی که هیچگاه عملی نشده و نمیشوند.
آقای غنی در کابل به اعمار مجددِ قصرهای دورۀ امانی و عبدالرحمنخانی حتا از بودجۀ ملی فرمان داده و جریانِ این بازسازیها را مردم به چشمِ سر میبینند. اما بازسازیِِ این بناها که قدمتی یکصدساله و هویتی غربی دارند، زمانی ارزشمند و لایقِ تحسین تلقی میشود که بناهای اصیلِ هشتصدساله و پنجصدساله چون منار لرزیدۀ غور و منار خمیدۀ هرات فراموش نشوند. اما گویا حکومتهای مرکزی در افغانستان و اشخاصی چون آقای غنی این نمادهای تاریخی و کهن را لایقِ صرفِ هزینه بهسانِ قصر دارالامان نمیدانند و برای پاسداشتِ هویت تاریخی مردم افغانستان، علیرغم شعار تاریخِ پنجهزارساله، نمیتوانند از دوصدوپنجاه سال پیشتر بروند.
یقیناً فرسایش و تخریب بناهایی چون منار جام غور و منارههای مصلای هرات، به معنای استقبالِ عامدانۀ حکومت از گسست تاریخی و ایجاد خلایِ هویتی برای مردم افغانستان است. اما باید دانست که این گسست و خلای هویتی، در نهایت میتواند به ویرانیِ دوبارۀ کاخهایِ تازهترمیمشده بینجامد.
Comments are closed.