احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالکبیر ستوده - ۰۸ دلو ۱۳۹۸
من اندیشه و نگرشی را نقد میکنم. عدهیی از دوستان به جای اینکه نقد مرا نقد کنند، میگویند که شما چرا اندیشه و نگرش مخالف این اندیشه و نگرش را نقد نمیکنید؟. طور نمونه، من دو متن فیسبوکی نوشتم و اعتراضها و نقدهایی که بر آن دو جوان مدللباس رفته بود را نقد کردم. عدهیی از دوستان گفتند: چرا کار آن دو جوان را نقد نمیکنید و شاید با این کار موافقت دارید. به همین دلیل من چند نکته را میخواهم بگویم و دوستان باید به آن نکات ـ چه نسبت به نوشتههای من و چه نسبت به نوشتههای دیگران ـ توجه نمایند.
۱ـ نقد همیشه از یک موضع و یک موقف صورت میگیرد. من به لحاظ معرفتی، در موضعی قرار دارم و وقتی که از آن موضع به یک موضوع نگاه میکنم، مشکلاتی را میبینم و نقدهای را وارد میکنم.
۲ـ موضعی که من آنجا ایستادهام و یک اندیشه و جریان را نقد میکنم، چند محدودیت دارد. اولاً: لزوماً یک موضع ثابت نیست، ثانیاً: لزوماً یک موضع محیط بر تمام دانشها نیست، ثالثاً: نقد از آن موضع همیشه وارد نیست. به این معنا که ممکن معلومات من ناتمام باشد و در اثر افزایش معلومات، ممکن موضعم تغییر کند و یا اگر این دو مشکل را نداشته باشد، اما ممکن نقدم از آن موضع وارد نباشد.
۳ـ موضع مخالف من با کسی در یک مورد، به معنای مخالفت من با او در تمام موارد و مواضع نیست. چه بسا در دهها مورد دیگر با هم همنظر و همرأی باشیم و فقط در یکی دو مورد و موضع با هم اختلاف داشته باشیم. بناءً نقد یک اندیشه و یک شخص را به معنای مخالفت مطلق نگیریم و فکر نکنیم قطببندیهای قاطعی بین ما و مخالف ما وجود دارد.
۴ـ عکس این هم درست است. ممکن من با شخصی و گروهی، در ده مورد و موضوع مخالف باشم، اما در یکیدو مورد با هم همنظر و همعقیده باشیم. بناءً به هیچ وجه مرتکب این اشتباه نشویم که کسی را با یک موافقت در یک مورد مخالف مطلق بدانیم و با یک مخالفت در یک مورد موافق مطلق. یک نویسنده یک متن نوشته میکند و من با کل متن او موافقم، اما در یک مورد مخالفت میکنم. این نقد من نه دشمنی با خود نویسنده است و نه مخالفت با تمام متن و نه مخالفت با کل منظومهیی فکری او.
۵ـ نکتۀ آخر اینکه من چرا کسانی را و مواضعی را نقد نمیکنم؟. در این خصوص چند نکته را باید در نظر داشت: اولاً: ممکن من با آن کس و آن موضع موافق باشم و آن کس و آن موضع را دارای مشکل نمیبینم (اما تنها این نیست)، ثانیاً: من نسبت به آن کس و آن موضع، فاقد دانش لازم هستم و اطلاعات من اندک و ناچیز است و به همین اساس نمیخواهم نقد کنم، ثالثاً: من نقد را نسبت به آن کس و آن موضع را هم اکنون به صلاح نمیبینم و ممکن در موقع دیگری و به مناسبت دیگری آن کس و آن موضع را نقد کنم، و رابعاً: من از حق خود استفاده میکنم و اصلاً سکوت میکنم و هیچ چیزی نمیگویم. این سکوت خودخواستهیی من، به هیچ وجه به معنای موافقت یا مخالفت نیست و نباید هم این چنین تعبیر گردد.
Comments are closed.