احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۲ دلو ۱۳۹۹
برخی از حلقات قضیۀ افشار را که در ۲۲ دلو سال ۱۳۷۱ اتفاق افتاد، در نهادهای بینالمللی و رسانههای محلی به عنوان یک فاجعه گزارش دادهاند و مواردی غیر قابل تایید را بر آن برچسپ زدهاند. همینگونه صفحهیی در ویکی پیدیا وجود دارد که در آن به رویداد افشار به شکل نادرست و پر از اتهام پرداخته شدهاست و اخیرا یک مشاور ریاستجمهوری هم به آن واقعه تلنگار زدهاست.
در سال ۱۳۷۱، رویدادی در گوشهای از کابل، به نام افشار، در میان رویدادهای به مراتب بزرگتر از آن در پایتخت در جنگهای میان گروهی که یک طرف آن دولت وقت و حامیان شان و طرف دیگر آن تنظیمهای مخالف ازجمله حزب وحدت اسلامی بود، اتفاق افتاد. از آن زمان تاکنون، با وجود همه نشیب و فرازهای نظامی و سیاسی در این کشور، همهساله برای آن رویداد از جانب گروههایی نوحهسرایی میشود و غمنامه خوانده میشود و به عمد برخی از چهرههای شاخص را، به انجام یک فاجعه متهم میکنند.
شکی نیست که در آن سالها، وقایع وحشاناکی در کابل اتفاق افتاد که به مراتب بزرگتر از واقعۀ افشار بودهاست و به عبارت دیگر در افشار واقعهای رخ داده است؛ اما نه به آن سطحی که طی این همه سالها بزرگنمایی شدهاست.
ویدیوهایی از سخنرانیهای افرادی مربوط به یک طرف جنگهای آن زمان، که نشاندهدۀ انگیزهدهی کاذب برای سربازگیری در روستاهای ولایتهای مرکزی بود که برای کشاندن مردم به جنگ در برابر رقبا دروغهای شاخ دار به خورد مردم حواله میشد، امروز به عنوان ابزار در تحریک احساسات مردم به خصوص جوانان به کار برده شده و در مناسبت افشار، در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
اگرچه چنین روایتهایی، توسط شخص شهید عبدالعلی مزاری، رهبر فقید حزب وحدت اسلامی افغانستان، که در آن زمان طرف اصلی جنگ در افشار بود، طی سخنانی در جمع سربازانش – که ویدیوی آن در دست رسی همه است- رد شده است، با آنهم سالهاست که بر آن طبل باطل کوبیده میشود و کتابها و مقالههایی نوشتهاند که بسیاری از آنها اطلاعات تحریفشده را، بر عکس سخنان شهید مزاری و اصل واقعه ارایه میکند.
البته در این بیست سال اخیر، این صداها فقط در میان طرفداران حزب وحدت و حزب حرکت مرحوم آیتالله شیخ آصف محسنی و طرفداران حزب مرحوم سید حسین انوری دست به دست میشود که هر یک داستانی برای گفتن دارند؛ اما نکتۀ اساسی این است که جریان یا چهرهها و طرفداران دولت اسلامی وقت یا طرفداران شهید احمدشاه مسعود، قهرمان ملی، که در این رویداد از جانب «طرفهای موافق روایتهای فاجعهآمیز رویداد افشار» مقصر شناخته میشود، در این مورد هیچ تماسی و واکنشی چه تصویری، صوتی و چه هم چاپی نداشته اند.
زیرا طرف داران شهید مسعود، روایتها در مورد افشا را «داستانسازی» میدانند و میگویند که در «برابر دروغسازی حرف نمیزنند» و به آن اعتنا ندارند؛ اما به گونۀ شخصی و غیر رسانهای بارها گفتهاند که در قضیۀ افشار، دروغ و جعل وارد شده و نیز احمدشاه مسعود در آن رویداد، ولو کوچک هم باشد، نقشی ندارد؛ مگر در مهار آن و نجات خانوادههای اندکی که در آن شرایط جنگی در افشار زندهگی میکردند.
با این حال، رویداد افشار، طی این همه سالها روایتهای یکجانبه و وسوسه برانگیز داشته است که میشود گفت به عنوان یک اتهام مطرح شده و پاسخی تا کنون به شکل رسمی به آن داده نشده است. البته در میان احزاب حرکت و وحدت، اختلاف بر این مساله بارها مطرح شده؛ اما هیچ مناظرهای را در میان این طرفها در پی نداشتهاست.
با این همه، دیدگاههای رقیب، در برابر ادعاهای رویداد افشار نیز در میان طرفداران حزب و حدت پیشین و چهرههای تراز اول احزاب امروز وحدت اسلامی وجود دارد که باور ندارند رویدادی به قامت یک فاجعه در افشار، در آن زمان، رخ داده باشد و بزرگنمایی آن را کار کسانی میدانند که در تلاش ایجاد تفرقهاند.
در کنار این مساله، با باز شدن ذهنیت مردم و دسترسی به اسناد اتفاقهای تاریخی، ثابت میشود که در رویداد افشار میشود گفت هشتاد درصد دروغ پراگنی صورت گرفته است و بزرگترین سند آن هم اظهارات شخص شهید مزاری رهبر پیشین حزب وحدت اسلامی است. در کنار این مساله، نبود کوچکترین نشانه، از تبارز یک جنایت یا قتل عام در آن منطقه، سبب شدهاست که ادعاها نتوانند ریشه دار شوند.
همچنان عدم پرداختن به مساله افشار از جانب طرفداران دولت اسلامی وقت که امروز هم در گوشههای قدرت حضور دارند، سبب شدهاست که روایت یک جانبه افشار در سالهای اخیر، قابل اعتنا نشود و به عنوان ادعای محض مورد توجه قرار نگیرد.
اما اگر طرفها به این نوع اتهامها یا برچسپها در این خصوص، واکنش روشن نداشته باشند، ممکن است که یک روایت یکجانبه، روزی درج تاریخ شود؛ زیرا سکوت نمیتواند سبب شکل یافتن روایت درست در این زمینه گردد.
اما خوشبختانه، روایت جنگهای داخلی دهۀ هفتاد، با هر زشتیی که بودهاست، نه در قالب قوم و نه در قابلب مذهب، عرض وجود نکرد و فقط به عنوان جنگهای گروهای ناراضی بر سر تقسیم قدرت در برابر یک دولت، قابل تحلیل و بررسی است و هیچ شاخصۀ رسمی در آن جنگها وجود ندارد که نشان بدهد، آن جنگها بیز و بنیاد قومی یا مذهبی داشته است؛ مگر اینکه در سطوح پایانی در شرایط جنگی، در مواردی، چنین برخوردهایی شده باشد که نمیشود از آن انکار کرد.
بنابراین انتظار برده میشود که طرفهای درگیر دیروز و چهرههای درانداز امروز، از گذشته درس بگیرند و نباید به دروغهای سرشار از اتهام، مردم را در برابر هم قرار بدهند و از رویداد کوچک افشار، ییراهن عثمان ببافند.
Comments are closed.