احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد موسوی - ۲۸ دلو ۱۳۹۱
رییسجمهوری مانده با برادران ناراضی و برادران راضییی که ناراضی هستند؛ برادرانی که از دو دنیای متفاوت، بیخِ گوشش حرف میزنند.
به برادر ناراضی میگوید: «بیا صلح کنیم.»
و به برادر راضیِ ناراضیشده میگوید: «ما صلح میکنیم. شما دخالت نکنید!»
رییسجمهوری مانده در بیرون دایره.
بیگانهگان درون دایره
حامد کرزی رییسجمهور افغانستان، از حالا از دسیسهچینیِ بیگانهگان برای شکار مذاکراتِ صلح میگوید؛ بیگانهگانی که در این یازده سال معلوم نبود که شیرِ سکه هستند یا خط. تنها در این میان، هر روی سکه برای رییسجمهور بیگانه بود.
برای من اما، بیگانه کسی بود که همیشه دوست بود!
چندسال قبل با ادبیاتی دیگر همین حرفها از رییسجمهور شنیده میشد. درست در انتخابات اول ریاست جمهوری. دست دادن مقامات امریکایی و افغانستان. شور و شوقِ زیادی برپا بود و همه قول دادند در کنار هم با بیگانهگان آزادی مبارزه کنند. بیگانهگان از آن سوی مرزها میآمدند به سرزمینی که فکر میکردند مالِ آنهاست و بیگانهیی در آن حضور دارد.
در این سال اما با ادبیاتی دیگر همین حرفها از رییس جمهور شنیده میشود. درست نزدیک انتخابات سوم ریاست جمهوری. فرقش این هست که این بار معلوم نیست دست چه کسی در دست رییس جمهور خواهد بود. تنها این مسلم است که بیگانهگان آن سوی مرزها هنور فکر میکنند که بیگانهیی در سرزمین آنهاست، اما رییس جمهور هنوز شیر یا خط میاندازد.
نسبتِ من و رییسجمهور
من و رییس جمهور هیچ نسبتی با هم نداریم. اما بیگانهیی از آن سوی مرزها مرا در خیابان به بمب میبندد. البته اگر به رییس جمهور هم برسد، همین کار را میکند. نسبت من و رییس جمهور، شبیه پسرِ کتکخوردهیی در پیش پدر برای دادخواهی است، ولی پدر به فکر ریاست قبیله!
تمام بیگانهها هم این را فهمیدهاند. ولی همه یک چیزِ دیگر را خوب فهمیدهاند، اینکه این پدر نمیتواند این قبیله را ریاست کند. پدرها در این مواقع به طوری غریزی به دنبالِ این میروند که بهجای انتقام پسر کتکخورده، صلح موقتی برقرار کنند.
نسبت من به رییس جمهور این است که من کتک میخورم، همه با رییس جمهور بیگانه میشوند.
جنگها روی برگۀ تفاهمنامه
در افغانستان همه به دنبال تفاهمنامه و صلح هستند. من عجیبترین صلح کردن را در افغانستان دیدم؛ مذاکراتی که برای صلح جریان دارد و بعد از گذشتِ سالها تنها دستاوردش، دور هم جمع کردنِ رقبای دیروز و پراکندنِ دوستهای دیروز است.
بعد از نشست پاریس در ماه دسمبر، طالبان یک پیام واضح برای دولت افغانستان داشتند، اینکه با آنها وارد مذاکره نمیشوند. حزب اسلامی از رفتوآمدهایش به کابل خسته شد و گروههای مخالف مسلح دولت، با اپوزیسیون داخلی در فرانسه دیدار کردند.
البته آتشِ این جنگ از ماهها قبل جرقه زده بود. اعتراض به نقش امریکاییها در مذاکرات صلح آغاز شد، استاد برهانالدین ربانی رییس شورای عالی صلح ترور شد و چند وقت بعد، بازگشایی دفتر طالبان در قطر و آزاد شدن زندانیهای طالبان از پاکستان.
پرسشی که به ذهن میرسد این است که چرا در این بین، تمام گروههایی که حالا با مذاکرات صلح گره خوردهاند، خاموشاند و تنها رییس جمهور کرزی پافشاری میکند مذاکرات باید زیر نظر دولت افغانستان باشد؟
یکی از پاسخها در مذاکرات صلح و انتخابات آینده، نهفته است. حرفهای رییس جمهور کرزی برای من یک پیام داشت و آن اینکه: دولت در پی مذاکرات صلح است و گویا این طالبان هستند که نمیخواهند صلح در افغانستان برقرار شود.
طالبان راه خود را مشخص کردهاند. آنها میگویند با کسانی که جنگ کردهاند، پای میز مذاکره مینشینند و این دولت، دستنشاندۀ غربیهاست. آنها درست نقطۀ مقابلِ دولت را نشانه رفتهاند؛ نقطهیی که از همین حالا برای تبدیل شدن به رقیب جدی دولت در انتخابات آینده، تلاشهایش را آغاز کرده است. هم دولت و هم رقبای آن، برنده بودنِ خود را در گروِ برداشتنِ گامی برای صلح میدانند.
نکتهیی که در این میان کمتر به آن پرداخته شده، هدف گرفتنِ دولت و بیگانههای رقیب است.
شیر یا خط رییسجمهور
حامد کرزی در ابتدا با طالبانی شروع به مذاکره کرد که حالا در پی رفتن به دوحه پایتخت قطر هستند؛ طالبانی که حالا در پی مذاکرۀ مستقیم با امریکا میباشند و منتظر فرصتهای بعد از ۲۰۱۴٫ رییسجمهور در آن زمان بدون شناخت و تنها با شیر و خط کردن، مذاکره میکرد. تعلل و دست به دست کردنِ رییس جمهور باعث شد تا آن روی سکه خودش را نشان دهد؛ بیگانهگانِ ساکنِ پاکستان.
وقتی رییس جمهور دستش از دفتر قطر کوتاه ماند، به آنها مراجعه کرد. آنها هم با برخی ترورها و عملیاتهای انتحاری، از موضع قدرت وارد مذاکره با رییسجمهور شدند تا دست رییس جمهور بیشتر در حنا باشد و سکه به هر طرف چرخ نخورد.
حالا در پاکستان هم انتخابات در راه است و چه بهتر که در این زمان، همه به صلح فکر کنند. صلح همیشه نیاز به یک دشمن دارد!
یک تفاوت بزرگ رییس جمهور با پاکستانیها در این است که: پاکستان همیشه برای صلح دشمنی آماده میکند، ولی رییسجمهور نمیتواند دوست خود را بشناسد.
این صلحِ انتخاباتی نیاز به دشمنی دارد که انگیزۀ با هم بودن و صلح را چندبرابر سازد. و چه کسی بهتر از بیگانهها.
گلوله درون صندوق رای
در سرزمینی که صلحِ آن نیز نزاع میباشد، آنقدر دشمن و بیگانه زیاد شدند که رییسجمهور با خودش بیگانه گشت. تا زمان انتخابات بیشتر هم خواهند شد و بعد از ۲۰۱۴ بازهم بیشتر. و حالا معلوم نیست درون صندوقهای انتخابات ریاستجمهوری چهقدر تفاهمنامه انداخته میشود.
رییسجمهوری مانده تنها و با یک برگۀ سفید رای.
Comments are closed.