احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد - ۱۴ جدی ۱۳۹۸
آگاهان روابط بینالملل و آگاهان سیاسی میگویند که کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده برونمرزی سپاه پاسداران و معاون نیروهای حشدالشعبی در حملۀ نیروهای امریکایی، به تغییر ناگهانی و زودهنگام معادلات منطقه منجر نمیشود.
اما در عین حال شمار دیگر به این باور اند که کشته شدن این فرمانده پُرقدرت ایرانی بر معادلات منطقهیی بهویژه اوضاع افغانستان تأثیر خواهد گذاشت و پیامدهای عمدهیی را برای افغانستان در پی خواهد داشت.
مصطفی حسینی، آگاه روابط بینالملل به روزنامۀ ماندگار میگوید که موجودیت امریکا سالهاست توسط ایران در عراق تهدید میشود، اما امریکا در عراق دیگر مجالی برای تأمین منافع استراتژیک و دنبال کردن اهداف راهبردی خود را ندارد، چرا که واشنگتن سالهای زیادیست عراق را به ایران و آیتالله سیستانی باخته است و حتا سناریوی داعش هم نتوانست معادلات را برهم بزند.
آقای حسینی در پاسخ به این پرسش که امریکا چرا حاضر به جنگهای مستقیم و غیرمستقیم نظامی- استخباراتی شده است؟ میگوید: واشنگتن اجازۀ رشد سریع یک دولت قوی و ارتش مقتدر عراقی تحت نفوذ ایران را نمیدهد و تلاش میکند که آن را به تأخیر بیندازد. رشد پُرشتاب یک عراق ضدامریکایی در کنار ایران در خاورمیانه، بازار انرژی را به نفع ایران و روسیه سوق میدهد و جبهۀ ضدایرانی در بازار انرژی جهان را دچار مشکلات بزرگ اقتصادی و تنگناهای انرژی میکند که پیامدهای آن واقعاً تکاندهنده و وسیع است. همچنان در بلندیهای جولان، ذخایر عظیم نفت کشف شده است. ذخایری که میتواند معادلات شکلگرفته در ذخیرهگاه انرژی نفت و گاز خاورمیانه و بازار انرژی جهان را به شکل غیرقابل تصوری تغییر دهد. اسرائیل سالها پروژۀ کشف و تثبیت میزان نفت بلندیهای جولان را به صورت استخباراتی و با هزینۀ بالایی انجام داد، اما منتظر ماند تا در فرصت مناسبی بحث ساخت پالایشگاه و استخراج را روی دست گیرد.
آقای حسینی میافزاید: اروپا به منبع انرژی گاز روسیه وابسته است. این وابستهگی همیشه سبب میشود که اروپا در تقابل امریکا – روسیه، بیشتر محتاطانه و در برخی موارد نیز بیطرف باشد. واشنگتن برای اینکه میزان وابستهگی اروپا به روسیه را کاهش دهد و در درازمدت به صفر برساند، از کشورهای عربی بهویژه بشار اسد تقاضا کرد که پروژه انتقال گاز از مسیر کشورشان را تسهیل کند. بشار اسد به متحد استراتژیک خود: روسیه پشت نکرد و با عبور پایپ لاین گاز از سوریه مخالفت کرد. وقتی سناریوی چندپهلو و چندمنبعی داعش شکل گرفت، رقابتهای استراتژیک در حوزۀ انرژی در کالبد تحولات خاورمیانه مصاب شده به داعش آغاز و شدت یافت. بخش تحقیقات و استخبارات شاخۀ قدس سپاه پاسداران ایران هم وارد معرکه شد.
به باور آقای حسینی: شاخۀ قدس سپاه پاسداران قبلاً از کاووش اسرائیل در بلندیهای جولان خبر داشت و شبکههای بههم مرتبط حزبالله لبنان، حماس و سوریه گزارشهای زیادی به ایران مخابره کرده بودند. اگر برای جلوگیری یا ممانعت از آن کاری نمیکرد، دلیلش این بود که ایران منتظر فرصت برای حرکت به سوی بلندیهای جولان بود.
به گفتۀ این آگاه روابط بینالملل: سناریوی داعش با بازیگران متعدد و منابع متکثر این چانس را به ایران، اسرائیل و امریکا داد تا به تخریب شبکههای ساخته شدۀ یکدیگر دست بزنند. اسرائیل و ایران در چند سال ظهور و تسلط داعش در سوریه و عراق سرمایههای زیادی را صرف کردند تا جنگ را به سوی مرزهای یکدیگر سوق دهند. هدف اسرائیل این بود که ایران و جبهۀ همسوی آن، در مسافت دورتر از مرزهای اسرائیل و بلندیهای جولان مصروف نگه داشته شوند و «تلآویو» برداشت و استخراج را وارد مرحله اجرا کند. تهران هم پس از یک سال نخست جنگ با داعش، ابتکار عمل را به دست گرفت و از حالت دفاعی بیرون شد، اما از مبارزه با داعش به عنوان پوششی برای تخریب شبکههای جاسوسی و نفوذی اسرائیل و امریکا در سوریه، عراق و لبنان استفاده میکرد.
مصطفی حسینی میگوید که قاسم سلیمانی به عنوان یکی از چندین فرمانده نیروهای برونمرزی سپاه پاسداران ایران، مسوول جابهجایی مرزهای نفوذ استخباراتی بود. سپاه پاسداران در منطقه، جنگی را رهبری میکرد که عراق را به تصرف در آورد، سوریه را حفظ کرد و حزبالله لبنان را دژ محکم نظامی ساخت و عملاً یک شبکۀ استخباراتی و نظامی ضدامریکایی-اسرائیلی در منطقه ایجاد کرد که اهداف میانمدت از جمله جلوگیری از احداث و راهاندازی پالایشگاه نفت در بلندیهای جولان و در اختیار گرفتن امنیت مسیر انتقال انرژی و یا ناامنسازی آن را دنبال میکرد.
حسینی معتقد است که کشته شدن فرمانده برونمرزی سپاه پاسداران و معاون نیروهای حشدالشعبی، به تغییر ناگهانی و زودهنگام معادلات منجر نمیشود و امریکاییها و اسرائیل واقعاً در تنگنا قرار گرفته اند و به قول معروف: «چون به تنگ آیی، به جنگ آیی!» و ایران و متحدان منطقهیی آن نیز میدانند که برای آنچه به دست آورده اند و باید در حفظ و تداوم آن بکوشند، از دست دادن سلیمانی و ابومهندس بهای سنگینی نیست.
پیامدهای تقابل ایران-امریکا برای افغانستان و منطقه
با این حال، کشته شدن قاسم سلیمانی چه پیامدهایی میتواند برای افغانستان و منطقه داشته باشد. تمیم عاصی، معاون پیشین وزارت دفاع ملی به این باور است که مرگ قاسم سلیمانی پنج پیامد عمده را برای افغانستان خواهد داشت. این پنج پیامد از نظر آقای عاصی، یکی شکست پروسۀ صلح و یا در نهایت ادامۀ جنگ از طرف شاخۀ طالبان تحت حمایت ایران میباشد.
آقای عاصی میافزاید که تشدید خشونتها در افغانستان بهویژه در مناطق غرب و جنوبغرب افغانستان و حملات هدفمند استخباراتی و نیابتی بالای امریکا و تأسیسات و پایگاههای این کشور در خاک افغانستان، دو پیامد دیگر این رویداد خواهد بود.
به گفتۀ تمیم عاصی: تشدید بازیهای منفی از طرف گروههای تحت حمایت ایران در افغانستان و تشدید خشونتها علیه امریکا به خاطر تسریع خروج نیروهای این کشور از افغانستان هم پیامدهای دیگر این رویداد میتواند باشد. به باور او، مرگ سردار سلیمانی یک انکشاف بزرگ سیاسی-نظامی برای منطقه است و مردم افغانستان باید یک سیاست زیرکانۀ سیاسی-نظامی منطقهیی را به پیش بگیرند.
در عین حال، دکتور جواد رحیمی، آگاه روابط بینالملل به این باور است که بربنیاد مادۀ دوم بند چهارم منشور سازمان ملل متحد، کشورهای جهان در امور بینالمللی از «تهدید، استفاده از زور و حمله بالای همدیگر» منع شده اند. آقای رحیمی اما میافزاید که مادۀ ۵۱ همین منشور برای کشورهای جهان حق میدهد تا به خاطر دفاع از خود و متحدینشان، در برابر «تجاوز و تهدید دیگران» به «دفاع مشروع» متوسل شوند.
دکتور جواد رحیمی میگوید که ایالات متحدۀ امریکا در کنار تمام عملکردهای قبلی معترضان و شورشیان وابسته به سپاه قدس علیه این کشور در خاورمیانه، حمله بالای سفارت آن کشور در عراق و حضور سلیمانی در کنار مهندس را بهترین دلایل برای توجیه حملۀ هوایی خود میدانند و در صحنۀ بینالمللی، اقدام خود را مطابق مادۀ ۵۱ منشور سازمان ملل، اقدام قانونی و دفاع مشروع حساب میکند.
رحیمی بیان میکند: ایران در موقعیتی قرار ندارد که با امریکا مستقیمأ رویارویی کند. همچنان سیاستهای رهبران قبلی ایران از جمله آقای خمینی و خامنهیی، پرهیز و جلوگیری از رویارویی با امریکا بوده که ممکن همان خط مشی هنوز هم مورد استفاده قرار گیرد. آنچه که قابل نگرانی است، تشدید جنگهای نیابتی در کشورهای منطقه از جمله افغانستان میباشد.
به گفتۀ این آگاه روابط بینالملل، پس از این حمله، ایران تلاش خواهد کرد تا پروسۀ صلح افغانستان را سبوتاژ کند. اما او به این باور است: از آنجایی که طالبان خود خواستار آغاز مذاکرات مستقیم با امریکاییان بودند و هستند، به خواست ایران تن نخواهند داد و به فرمایش آن کشور، میز مذاکره با امریکایان را نیز ترک نخواهند کرد.
دکتور رحیمی میگوید که پیوستهگی جغرافیایی میان ایران و افغانستان؛ نفوذ فرهنگی آن کشور در خاک افغانستان و موجودیت پایگاههای نظامی امریکایی در خاک افغانستان، افزایش تحرکات خصمانۀ ایران را به آسانی و سادهگی میتواند به دنبال داشته باشد. دکتر جواد رحیمی در اخیر سخنانش گفت که ایران از طریق شورشیان وابسته به سلیمانی، هرجومرج ضد امریکایی را در کشورهای منطقه افزایش خواهد داد، بازار جنگ نیابتی و غیرمستقیم گرم خواهد شد و تحرکات ضدامریکایی حتا در خاک افغانستان برای ایران به سادهگی قابل انجام خواهد بود، اما روند صلح همچنان با چالشهای موجوده به پیش خواهد رفت.
Comments are closed.