احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۸ اسد ۱۳۹۸
بخش دوم و پایانی/
آدمها به دلایلِ مختلفی تنهایی را تجربه میکنند و بسیاری از اتفاقاتی که در زندهگی میافتد، با آن در ارتباط است. تنهایی، واکنشی بسیار متداول به طلاق یا جداییهاست. در چنین مواردی، هر دو طرف فقدانِ فرد مقابلِ خود را احساس کرده و همچنین حس میکنند بهخاطر این اتفاق یا ناراحتیشان، از بسیاری از جمعهای اجتماعی طرد میشوند.
تنهایی میتواند واکنش به یک موقعیت یا اتفاقِ خاص مثل مرگ یا نبودن طولانیمدتِ عزیزان باشد. همچنین بعد از تولد کودک، ازدواج یا اتفاقاتِ کوچک و بزرگِ زندهگی ممکن است ایجاد شود. حتا در ازدواجها یا روابط جدیِ دیگر که بهخاطر نبود ارتباط احساسی و عاشقانه دوطرف احساس خشم و عصبانیت دارند هم ممکن است تنهایی اتفاق بیفتد.
ترس از تنها شدن هم میتواند از چیزهای مختلف سرچشمه بگیرد. ممکن است در نقطهیی از زندهگی احساس کرده باشید که دیگران شما را طرد میکنند و یا تصور کنید تنها بودن یعنی کسی دوستتان ندارد یا همه نادیدۀتان میگیرند. ترس از تنها شدن میتواند مستقیم با نداشتنِ اعتمادبهنفس و این باور که از هیچ فعالیتی به تنهایی نمیتوانید لذت ببرید، در ارتباط باشد.
یا شاید هم هیچوقت یاد نگرفتهاید که چطور وقتی تنها هستید، احساس راحتی کنید. این هم مثل همۀ چیزهای دیگر زندهگی قابل یادگیری است. شما میتوانید یاد بگیرید که چطور وقتی تنها هستید، از تنهاییتان لذت ببرید. و وقتی بتوانید بر ترس از تنها ماندن غلبه کنید، بلافاصله فردی مستقلتر شده و اعتمادبهنفستان بالا میرود. در واقع، غلبه بر ترس از تنها ماندن، مزیتهای زیادی برایتان دارد. وقتی تنها باشید، میتوانید با آرامش فکر کنید و نوعی آرامشِ خاص هست که فقط میتوانید آن را در تنهاییهایتان تجربه کنید. خیلی وقتها زمانهایی که به تنهایی میگذرانید، باعث میشوند زمانهایی که با دیگران هستید برایتان لذتبخشتر شود.
درمان تنهایی
جایگزین اینکه تنهایی و ترس از تنها ماندن را یک نقص یا یک خصوصیت غیرقابلتغییر شخصیتی بدانید، این است که بفهمید تنهایی چیزی قابل تغییر است. همچنین خیلی مهم است که بدانید تنهایی و ترس از تنها ماندن تجربیاتی بسیار متداول هستند. طبق تحقیقات اخیر، ۲۵ درصد از افراد بزرگسال حداقل هر چند هفته یکبار حس تنهایی دردناکی را تجربه میکنند و این میزان در بین نوجوانان و دانشجویان حتا بالاتر است. حس تنهایی نه وضعیتی ثابت و مداوم است و نه به خودی خود بد است؛ بلکه باید به آن به عنوان علامت هشداری برای نیازهای مهمی که نادیده گرفته شدهاند، نگاه کنید.
اولین قدم این است که قبول کنید با تنها ماندن مشکل دارید و میخواهید احساس و رفتارتان تغییر کند. یادتان باشد همۀ ما نقاط قوت و ضعفهایی داریم و مخفی کردن ضعفهایمان انرژی بسیار بیشتری میبرد تا اینکه بخواهید روی آنها کار کرده و بر آنها غلبه کنیم.
متداولترین نوع روش درمانی که برای این مشکل استفاده میشود، درمان شناختی-رفتاری، واقعیتدرمانی و رفتاردرمانی است. با کار کردن با متخصصین و روانشناسانِ باتجربه میتوانید رویکردهای رفتاری و مهارتهای ارتباطی جدید و تکنیکهای خاصی یاد بگیرید که کمکتان میکند با اضطراب و افسردهگیتان کنار بیایید.
تکنیکهای ریلکسیشن و تمدد اعصاب معمولاً در کنار روشهای درمانی دیگر مورد استفاده قرار میگیرند. این تکنیکها شامل روشهای خاص تنفس، تمرینات ریلکسیشن عضلات، تصویرسازی ذهنی و صحبت کردن با خود است. این تکنیکها به شما کمک میکند بتوانید با حس تنهایی، افسردهگی و اضطرابتان کنار آمده و بر آنها غلبه کنید.
مدیتیشن هم میتواند مورد استفاده قرار گیرد. با اینکه اینها ترس از تنها ماندن را درمان نمیکنند اما میتوانند موقتاً علایم آن را بهبود بخشند.
یک روش درمانی دیگر برای تنهایی و افسردهگی، به ویژه در افراد میانسال، درمان به وسیلۀ حیوانات خانهگی است. بعضی تحقیقات و مطالعات نشان میدهند که وجود یک حیوان میتواند احساس افسردهگی و تنهایی را بهبود بخشد. طبق یافتههای مرکز کنترل بیماریها، داشتن یک حیوان خانهگی فواید بسیار زیادی برای سلامتی افراد دارد.
Comments are closed.