احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۴ دلو ۱۳۹۹
نقد و نگارش: رضا جعفری
«هجرت: خدایان و پادشاهان» یکی دیگر از دروغهای بزرگ هالیوود در ژانر تاریخی سینماست. این فیلم که به داستان زندهگی موسی پیامبر و هجرت او و قومش، بنیاسرائیل میپردازد، پر است از دروغهایی که این داستان را بیان میکنند. آنچه در این اثر سینمایی نمایش داده میشود خلاف روایات قرآن، تورات و دیگر سندها و متون تاریخی و دینی است.
ریدلی اسکات، کارگردان این فیلم با نگاهی کاملا ماتریالیستی؛ تمام معجزات و بلاهای الهی را با دلایل نهچندان موجۀ علمی رد میکند. او تا توانسته جنبههای الهیاتی و عنصر معجزه را از فیلم حذف کرده و در برخی موارد جایگزینی برای آن در نظر گرفته است. معجزۀ دست نورانی و اژدها شدن عصا که هم در قرآن و هم در تورات آمده به کلی از این پیامبر گرفته شده است و موسی بهجای عصا، شمشیری به دست دارد که توسط آن فقط آدم میکشد.
همچنین از شکافتهشدن دریا بهعنوان یکی دیگر از معجزات بزرگ موسی هیچ اشارهای نشده است. در سکانس عبور بنیاسرائیل از دریا مشاهده میکنیم که موسی [بهجای عصا] شمشیر خود را در آب میاندازد و بهجای شکافته شدن دریا، پس از مدتی سطح آب چنان پایین میآید که مردم او بهراحتی میتوانند از آن عبور کنند. یکی دیگر از موارد جالب توجه این است که فرعون پس از غرق شدن در دریا، زنده میماند و نجات پیدا میکند که این موضوع با آنچه تاریخ پیشازاین به ما گفته بود در تضاد است.
بر علاوۀ این دستبردهای تاریخی، شخصیت هارون (برادر موسی) به کلی محو شده است. همچنین خیلی از موارد داستان موسی پیامبر، از جمله، سرگردانی چهلسالۀ بنیاسرائیل پیش از رسیدن به سرزمین موعود و موضوع «گوسالۀ سامری» از فیلم حذف شدهاند. در حالی که اهرام مصر حدود هزار سال پیش از خروج بنیاسرائیل از این سرزمین ساخته شده است؛ ولی اسکات در این اثرش نشان میدهد که اهرام را یهودیانی میسازند که به بردهگی گرفته شدهاند. کارگردان هالیوودی، یهودیان را تشویق میکند تا به سرزمین موعود بازگردند؛ همانگونه که در سریال «افسانۀ جومونگ ۱» هم این پیام به آنها داده شده بود.
موسی؛ پیامبر یا فرمانده
موسای اسکات، بیشتر به شخصیت تاریخی و اسطورهای شبیه است تا شخصیتی مذهبی و دینی. به باور اسکات در این فیلم، او فردی خداناباور و بیایمانی است که به هیچچیز ماوراءالطبیعه باور ندارد و آنها را تمسخر میکند و خرافه میداند. در این فیلم، هیچ نشانهای از آنکه بتوان موسی را پیامبری الهی دانست، دیده نمیشود. او فقط نقش منجی بنیاسرائیل را بازی میکند. بر علاوه، موسی آدمکشِ قهاری است که بیدلیل و بهراحتی آدم میکشد. زمانی که موسی با کودکی مواجه میشود که جلوۀ خدا را دارد، بیشتر به انسانی متوهم میماند تا فردی سالم و پیامبری که مردم را به راه راست هدایت کند.
انتخاب رنگ سیاه برای لباس موسی و رنگ سفید برای لباس فرعون در تمام طول داستان اتفاقی نیست. اینگونه صحنهپردازیها از دین و پیامآور کلام خدا نشاندهندۀ این موضوع است که به باور کارگردان فیلم، دورۀ دینمداری به پایان رسیده است و بیدینی و خداناباوری باقدرت بیشتر از گذشته جای آن را خواهد گرفت. پس از تماشای «هجرت: خدایان و پادشاهان» به این نکته پی بردم که توجۀ سینمای هالیوود در سالهای اخیر در به تصویر کشیدن زندهگی پیامبران از چه جهت است. تحریف داستان زندهگی آنان و پیمودن مسیر معنویتگرایی به سمت مادیگرایی در این فیلمها بیتردید جواب این پرسش است.
خدایی به ضعیفی یک کودک
در سکانسی از این فیلم؛ روزی موسی بر فراز کوهی، مشغول چوپانی است که بوتهای آتشین را میبیند و به آن نزدیک میشود. در آنجا کودکی شبیه به راهبان شائولین بر وی ظاهر میشود که در این فیلم؛ همچون خدا معرفی شده است و رسالت موسی را به او اعلام میدارد. این رسالت، نه هدایت قوم بنیاسرائیل؛ بلکه نجات آنان از ظلم و ستم فرعون مصر اس.. خدای اسکات بیشتر به توهمی در ذهن موسی شبیه است تا معبودِ واقعی. هر زمان که مخاطب از چشم هارون فیلم را میبیند، موسی مثل کسی که اختلال فکری داشته باشد؛ فقط با خودش حرف میزند. خدای فیلم اسکات هیچگاه به موسی دستور نمیدهد؛ بلکه فقط به او پیشنهاد میکند و بیشتر هر دو باهم به مجادله و بحث میپردازند و در برخی موارد به توافق هم نمیرسند.
من در این فیلم، خدایی کینهتوزی را دیدم که تنها آرزویش انتقام گرفتن از فرعون است. خدا در این فیلم آن قدر ضعیف و ناتوان نشان داده شده است که پس از نزول عذابهای فراوان بر فرعون و مردم مصر، فقط قادر است که کودکان آنان را بکشد. حتا فرعون پس از غرق شدن در دریا هم زنده میماند و این تصویر در ذهن مخاطب متبادر میشود که فرعون تواناتر از خدای موسی است. خدایی که اسکات خود برای موسی تراشیده است. فریادهای کودکانۀ او هم تصویری از بزرگی یک خدا در ذهن مخاطب متبادر نمیکند. خدایی که آگاه نیست و باید یهودیان خانههایشان را با خون برهها علامتگذاری کنند تا او بفهمد که نباید به مردمش آسیب برساند. به باور اسکات در این فیلم، این خدا فقط خدای یهودیان است، نه از تمام مردم.
هالیوود با زیر سوال قرار دادن خدا و نشانههای الهی، متوهم نشان دادن پیامبران و زیر سوال بردن معجزات آنها با طرح دلایل نه چندان موجه علمی و حذف برخی از این معجزات میخواهد ضمن عادیسازی توهین به مقدسات، چهرهای جدیدی از تاریخ دینی، برای نسلهای آینده به یادگار بگذارد؛ تا جایی که این موضوع در اکثر فیلمهای چند دهۀ اخیر این سینما به چشم میخورد.
Comments are closed.