احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۵ سنبله ۱۳۹۱
بخش دهم
۳٫ گسترش علم و عقل
اعتلای فرهنگی و سطح آموزش در کشور، از دیگر شاخصهای توسعه انسانی است. این شاخص نه تنها در رشد اقتصادی، عاملی تعیینکننده است، بلکه خود نیز موضوعیت دارد؛ یعنی هرگاه کشوری از رشد اقتصادی بالا بهره گیرد، ولی شمار بیسوادانش بسیار باشد، توسعهیافته شمرده نمیشود.
اسلام بر دانش و فراگیری آن تأکید فراوان کرده است. مطالعه سیره عملی پیامبر اکرم و مسلمانان صدر اسلام نیز نشاندهنده اهمیت این موضوع است. پیامبر(ص) پس از جنگ بدر مقرر داشت: اسیرانی که توان پرداخت فدیه ندارند، در برابر آموزش خواندن و نوشتن به ده مسلمان، آزاد شوند. اعزام دو تن برای آموختن شیوه استفاده از منجنیق نشاندهنده توجه پیامبر اکرم (ص) به این مهمّ است. مسلمانان با ادامه این راه، چنان در آموزش علوم و فنون پیش رفتند که در طی دو قرن پناهگاه دانشپژوهان جهان گشتند. در فرهنگ اسلامی، در کنار دانش، به مساله خرد نیز توجه بسیار شده است. در منابع روایی، زیر عنوان “کتاب عقل و جهل“، درباره ارزش خرد و دعوت انسانها به تعقل و تفکر، روایات فراوان به چشم میخورد. این روایات، عقل را پیامبر باطنی و وسیله عبادت خداوند متعادل و رسیدن به بهشت شمردهاند.
۴٫ رفاه عمومی
چنانکه در بررسی جایگاه دنیا اشاره کردیم، بهرهمندی از نعمتهای خداوند در این دنیا نه تنها با سعادت انسان در دنیای دیگر منافات ندارد؛ بلکه آنان که از راههای مشروع در پی فراهم کردن اسباب رفاه خود و خانواده خویش برمیآیند، مورد تشویق نیز قرار گرفتهاند. مطالعه وظایف دولت در نظام اقتصادی اسلام این مطلب را بهخوبی آشکار میسازد که رفاه همهگانی از اهداف و وظایف اصلی دولت است و دولت در این قمسمت مکلفیت دارد. البته مراد از رفاه، تنها رفع نیازهای ضروری مردم نیست. چنانکه درباره جامعه آرمانی حضرت مهدی میخوانیم: زمین گنجهای خود را برای مردم آشکار میکند؛ همه مردم از نعمتهای فراوان خداوند بهرهمند میگردند و تهیدست و نیازمند یافت نمیشود.
برقراری رفاه از اهداف الگوهای توسعه دیگر مکاتب نیز شمرده میشود؛ ولی بیتردید رفاه نظام اسلام با رفاهی که در دیگر نظامها مطرح است، تفاوت دارد. در الگوی توسعه اسلام، رفاه به امور زیر مقید است:
الف) مشروعیت
تحقق رفاه و آسایش مردم باید از راههای مشروع تحقق یابد و موجب ارتکاب حرام یا تضییع حقوق دیگران نشود. مطالعه تاریخ تحولات کشورهای پیشرفته بهخوبی نشان میدهد که آنها این پیشرفت و رشد را در سایه چپاول اموال سایر کشورها بهدست آوردهاند.
ب) همهگانی بودن
باید عموم مسلمانان و افرادی که در کشور اسلامی زندهگی میکنند، از رفاه برخوردار شوند. در نظام اسلامی حتا به حقوق اقلیتها نیز توجه شده است. به طور مثال: حضرت علی (ع) از عدم توجه به مرد بیکار و فرتوت مسیحی، ناراحت شد و فرمان داد نیازهای وی را از بیتالمال برآورده سازند.
ج) رعایت حدود الهی
رفاه در توسعه اسلامی، به عدم اسراف و تبذیر محدود است. آنچه امروز در کشور ما و در بسیاری از کشورهای دیگر رفاه خوانده میشود، از نظر مواد مصرفی و مقدار آن، نوعی اسراف است. ترویج فرهنگ مصرف کالاهای لوکس، به منظور افزایش تقاضا برای مردمان این سررزمینها، به معنای از بین بردن منابع اولیه متعلق به نسلهای آینده و آلوده ساختن بیش از حد محیط زیست است و از مصادیق و نمونههای اسراف در چنین جوامعی شمرده میشود.
د) پرهیز از غفلت و دنیازدهگی
تأمین وسایل آسایش انسان در این دنیا در راستای تحقق نیکبختی وی یعنی نزدیکی به خداوند متعال است. بنابراین، استفاده از این نعمتها باید به فزونی شکر انسان و تربیت و تهذیب وی بیانجامد نه غفلت و سرکشی. بهعبارت دیگر، در توسعه اسلامی رفاه مطلوب است نه اسراف. از آنجا که به طور معمول، ثروت بسیار به غفلت از یاد خدا میانجامد و آثاری چون طغیان و گناه را در پیدارد؛ رهبران الهی پیروان خود را به داشتن حد کفاف از نعمتها و خواستن آن از خداوند سفارش کردهاند.
مبانی توسعه
در الگوی توسعه اسلامی، حرکت به سمت اهدافی که ذکر کردیم، باید در چارچوب اصولی که از جهانبینی این مکتب بهدست میآید، تحقق یابد. برای مثال رسیدن به رفاه عمومی (هدف) از راههای مختلفی ممکن است؛ ولی در این نظام فقط باید راهی را پیمود که با مبانی دین ناسازگاری نداشته باشد. بخشی از این مبانی عبارت است از:
۱٫ آخرتطلبی
چنانکه گفته شد، هدف اصلی خلقت انسان، تقرب به خداوند است. بیتردید اندکی از کمال انسان در این دنیا تحقق مییابد و بیشتر آن در دنیای دیگر. بنابراین، برنامهریزی جهت تحقق اهداف توسعه و رسیدن به آبادانی دنیا و آسایش همهگانی باید با توجه به این هدف انجام شود. در پی دانش و تأمین بهداشت و امنیت و رفاه جامعه بودن وقتی ارزشمند است که در این چارچوب باشد نه به قیمت فدا کردن ارزشهای معنوی و از یاد بردن هدف اصلی یعنی سعادت اخروی. البته این سخن به معنای بازماندن از دانش و رفاه نیست؛ بلکه در روایات میخوانیم: هرگاه انسان از راه صحیح در پی هدف اصلی خود یعنی تأمین سعادت اخروی باشد، در دنیا نیز دنیا سعادتمند میشود.
۲٫ حاکمیت دین
یکی از دیگر اصولی که باید در اجرای راهبردهای توسعه رعایت شود، حاکمیت دین در تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
یکی از مهمترین مبانی توسعه در نظام اسلام، برقراری و حفظ عدالت در جامعه است.
۳٫ اخوّت و برادری
در تبیین رابطه فرد و جامعه سه نظریه عمده وجود دارد: نظریه نخست، فرد را اصل میداند و جامعه را بازتابی اعتباری از تجمع افراد میشمارد. نظریه دوم، جامعه را محور قرار میدهد و همه تحولات فردی و اجتماعی را بازتاب ابعاد و مختصات جامعه به شمار میآورد. و نظریه سوم، برای هر انسانی دو هویت قایل است؛ یکی هویت فردی و دیگری هویت جمعی. در این نظریه، هر انسانی، افزون بر مختصات فردی و استقلالیاش بهعنوان جزیی جدا از دیگر اجزای جامعه، عضوی از جامعه است و بدینسبب، ویژهگیهای بسیار مییابد.
اهمیت و توجه اسلام به جنبههای فردی و اجتماعی، سبب تقویت نظر سوم میشود. در اسلام شخصیت مومن، احترام فراوان دارد و به کعبه تشبیه شدهاست. این احترام به اندازهیی است که حتا خود شخص نیز اجازه ندارد به خود اهانت کند. در آیین وحی، کشتن ناروای یک انسان مانند کشتن همه انسانها شمرده شده است و حتا خود فرد نیز اجازه ندارد خویشتن را نابود سازد. از سوی دیگر، مؤمنان برادر یکدیگر و مانند پیکر واحد معرفی شدهاند. به گونهیی که کوچکترین ناراحتی در یک عضو، دیگر اعضا را در ناراحتی فرو میبرد.
Comments are closed.