تقلـب انتخـاباتـی؛ کـودتایی بـرای غضب قـدرت

گزارشگر:احمد عمران - ۰۱ جدی ۱۳۹۸

در حالی که نتایج ابتدایی انتخابات اعلام شده است؛ ولی در داخل جامعه هیچ دلچسپی برای این آن وجود ندارد. شهروندان کشور چنان نسبت به کمیسیون انتخابات و آنچه که اعلام کرده راه بی‌‎تفاوتی را در پیش گرفته اند که انگار اصلا انتخاباتی در کشور برگزار نشده باشد. حالا مردم کمتر از گذشته از انتخابات و نتیجه آن از یک دیگر می‌پرسند. مثل این که همه فهمیده اند که رای شان هیچ زمانی تعیین کننده نتیجه انتخابات نبوده است. ژوزف استالین دیکتاتور وقت شوروی سابق در مورد انتخابات می گفت: مردم رای می‌دهند اما این که کی باید قدرت را در mandegarدست بگیرد، دیگران تصمیم می‌گیرند. فعلا این سخن استالین در مورد انتخابات افغاستان کاملا صدق می‌کند. انتخابات ششم میزان با وجود این که با کمترین شرکت کننده برگزار شد ولی همین تعداد شرکت کننده هم موفق نشدند که نظر خود را به کرسی بشنانند. البته به جز دسته انتخاباتی « دولت ساز» که از تمام امکانات برای تقلب در انتخابات استفاده کرد. دیکتاتوری به معنای آن نیست که یک فرد حتما از راه نظامی به قدرت دست پیدا کند. حالا راه و روش‌های فراوانی برای ایجاد دیکتاتوری‌ها به وجود آمده است. ساده ترین راه رسیدن به قدرت منهای استفاده از نیروی نظامی تقلب و دست کاری در نتیجه انتخابات است. به چنین حکومتی هم امروز دیکتاتوری می‌گویند؛ چون بدون داشتن رای توانسته با فریب و تزویر نتیجه انتخابات را به نفع خود تغییر دهد. وقتی حکومتی از راه مشروع به قدرت نمی‌رسد، دچار بحران می‌شود، این اجتناب ناپذیراست. انتخابات را می‌توان از مسیر اصلی آن تغییر داد، نتیجه انتخابات را می‌توان به نفع خود رقم زد ولی دل های مردم را نمی‌توان با خود موافق کرد. مردم می‌فهمند که در کشور شان چه گذشته و چه می‌گذرد. به همین دلیل دیگر اعتماد و باور خود به نظام را از دست می‌دهند و رابطه آن‌ها با حکومت به حداقل می‌رسد. دیگر مردم در کنار حکومت ایستاده نیستند؛ چون چنین حکومتی را از آن خود نمی‌دانند. در چهل سال گذشته، افراد زیادی در افغانستان موفق شدند که زمام قدرت سیاسی را به دست گیرند؛ ولی آیا موفق شدند که مردم را با خود همراه کنند؟ آیا مردم حکومت طالبان و حزب دموکراتیک خلق را پذیرفتند و با آن ها همراهی کردیند؟ بدون شک خیر. آنها آمدند بر سرنوشت جامعه حاکم شدند در حالی که مردم از آن ها متنفر بودند. نتیجه کار حکومت طالبان و حزب دموکراتیک خلق برای افغانستان چه بود؟ ویرانی، کشتار،ظلم و ستم. مگر می‌شود در یک حکومت غیرقانونی و نامشروع به غیر از حربه زور و ترس بر مردم حکومت کرد؟ حکومتی که مردم را با خود نداشته باشد، حتما کارش به دیکتاتوری و ستم بر مردم می کشد. سران حزب دموکراتیک خلق نیز نمی‌خواستند که بر مردم ستم کنند، آن ها از مردم می‌خواستند که زیر سلطه شان آرام بگیرند و دم نزنند. طالبان نیز با شلاق خود نمی‌خواستند که به جان مردم بیفتند ولی می خواستند که مردم گوسفندوار از آن ها اطاعت کنند. اما مردم به دلیل این که این حکومت‌ها برآمده از میان شان نبودند و نمی‌توانستند از آن‌ها نماینده‌گی کنند، به آنها پشت کردند و حتا در برابر شان به قیام مسلحانه پرداختند. آقای غنی در قرن بیست و یک و در حالی که دیگر نمی‌شود با توپ و تفنگ برمردم حکومت کرد، می‌خواهد بساط دیکتاتوری خود را دوباره در کشور پهن کند. هگل فیلسوف معروف سخن عاقلانۀ در مورد تاریخ دارد. او می‌گوید از خواندن تاریخ می‌آموزیم که هیچ وقت کسی از تاریخ نیاموخته است. حالا هم آقای غنی از تاریخ نمی‌خواهد درس بگیرد. او می‌خواهد که به هر شکل ممکن دوباره در قدرت باقی بماند و بر سرنوشت بیشتر از سی میلیون نفر حکومت کند. آن هم چه حکومتی! حکومتی که غرق در فساد، بداخلاقی، رشوه ستانی، اختلاس و دزدی است. حکومتی که حتا افراد داخل حکومت هم چیغ های او را پشیزی اهمیت نمی‌دهند. مگر شرم آور نیست که رییس یک حکومت در کنار سفیر امریکا در روز ملی مبارزه با فساد چیغ بزند که فلان مقام وزارت داخله به دلیل فساد و قانون شکنی هرچه زودتر باید دستگیر شود؛ ولی ده روز بعد از آن واقعه هنوز جای این مقام حکومتی مشخص نباشد و نیروهای امنیتی و استخباراتی ندانند که او در کجای این کشور پنهان شده است؟ آیا به چنین چیزی حکومت داری می‌گویند؟ هیچ یک از زمام داران افغانستان با چینن بی آبرویی حکومت نکرده بودند. حتا اوامر بدترین حکومت ها به آسانی اجرا می‌شد. همه آن روز را به یاد دارند، که آقای غنی با عصانیت تمام در کنار سفیر امریکا که از وضعیت بد فساد در حکومت افغانستان انتقاد کرد و خشم آقای غنی را برانگیخت بدون آن که جرات داشته باشد، یک واکنش ساده نشان دهد. او به سرپرست وزارت داخله گفت که به تو دستور می‌دهم به حیث سرقواندان اعلی افغانستان که هر چه زوتر این آدم فاسد و جنای را دستگیر و به پنجه قانون بسپاری.. چنین حکومتی چه دردی را دوا می‌کند؟ چرا همچنان باید تاکید وجود داشته باشد که افغانستان گرفتار فاجعه یک حکومت متقلب باشد؟ راه حکومت متقلب از راه مردم جداست. حتا اگر آقای غنی یک‌بار دیگر از راه تقلب به حکومت برسد، حکومت او هیچ ارزشی برای مردم نخواهد داشت؛ همان طور که حکومت طالبان نداشت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.