احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محسـن اعلا - ۲۳ جدی ۱۳۹۸
بخش نخست/
علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج در سال ۱۲۷۶ هجری شمسی در دهکدۀ یوش از توابع شهرستانِ نور مازندران به دنیا میآید. او پسر بزرگِ ابراهیم نوری است. علی از طرف جده به گرجیهای متواری از دیرزمانی در این سرزمین میرسد. او خواندن و نوشتن را نزد آخوندِ ده فرا میگیرد. دوازده ساله است که همراه خانوادهاش به تهـران میآید. سپس همپای برادر کوچکترش ـ لادبن ـ به مدرسۀ کاتولیک سن لویی میرود. نیما در این دوره به نقل از خودش، هنرِ او خوب پریدن و با رفیقش حسین پژمان فرار از محوطۀ مدرسه است. اما بعدها در مدرسه به تشویق معلم خوشرفتارش، نظام وفا، در خط شعر گفتن میافتـد. سرودههایش در ابتدا به سبک خراسانی است. آشنایی او با زبان خارجی- فرانسه – راه تازهیی را پیش پایش میگذارد. ثمرۀ کاوش و کوششِ او دراین راه نو، پس از دوری از مدرسه و گذران دوران دلدادهگی، به آنجا میانجامد که در منظومۀ افسـانه دیده میشود و بخشی از این شعر در روزنامۀ دوست شهیدش ـ میرزاده عشقی ـ چاپ میگردد. او شعر افسانه را به استاد باوفایش نظـام وفا تقدیم میکند.
نیما در اسفند ماه ۱۲۹۹ اولین شعر بلندش را در قالب مثنوی (قصۀ رنگ پریده) میسراید. او دربارۀ اشعار آزادش چنین نقل میکنـد: «در اشعار آزاد من، وزن و قافیه به حسابِ دیگر گرفته میشوند. کوتاه و بلند شدنِ مصراعها در آنها، بنا بر هوس و فانتزی نیست. من برای بینظمی هم به نظمی اعتقاد دارم. هر کلمۀ من از روی قاعدۀ دقیق، به کلمۀ دیگر میچسبد. شعر آزاد سرودن برای من، دشوارتر از غیر آن است.» (تا صبح دمان، همایش علمی و…، ص ۲۱)
مایۀ اصلی اشعار نیـما یوشیج، رنج است. شاعر واقعی باید آن مایه را داشته باشد. چنانکه خود میگوید: «من برای رنج خود شعر میگویم. فورم و کلمات و وزن و قافیه در همه وقت، برای من ابزارهایی بودهاند که مجبور به عوض کردن آنها بودهام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.» (همان منبع، ص ۲۱)
نیما از سال۱۳۱۷ پس از عضویت در هیأت تحریریۀ مجلۀ موسیقی با حمایت برخی از دوستان خود نظیر صادق هدایت، اشعارش را مرتباً منتشر میکند. او با انتشار اشعار ویژه و خاصِ خود با مخالفتِ بسیاری از سوی این و آن مواجه میشود.به همین دلیل در مورد سرودههایش میگوید: «برای کسانی که حواس جمع در عالم شاعری ندارند، مبهم است.»(منبع پیشین، ص۲۲)
نیما اشعاری به زبان مادری خود ـ طبری مازندرانی ـ به نام «روجـا» هم دارد. در کنار همۀ اینها، از او داستانهای منظوم و منثور و نقد و نظرهای بسیار سودمندی نیز برجاست.
در سال ۱۳۰۴ هنگام صدور شناسنامهها، نیما که تا آن روزگار به علی اسفندیاری شهرت داشت، شناسنامهاش را با عنوان نیما خان یوشیج دریافت میکند. استاد محیط طباطبایی براین باور است: «علی نوری گویا در آغاز شاعری میخواست مانی تخلص کند و بعد به قلب مانی که نیما باشد، اکتفا کرد.»(شرح زندهگانی شاعران بزرگ،گروه نویسندهگان، ص ۲۱)
نیما در سال ۱۳۰۵ با عالیه جهانگیری ازدواج میکند و ماحصل این ازدواج، پسری به نام «شراگیم یوشیج» است.*
آثار نیـما
آثار نیما شامل اشعار، داستانها، نمایشنامهها و نقد و نظرهایِ اوست.
الف) اشعار: آب در خوابگه مورچگان، افسانه، حکایت و خانوادۀ سرباز، ماخ اولا، مانلی و…
ب) داستانها: مرقد آقا، آهو و پرندهها، توکایی در قفس…
ج) نمایشنامه: کفش حضرت غلمان
د) نقد و نظرها: حرفهای همسایه دربارۀ شعر و شاعری، ارزش احساسات
این شاعرِ نوپرداز نوری در سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فرو میبندد و پس از گذشت سالها، پیکر او از تهران به روستای یوش منتقل و در خانۀ پدریاش به خاک سپرده میشود.
قبل از پرداختن به ویژهگیهای شعر نیما و نگرش او راجع به مقولۀ شعر، باید افزود عمدهترین کار نیما در قلمرو شعر آن است که در الگوهای قراردادی و سنتی شعر تزلزلی چشمگیر و توجهبرانگیز ایجاد کرد که برخی از آنها عبارتاند از: «کلام موزون، مقفی و متساوی، زبان ادبی رایج، قالب شعری معین و مشخص، معنای از پیش تعیین شده.»(ادبیات معاصر ایران، روزبه، ص ۷۰)
با تأمل و تعمق در سرودههای نیما یوشیج به ویژهگیهایی برمیخوریم که تعدادی از آنها ممکن است با شاعران دیگر مشترک و تعدادی نیز متفاوت باشند. ما بر این اندیشهایم که در اینجا به ویژهگیهای شعرنیما، صرف نظر از وجوه اشتراک یا افتراق با دیگر شاعران بپردازیم.
۱٫ قالب شعر: قالب ابداعی نیما را که میتوان قالب آزاد یا نیمایی خواند، در قالبهای تکامل یافتۀ شعر اخوان میتوان جست. اشعار نیما را از لحاظ قالب به سه دسته تقسیم میکنند: الف) قالب سنتی مانند رباعیات، مثنوی و قطعات او. ب) قالب نیمهسنتی: ای شب، محبس، خارکن. ج) نیمایی: مهتاب، داروگ، در شب سرد زمستان.
۲٫ وزن شعر: وزن شعر نیما عروضی است. با این تفاوت که با عدم تساوی طولی مصراعها مواجهیم.
۳٫ قافیۀ شعر: قافیه در شعر او همانند اشعار کلاسیک و سنتی قدیم نیست. لذا «نیما هرجا احساس میکند از نظر آوایی و معنایی به وجود قافیه نیاز هست، آن را به کار میبرد.»(جریانهای شعری معاصر، حسین پورچافی، ص ۲۳۸)
۴٫ بند، واحد شعر: اشعار نیما از چند بند تشکیل میشود که گاه با قافیهها این بنـدها به هم گره میخورند .
۵٫ بهکارگیری واژههای محلی و بومی مازندرانی: داروگ، سیولیشه، میم رز، چماز، پلم، اوجا، لرگ.
۶٫ طبیعتگرایی در شعر نیما: با رجوع به اشعار نیما، نخستین عنصری که بیش از همه جلب نظر میکند، طبیعت و مظاهر آن است. به همین سبب شعر نیما در حکم آیینهیی است که تمام عناصر و پدیدههای زندهگی شمالی در آن تجلی مییابد. و در آن به قول استاد شفیعی کدکنی «صبغۀ اقلیمی یا رنگ محلی» را میتوان احساس کرد.
۷٫ جامعهگرایی نیما: نیما شاعرِ متعهد و مسوولیتپذیری است. اشعار او صحت مدعای فوق را تأیید میکند. «شعر نیما شعری است متعهدانه و ملتزم. در اشعار او نوعی رسالت و مسوولیت اجتماعی و سیاسی در قبال مردم و درد و رنجهای آنان به چشم میخورد. از این نظر نیما الگوی بسیاری از شاعران معاصر است.»(جریانهای شعری معاصر، حسین پورچافی، ص۲۳۹)
۸٫ زبان شعر نیما: زبانِ او در بعضی اشعار با توجه به اینکه از الفاظی چون لمیـدن و قاپیدن استفاده میکند، ساده و عامیانه به نظر میرسد؛ اما در بعضی شعرها زبانی پیچیده و مبهم دارد که «در برخی موارد از نظر صرفی و نحوی از زبانِ هنجار و معیار فاصله میگیرد و همین امر، فهم برخی اشعار او را دچار مشکل کرده است.»(همان منبع، حسین پورچافی، ص ۲۳۹). البته در شعر او «نوعی منطق نثری در جای جای آنها دیده میشود اما به سبب حفظ وزن، این جملههای نثرگونه، پس و پیش شده است و گاه گاه با بعضی تعبیراتِ عامیانه درآمیخته است.»(سبکشناسی شعر پارسی، غلامرضایی، ص ۲۶۸)
Comments are closed.