احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمـران - ۰۵ دلو ۱۳۹۸
وقتی افراطگرایی در زیر پوستِ جامعه نفس میکشد و هر روز فربهتر از روز گذشته در برابر ارزشهای دموکراسی قد علم میکند، آنگاه سخن گفتن از جمهوریت و ارزشهای آن به یک فکاهه شبیه است. نوزده سال پیش وقتی رژیم طالبان سقوط کرد، مردمی که از زیر بار اسارت و شکنجۀ رژیم طالبانی جان به سلامت برده بودند، دموکراسی را مهمترین وسیلۀ رسیدن به هدفها و مقاصدشان میدانستند و از آن حمایت میکردند. در آن سالها وقتی گروه طالبان دوباره به کمکِ ارتجاع منطقه زنده شد، در داخلِ کشور هیچ تکیهگاه و پناهگاهی نداشت. به همین دلیل در آن سوی مرزها پنـاه گرفت و به نفس کشیدنِ دوباره آغاز کرد. شاید آنهایی که حامیانِ جریانهای تندرو در منطقه بودند، میدانستند که سران رژیم پس از طالبان آنقدر ناشی و خودخواه اند که به زودی همه چیز را فدای منافع شخصی و گروهیِ خود میکنند. امروز وقتی گزارش «شاخص دموکراسی در جهان» را میخوانیم، از جایگاهی که افغانستان در آن قرار دارد، واقعاً باید احساس شرم و ناراحتی کرد.
امروز رتبۀ افغانستان در میان کشورهایی که به ارزشهای دموکراتیک معتقد اند، خیلی پایینتر از چیزی است که ده سال پیش در آن قرار داشت. مردم به صورتِ کمسابقه به چنین ارزشهایی کمباور شده اند. افراطگرایی هر روز در جامعه چهرههای مختلفی از خود را به نمایش میگذارد. جوان بیستسالۀ امروز هیچ تصورِ دقیقی از آنچه که در زمان طالبان بر این کشور گذشت، ندارد. این جوان نسل سومِ جنگ افغانستان است. جنگی که چهار دهه قبل آغاز شد و در هر برهه سربازانِ خاصِ خود را داشته است. جوانِ امروزی نمیداند که وقتی جذب گروههای تندرو میشود، چه بلایی بر سرِ خود و اطرافیـانِ خود میآورد. او میبیند که در ظل نظامی زندهگی میکند که از فراهم کردن کار و نان به او نه تنها که عاجز آمده، بل با قساوتِ تمام نان او را میدزدد.
افراطگرایان با نشان دادنِ «باغ سرخ و سبز» جوانان را میفریبند و به سربازان مجـانیِ خود تبدیل میکنند. آنان با اشاره به وضعیتِ کشور و آنچه که رهبران آن بر سرِ آن آوردهاند، حربۀ تبلیغاتی خوبی در اختیار دارند. آنان به جوانان از فردای شکوهمندشان سخن میگویند، از امکاناتی که به دست میآورند و از امتیازهایی که پس از این دنیا نصیبشان میشود، سخن میگویند. از این طرف، چه چیزی نصیب جوانانِ کشور میشود؟ دروغ، وعدههای میانتهی و امکاناتی که وجود ندارد. آیا در چنین شرایطی میتوان از ارزشهای دموکراسی همچنان دفاع کرد؟
آنچه را که سران حکومت در هجده یا نوزده سالِ گذشته به نمایش گذاشتند، به هیچ صورت قابل دفاع نیست. در جهان خیلیها در مقابل دموکراسی و ارزشهای آن جبهه گرفتهاند؛ افلاتون دموکراسی را حکومتِ اوباشان میگفت. کارل پوپر با همۀ تمایلی که به دموکراسی و دفاع از آن داشت، بسیاری از سازوکارهای آن را نمیپسندید ولی میگفت که در مقایسه با رژیمهای استبدادی و تمامیتخواه، دموکراسی یگانه گزینه است. سخن معروفِ او این است که «دموکراسی بدترین نوع حکومت است، منهای حکومتهایی که از آن بدتر اند.» حالا هم منتقـدان دموکراسی در جهـان زیاد اند. از فیلسوفان گرفته تا اقتصاددانان و جامعهشناسان. اما با همۀ این انتقادها، تا هنوز بدیلِ دیگری برای دموکراسی سراغ گرفته نشده است.
افراطگرایان رژیمهای آخرالزمانی و اتوپیاییِ خود را در برابر دموکراسی علم میکنند. آنها یاد دارند که با چه ترفندهایی این کار را صورت دهند. آنها از ضعفِ حکومتداران استفاده میکنند و آنگاه مُدلی از آرمانشهرهایِ خود را به تصویر میکشند که با روحیاتِ جامعه نزدیک باشد. این گروهها در جوامع اسلامی ضمن جبههگیری در برابر ارزشهای دموکراتیک، از عواطف و احسـاساتِ مذهبی مردم و به ویژه جوانان به اندازۀ کافی سود میجویند و حکومتهای فاسد و انحصارگرا نیز به چنین گروههایی زمینۀ ظهور فراهم میکنند؛ مثل آنچه که در افغانستان اتفاق افتاده است.
حکومتگرانِ افغانستان یکسر شعار حمایت از جمهوریت سر میدهند اما هیچ کدام از آنها به شمول اشرفغنی که خواهان ادامۀ قدرتِ خود است، یارایِ ایستادهگی در برابر گروههای افراطی را ندارند. آقای غنی و اطرافیانِ او حتا حاضر نیستند که در برابر سخنانِ فردی مثل مجیبالرحمن انصاری در هرات موضعِ خود را اعلام کنند. آنوقت میگویند که بیایید از ارزشهای جمهوریت دفاع کنیم. کدام ارزشها و کدام اصول؟! این ارزشها را که خودتان زیر سوال برده اید، آنگاه ما چگونه لجنکاریهایِ شما را پاک کنیـم؟ انتخاباتتان که چنین است، صلحتان با طالبان هم که چنان است، پس چه چیزی برای دفاع وجود دارد؟ آیا جـوانِ این سرزمین حق ندارد که بپرسد خود را برای چه سپر بلایِ شما بسازد؟ شماهایی که فقط به «اکونت»های بانکیتان چسپیده اید و حتا حاضرید که به سازِ افراطگرایان برقصید، چه توقعی از یک جامعۀ خسته و دچار هزار و یک مشکل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارید؟
Comments are closed.