احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۸ دلو ۱۳۹۹
احمدولی مسعود ـ رییس عمومی بنیاد شهید مسعود
در میان عالمی از یاس و نا امیدیها، ترور، وحشت، فقر، فساد، تحجر، مواد مخدر و مظالمی که متاسفانه همه با نام افغانستان گره خورده اند، اعلام نصب لوح قهرمان ملی افغانستان به عنوان نماد آزادی در پاریس، شهره شهر لوح رادمردان معروف تاریخ ساز جهان، بارقهٔ شد از امید تا به خود اعتماد کنیم و به جهان بگوییم که ما نیز هستیم. هنوز در میان این مردمان فقیر و از تۀ دل همین آب و خاک، غرورهایی داریم تسلیمناپذیر، ارزشهایی داریم ماندگار که یکی جاودانگی میآفریند و دیگری به گنجینههای معنوی جهان می افزاید. مردان و زنانی قهرمانی که جهان آزاد به بزرگی و آزاد منشی آنان سر تعظیم فرود میآورند.
این دستآورد گرانسنگ لوح آزادی که متعلق به همهٔ شهروندان خوب این سرزمین، میراث جهان آزاد و پربهاترین ارزش ملی افغانستان محسوب میگردد، در میان شبکههای اجتماعی و رسانهها بازتاب گسترده به همراه داشت. اجتماعات بزرگی ازین خبر استقبال گرم کردند، تعدادی هم نظریات مختلف دادند که این تفاوت دیدگاهها در جوامع پیرامون همچو مسایل کلان، امر معمول میباشد؛ به ویژه در افغانستان که به این زودیها نمیتواند از آن مستثنأ باشد.
اما روی صحبت من با جمعی از رهبران پرآوازهٔ کشور است که با صدای ملیگرایی، واحد افغانستان، وطنپرستی، ملی وحدت، همدیگر پذیری و بسا از شعارهای بلند بالای دیگرشان هر روز گوشها را نوازش میدهند. امروز چه شد، چگونه سکوت کرده اند یا که غرور دارند؟
مگر در پاریس، لوح سربلندی قهرمان ملی افغانستان را بلند کردهاند یا از کریکت هندوستان را؟ مگر نمیدانند که بدون الگوهای تاریخی، این ستون پایههای ملی، مردمی پیوند نمیخورند، ملتی قوام نمیگیرد و کشوری به صلح نمیرسد؟ مرگ و زندگی همین نمادها و نمودها است که باعث شکلدهی ملتها و شناسایی کشورها میشود.
در این روزگاران به شدت آشفتهٔمان که بنیانهای کشور همه به فرسودهگی رسیدهاند، هر روز با شکست و سقوط نزدیکتر میشویم، سکوت این رهبران؛ به خصوص دولتسازان و جمهوریتخواهان، در برابر افراشتن لوای آزادی به نام یکی از فرزندان این خطه آنهم قهرمان ملیاش در جهان، چه چیز را بازگو مینماید؟ مگر مسعود دلباختهٔ این وطن نبود که عمر پربار خود را در پای دفاع کشور وقف کرد و آنچه با خدا و مردم پیمان بسته بود به قیمت جان خود پرداخت؟ با خون خود خاک این سرزمین را آبیاری کرد، تا نسلهای بعدی همچنان بر کشتزارهای این وطن برویند، جوانه بزنند، قد بکشند و تا جهان است زنده و سر افراز بمانند. با قامت بلند ایستاد، ایستاده جان داد، شکست، اما نگذاشت غرور و آزادهگی مردمش بشکند.
حالا میدانیم که غرور مسعود از بهر چه بود، سکوتش را نیز میدانیم؛ چون دیگر با ما نیست؛ اما غرور این جمع را ندانستم که از برای چه میباشد و سکوت شان را هرگز!
هموطن عزیز، برادر من!
مسعود در سرزمینی متولد شد که وی خودش برای خود اختیار نکرده بود، خداوند اراده نموده است که وی یکی از فرزندان این خاک باشد.
اگر فرهنگها متفاوت و هویتهای متنوع داریم که داریم و این میتواند سبب غنامندی تمدن ما گردد، اما تمدن ما باید یکی باشد؛ تمدن انسانیت. تمدن در قید یک قوم، یک نام و نسب نیست؛ بلکه متعلق به همهٔ جهان انسانی میباشد. تمدن فقط با جهل، با ترور، با فساد و با تحجر در تقابل میباشد، نه با انسانیت و لوح آزادی.
گر چشم عبرتی هست این انتباه کافیست
Comments are closed.