احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۲۹ دلو ۱۳۹۱
رییسجمهور کرزی وقتی میگوید مردم افغانستان آلۀ دست بیگانهگان قرار گرفتند و کشورِ خود را ویران کردند، به چه معناست؟ آیا منظورِ او نقش مداخلات بیگانه در امور کشور است و یا اینکه میخواهد بگوید ریشۀ مشکلات در دورن جامعه وجود دارد و باید خود را اصلاح کرد؟
آقای کرزی گاهی با سخنانِ دو پهلو تلاش میکند که «هم به میخ بزند و هم به نعل.» سخنان اخیرِ او در جمع افسران ارتش ملی، با چنین رویکردی به مسایل انجام شد. مثلاً وقتی آقای کرزی میگوید که همراه با حضرت صبغتالله مجددی برای انتقال قدرت از دولت نجیبالله به کابل آمد، با دیدن افسران و سربازان ارتش افغانستان دچار این تردید شد که «آیا در جنگ افغانستان حق با آنان بوده و یا با مجاهدین؟»، این سخنان بدون تردید میتواند نشاندهندۀ مواضع جدید آقای کرزی در قبال مسایل افغانستان با توجه به حضور سربازان خارجی در کشور باشد.
آقای کرزی تلویحاً میخواهد بگوید که فرقی میان اشغال افغانستان به وسیلۀ شوروی وقت و حضور سربازان ناتو وجود ندارد و این دو رویداد در راستای یک برنامه میتوانند تعبیر و تفسیر شوند. آقای کرزی در این سخنرانی، از ارتش پیشین کشور به نیکویی یاد کرد و گفت که از دیدنِ آنان به خود بالیده است.
اما آقای کرزی حقایق تاریخ را به فراموشی میسپارد و جنگی را که بر مردم افغانستان در مقطعی از زمان تحمیل شده بود، انکار میکند.
گفتنِ این جمله که مردم افغانستان ابزار دست بیگانهگان قرار گرفتند، میتواند هم توهین به مردم افغانستان و هم توهین به جهاد آنان پنداشته شود. جهاد مردم افغانستان یکی از صفحههای درخشان تاریخ کشور است که ایستادهگی در راه آزادی را در وجود یک ملت نشان میدهد؛ ملتی که پابرهنه، گرسنه و تهیدست است ولی آزادی و استقلال را میشناشد و آن را پاس میدارد؛ ملتی که به ارزشهای معنوی و ملیِ خود چنان اعتقاد دارد که حاضراست بدون داشتن اسلحه، به میدان مبارزه بشتابد.
شاید در برخی موارد اشتباهاتی صورت گرفته و مشکلاتی به وجود آمده باشد، ولی این به معنای انکار نفس جهاد و مقاومت مردم افغانستان شده نمیتواند. اگر چنین است، نخستین پرسش متوجه شخص آقای کرزی میشود که چرا به جای ماندن در کنار رژیم وقت، در کنار یکی از رهبران جهادی قرار گرفت؟ اگر آقای کرزی نسبت به مبارزه و جهادِ خود شک داشت، بهتر آن بود که همان زمان به روند مصالحۀ ملی میپیوست و اینهمه عذاب وجدان را تحمل نمیکرد.
البته آقای کرزی شاید در آن زمان اهداف دیگری را دنبال میکرده و آنقدر هم پروای آزادی کشور و ارزشهای دینی را نداشته است. اما همین آقای کرزی از نخستین کسانیست که در آن زمان از نزدیکترین روابط با غربیها و به ویژه امریکاییها برخوردار بوده است. یکی از مقامهای ارشد امریکایی که در آن زمان در سفارت امریکا در پاکستان وظیفه داشته، به رسانهها گفت که او با آقای کرزی دیدار داشته و از زبان او حرفهای جالبی در مورد افغانستان شنیده است. آقای کرزی در آن زمان که رهبران واقعی جهاد بدون چشمداشت به کمکهای بیرونی به مبارزه علیه اشغالگران آغاز کرده بودند، تلاش داشت که غربیها را وارد مسایل افغانستان کند و به جلب کمکهای مالی و تسلیحاتیشان موفق شود.
در این جای شک نیست که غربیها هنگام کمک به مجاهدین، اهدافِ خود را دنبال میکردند و تلاش داشتند که رقیب خود را خوار بسازند؛ ولی مردم افغانستان در آن زمان شرایط سختی را تجربه میکردند و نمیتوانستند در برابر آنچه که در کشورشان جریان دارد، بیتفاوت باقی بمانند. جنگ مردم افغانستان یک جنگ خودخواسته و انتخابشده نبود. مردم افغانستان مجبور شدند که در برابر تجاوز از خود مقاومت نشان دهند. همانگونه که پس از آن در برابر مداخلات پاکستان به ایستادهگیِ خود ادامه دادند.
آقای کرزی با نگاه امروزی میخواهد به مسایلِ دیروز نگاه کند. اگر چنین رویکردی به مسایل را درست بدانیم، بدون شک نسل فردا نیز با شخصِ او همین معامله را خواهد کرد. آنان نیز با برداشتِ خود میتوانند آقای کرزی را یک رییسجمهورِ دستنشانده و بدون اراده توصیف کنند که به زور و پولِ خارجیها، بر مسند قدرت نشست. آیا آقای کرزی میخواهد که فرزندانش چنین حرفهایی در مورد او بشنوند؟
تحلیل شرایط افغانستان در برهههای مختلف تاریخ، نیاز به بینش و درک دقیق از اوضاع و احوالی دارد که علت به وجود آمدنِ رویدادهای خاص هستند و نه اینکه بیاییم و از منظر امروزی قضایای دیروز را تحلیل کنیم. امروز بسیاری از افرادی که سبب به وجود آمدنِ کودتای ثور شدند، آن را یک اقدام اشتباهآمیز میدانند؛ ولی این به معنای نفی آنچه که در تاریخ گذشت، نیست.
از جانب دیگر، مداخلات در امور داخلی افغانستان بحث و مشکل امروزِ جامعه نیست، بل در طول سه دهۀ اخیر پیوسته وجود داشته و مردم افغانستان از این ناحیه به اندازۀ کافی زیان دیدهاند. اگر مداخلات بیرونی پس از پیروزی مجاهدین وجود نمیداشت، بدون شک امروز پای خارجیها وارد افغانستان نمیشد و آقای کرزی اینهمه داد و واویلا نمیکرد.
رابطۀ افغانستان با غرب هم در این ده سالِ گذشته بر اساس یک نیاز تاریخی بوده است و نه بر اساس تعلق خاطرِ مردم افغانستان به این کشورها. ما از سر ناگزیری و ناچاری، برای اینکه از چنگ مداخلات همسایهها رهایی یابیم، به سمت غرب کشانده شدیم. چون به هر حال منافع کلان ملی حکم میکرد که افغانستان در بازیهای خطرناک منطقهیی، حامیان قدرتمندی در کنار خود داشته باشد. این نیاز هنوز هم پابرجاست و با توهمِ آقای کرزی هم رفع نمیشود.
افغانستان تا زمانی که واقعاً به ثبات و امنیت کامل دست پیدا نکرده، نیاز دارد که از کمکهای کشورهای متحدِ خود استفاده کند. اما این رابطه و استفاده از کمکهای جهانی، باید به گونهیی باشد که تمامیت ارضی و استقلال افغانستان را زیر سوال نبرد. آقای کرزی عملاً با نفی غرب، افغانستان را به دامن بدترین دشمنان منطقهیی آن میاندازد و میخواهد با گروههایی معامله کند که به عنوان گروههای افراطی و مخالف استقلال و آزادی کشور، شناخته میشوند.
Comments are closed.