عوامل خارجی سقوط پی در پی ولسوالی ها در ولایات شمال افغانستان یکی از نکات بحث برانگیر و قابل تامل و دقت است که در برخی از تحلیل ها و نگاه ها بروی آن انگشت گذاشته می شود. قطع نظر از پاکستان که نقش آن در حمایت از طالبان راز پوشیده نیست، آیا دستان خارجی دیگر در پشت سر این پیشروی های سریع و دراماتیک طالبان در ولایات شمال افغانستان دخیل است؟
اگر چنین باشد، این عامل خارجی کی و کدام کشورها خواهد بود؟
پیشرفت های سریع طالبان در ولایات شمال که با سقوط پی در پی ولسوالی ها و محاصرۀ شهرها انجام یافت، یک امر اتفاقی و ناگهانی نبود. حضور گستردۀ نیروهای طالبان در این ولایات نیز همزمان با این پیشرفت ها آغاز نیافت. طالبان در سال های اخیر بصورت فزاینده موجودیت خود را در شمال افغانستان علی رغم حضور نظامی امریکایی ها و جنگ آنان با خود، گسترش دادند و تقویت کردند. حالا که طالبان در آستانۀ خروج امریکایی ها و یک سال پس از توافقنامۀ دوحه بازهم در حضور نظامی امریکا اینگونه به سرعت بر جغرافیای شمال افغانستان چیره می شوند، آیا امریکا می تواند به عنوان عامل خارجی، نقشی در قدرت یابی طالبان و پیشروی های غیر قابل انتظار شان در میدان نظامی داشته باشد؟
برخی از تحلیلگران و حتی دست اندرکاران و دولت مداران افغانستان از نقش امریکا در این مورد سخن می گویند و امریکایی ها را به عنوان عامل خارجی اقتدار روزافزون طالبان در شمال و پیشروی های اخیر آنها در تسلط بر اراضی بیشتر ولایات شمال معرفی می کنند. نکات اصلی که امریکایی ها را به عنوان مظنون و عامل خارجی در پیروزی های نظامی طالبان معرفی می کند اینگونه بر شمرده می شود:
۱ – امریکا در صدد بی ثبات سازی چین، آسیای میانه و روسیه است که تسلط طالبان بر شمال افغانستان به عنوان یک گروه افراط گرای اسلامی می تواند این بی ثباتی مورد نظر امریکایی ها را برای چینی ها از طریق ایالات مسلمان نشین سین کیانگ و برای روس ها از طریق حیاط خلوت شان در آسیای میانه محقق کند.
۲ – در سال های اخیر، شاهدان عینی و حتی منابعی در دولت افغانستان پیوسته ادعا کردند که چرخ بالهای(هلیکوپترها) ناشناس در برخی ولایات شمال و در مناطق بیرون از تسلط دولت نشست و برخاست داشتند و برای نیروهای طالبان وسایل نظامی وغیر نظامی تحویل داده اند. مثلاً ذبیح الله امانی سخنگوی والی ولایت سر پل در دهم ماه می ۲۰۱۷(۲۰ حمل ۱۳۹۶) ادعا کرد که چرخ بالها در منطقۀ پشت باغ ولسوالی صیاد که در تسلط طالبان قرار دارد، فرود آمدند و پس از تخلیۀ محمولۀ خود به شبرغان برگشتند. در همین سال ضمیر کابلوف نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان و رئیس یکی از بخش های آسیایی وزارت خارجۀ روسیه در نیویورک به همتای امریکایی اش از نشست چرخ بالهای ناشناس به مناطق خارج از تسلط دولت افغانستان در شمال شکایت کرد و مدعی شد که این چرخ بالها از پایگاه نظامی امریکایی ها در مارمول بلخ به این مناطق نشست می کنند و برای جنگجویان دهشت افگن سلاح و تجهیزات نظامی می رسانند. از نشست چرخ بالهای ناشناس در مناطق تحت تصرف طالبان در ولایات بغلان، فاریاب و جوزجان در سال های پیش نیز گزارشاتی منتشر شد.
۳ – انتقال نیروهای طالبان بصورت غیر مسلح و دسته جمعی از مسیر جادۀ سالنگ توسط موترهای مسافر بری به ولایات شمال که در سال های اخیر انجام یافت و چند بار موجب توقف این موتر ها در پروان گردید، برنامه ریزی شده و با اطلاع امریکایی ها عنوان می شود. یک منبع آگاه در دولت افغانستان مدعی است که وقتی مقامات دولتی در این مورد اقدامی نکردند منابع امنیتی و نظامی این موضوع را با امریکایی ها در میان گذاشتند، اما آنها گفتند که نباید کسی مانع حرکت این موترها در پروان شود.
۴ – عدم اقدام نظامی امریکایی ها برای سرکوبی نیروهای طالبان و جنگجویان خارجی آسیای میانه و حرکت اسلامی ازبیکستان در ولایات فاریاب و جوزجان.
منابعی در دولت افغانستان ادعا می کنند که برخی مقامات دولتی چه در مرکز و چه مقامات محلی بارها به امریکایی ها از حضور این نیروها در این دو ولایت سخن گفتند و جزئیات وجود این جنگجویان را با تعداد شان و قرار گاه های شان در ولسوالی های این ولایات بیان کردند تا مورد حملات هوایی و عملیات زمینی قرار بگیرند، اما امریکایی ها هیچگاه اعتنا نکردند و اجازه دادند این نیروها افزایش یابند و تقویت شوند.
۵ – تقویت نیروی طالبان و جنگجویان خارجی آسیای میانه و سین کیانگ چین در ولایت بدخشان در سال های اخیر که با بی اعتنایی امریکایی ها همراه بود، حکایت از برنامه های آنها در جهت گسترش نیروهای طالبان و جنگجویان خارجی در شمال افغانستان دارد.
طالبان چند سال قبل تنها در ولسوالی های راغ و یمگان و منطقۀ خستک ولسوالی جرم بدخشان که با تمام جنگجویان خارجی به چند صد نفر نمی رسیدند ظهور کردند. مقامات محلی و نمایندگان شورای ملی می گویند که در همان زمان به دولت افغانستان و امریکایی ها بارها مراجعه کردند تا برای سرکوبی آنها و جلوگیری از گسترش و قوت یابی بیشتر شان در سایر مناطق بدخشان اقدام نظامی فوری و قاطع شود. حتی مردم بدخشان این تقاضا را بارها مطرح کردند و نگرانی خود را از نفوذ و گسترش حضور نظامی طالبان و گروه های خارجی دهشت افگن در سایر مناطق بدخشان در میان گذاشتند. اما امریکایی ها که امکانات عملیات هوایی را داشتند از سرکوب طالبان و این جنگجویان امتناع کردند. حالا نیروهای طالبان در بدخشان به چند هزار و جنگجویان خارجی در این ولایت بیشتر تا ۱۷۰۰ نفر می رسد.
۶ – امریکایی ها در جنگ با طالبان و سرکوبی آنها در دو ولایت قندوز و بغلان نیز برخورد مشابه با سایر ولایات شمال داشتند. در سال های اخیر که طالبان در قندوز و بغلان قوت روز افزون یافتند، امریکایی ها تنها در فرصت های که شهر قندوز د رمعرض سقوط قرار گرفت، همکاری نظامی کردند. اما برخلاف آنها به طالبان اجازه دادند که در ولسوالی های قندوز و بغلان حضورشان را مستحکم و پایدار بسازند. این در حالی بود که برخی مقامات دولتی آنها را به خطر آیندۀ طالبان در این ولایات متوجه می ساختند، اما آنها هیچگاه این خطر را مورد توجه قرار نمی دادند.
۷ – امریکایی ها در هفته های اخیر که طالبان ده ها ولسوالی را در شمال افغانستان تصرف کردند و به مقادر عظیمی از سلاح و مهمات دولت دست یافتند هیچگاه این پیشروی طالبان را نکوهش نکردند و برای جلوگیری از این پیشروی هیچگونه تمایلی در جهت همکاری در سطح اطلاعاتی و حتی مشورتی به دولت افغانستان و گروه های مخالف طالبان نشان ندادند. آنها در اظهارات خود پیوسته از حفظ پایتخت و شهرهای بزرگ افغانستان سخن می گویند و حتی نامی از شهر مزار شریف و شهرهای دیگر شمال که سقوط نمی کند، نمی برند.
۸ – بی اعتنایی و حتی برخورد رضایت آمیز امریکایی ها از پیشروی سریع و گستردۀ طالبان در شمال افغانستان یک بار دیگر حدس و گمانه زنی هایی را در مورد بخش های پنهانی موافقت نامۀ دوحه میان آنها و طالبان به میان می آورد. آیا در آن بخش های غیر علنی که پس از امضای موافقت نامه به آن اذعان شد، تسلط طالبان در تمام مرزهای ولایات شمال و سایر مناطق این ولایات مورد توافق قرار گرفته بود؟
۹ – با توجه به این عملکرد امریکایی ها چه در سال های اخیر که با بی اعتنایی به حضور فزایندۀ طالبان و جنگجویان خارجی در شمال افغانستان دیدند و اکنون سقوط گستردۀ مناطق شمال را بدست طالبان نظاره می کنند، آیا آنها از قبل برای “وزیرستان” ساختن شمال و فرو بردن آن در “هرج و مرج” برای درگیرساختن روسیه و چین از یکطرف و تضعیف کامل نقش و حضور دولت و حاکمیت دولتی افغانستان در این ولایات در جهت پایدار سازی این هرج و مرج برنامه یا به عبارت دقیقتر “پروژه” نداشتند؟
آنچه که در شمال افغانستان در هفته های اخیر واقع شد، چه سقوط سریع ولسوالی ها بدست طالبان و چه بسیج مردم مسلح و نیروهای مقاومت علیه طالبان، حکایت از آیندۀ بسیار تاریک و خطر ناک در فرو رفتن این مناطق به یک هرج و مرج مداوم است. تبعات و نتایج فضای این هرج و مرج و در واقع وزیرستانی شدن شمال، افزایش جنگ و منازعات قومی، افزایش کشت و قاچاق مواد مخدر و گسترش اقتصاد جنگی و مافیایی است که می تواند اثرات ناگوار آن آسیای میانه، روسیه و چین را فرا بگیرد. آیا این، یک پروژۀ امریکایی است؟
آیا کشورهای آسیای مرکزی، روسیه و چین در مورد این پروژۀ وزیرستان سازی شمال و بردن شمال افغانستان در یک هرج و مرج و آتش جنگ و بی ثباتی که دود این آتش به چشمان آنها نیز خواهد رفت، بی تفاوت، ساکت و منفعل باقی می مانند؟
نویسنده: محمد اکرام اندیشمند
Comments are closed.