تأملی دیگر در باب سخنان اخیر «رفیق کرزی»

گزارشگر:احمد عمران - ۲۶ حوت ۱۳۹۱

سخنان اخیر آقای کرزی در کابل و هلمند، سبب واکنش تند متحدان بین‌المللیِ افغانستان شد و حداقل نیروهای ناتو در کشور را به حالت آماده‌باش درآورد. در همین حال مقام‌های کشورهای غربی، این سخنان را اشتباه توصیف کردند و در داخل کشور نیز احزاب سیاسی و نهادهای جامعۀ مدنی، این سخنان را غیرمسوولانه عنوان کردند.

آقای کرزی در آخرین سخنرانی‌های خود در کابل و هلمند، به گونۀ کم‌سابقه‌ امریکایی‌ها را به چشم‌داشت ذخایر معدنی افغانستان و همدستی با طالبان و گروه‌های تروریستی متهم کرد. البته اگر آقای کرزی برای این سخنان خود اسناد و شواهد محکمه‌پسند در اختیار می‌داشت و آن‌ها را در برابر مردم و افکار عمومی غرب قرار می‌داد، شاید هوادارانی در داخل جامعه و بیرون از آن پیدا می‌کرد و در بدترین وضعیت ممکن، چپی‌های وال استریت، اسلاوی ژیژک استالنیست معروف و شاید هم رهبر کوریای شمالی و اگر هم هوگوچاویز رییس‌جمهوری ونزویلا زنده می‌بود، از این سخنان به خوبی استقبال می‌کردند.
در اندیشۀ سیاسی، همۀ دولت‌ها به گونۀ معمول چهار وجه اختصاصی دارند. این وجوه چهارگانه به نقل از حسین بشریه در کتاب «آموزش دانش سیاسی» عبارت‌اند از: وجه اجبار، وجه ایدیولوژی، وجه عمومی و وجه خصوصی. برای شناخت این وجوه علاقه‌مندان می‌توانند به کتاب آقای بشریه مراجعه کنند؛ چون توضیح این چهار وجه به گونۀ مشروح، از ظرفیت این مقاله خارج است، ولی این نوشته به یکی از این وجوه به گونۀ بسیار فشرده می‌پردازد.
آقای بشریه در مورد وجه ایدیولوژیک دولت‌ها چنین می‌نویسد: «همۀ دولت‌ها دارای چهرۀ ایدیولوژیک و مشروعیت‌بخش هستند و در توجیه حکومت خود و اطاعت اتباع، دلایل و توجیهاتی می‌آورند.» اما یکی از توجیهاتی که دولت‌ها برای مشروعیت‌بخشی به خود از آن استفاده می‌کنند، تولید دشمنی فرضی و یا هم واقعی است. در دوران جنگ سرد، اتحاد شوروی امپریالیسمِ جهان‌خوار امریکا را به چنین دشمنی تبدیل کرده بود. هیتلر در آلمان فاشیستی، کمونیست‌ها و یهودی‌ها را به چنین دشمنی برای توجیه اقدام‌های خود انتخاب کرده بود. پاکستان، هند را دشمن خود معرفی می‌کند و ایران، کوریای شمالی و برخی کشورهای مخالف نظام‌های دموکراتیک، نظام‌های غربی را به عنوان وجه ایدیولوژیک و دشمن تاریخیِ خود تولید کرده‌اند. این کشورها مدعی‌اند که دشمنانی در کمین نشسته‌اند و به خاک و منابع‌شان چشم دوخته‌اند و به همین دلیل آن‌ها مجبور اند در برابر این دشمنان که گاهی فرضی‌اند، از تمام امکانات و دست‌داشته‌های‌شان سود ببرند. ایدیولوژی به دلیل دشمن‌ساز بودن، این ابزار را در اختیار دولت‌ها می‌گذارد که با استفاده از آن برای ادامۀ قدرت و یا توجیه کم‌کاری‌های‌شان در عرصۀ رفاه عمومی و پاسخ‌دهی به مطالبات مردم، همواره دلایل کافی در اختیار داشته باشند.
در روزهای اخیر، آقای کرزی نیز از وجه ایدیولوژی دولت می‌خواهد استفاده کند. آقای کرزی در این خصوص، امریکا را انتخاب کرده و تلاش دارد با استفاده از روش‌های معمول حکومت‌های ایدیولوژیک، دشمنیِ خود را در برابر متحدان بین‌المللی افغانستان نشان دهد. البته آقای کرزی از آن خبره‌گی و درایت سیاسی رهبران ایدیولوژیک برخوردار نیست که بتواند در این عرصه به موفقیتی دست پیدا کند. آقای کرزی نه استالین است و نه هم هوگو چاوز، که بتواند با استفاده از دیدگاه‌های چپ ارتدکس، مردم را در برابر غرب بسیج کند. او حتا در این خصوص به اندازۀ ملا عمر رهبر گروه طالبان کفایت ندارد که غربی‌ها را دشمنان سنتی مسلمانان معرفی کند و برای خودش مأموریت آخرالزمانی بتراشد.
البته این را هم نباید فراموش کرد که سخنان روزهای اخیر آقای کرزی به گونۀ روشن نشان می‌دهد که او می‌خواهد نظام را به سمت ایدیولوژیک شدن سوق دهد و از ژست‌های رهبران کاریزماتیکِ چپ که در افغانستان بی‌پیشینه هم نیست، دنباله‌روی کند. این‌گونه ژست‌ها و سخنان از آقای کرزی کاریکاتوری می‌سازد که به آن باید «رفیق کرزی» خطاب کرد.
گویا رفیق کرزی در روزهای اخیر خواب‌نما شده و همه‌چیز را به گونۀ دیگر و یا هم وارونه می‌بیند. آقای کرزی فکر می‌کند که طالبان سربازان ناتو اند که برای سقوط حکومتِ او تجهیز و تمویل می‌شوند. آقای کرزی فکر می‌کند که امریکا به میلیاردها دالر ذخایر زیرزمینیِ افغانستان چشم دوخته که به محض مساعد شدنِ فرصت و یا برکناری او از قدرت، این کشور آغاز به بردنِ این ذخایر می‌کند.
البته این‌گونه سخنان در گذشته‌های نسبتاً دور از اتفاق‌های معمول در جهان بود که بسیاری از قدرت‌های بزرگ برای تأمین منابع مالی و نفتی خود، به سرمایه‌های کشورهای دیگر چشم دوخته بودند و این کشورها را به اسارت می‌گرفتند. ولی در جهان معاصر کمتر کشوری را می‌توان سراغ گرفت که مستعمرۀ کشوری دیگر باشد. شاید نوع تعاملات بین‌المللی در جهان پساصنعتی فعلی، این امکان را از قدرت‌های بزرگ گرفته است که بتوانند به گونۀ آشکار دست به غارت و چپاول کشورهای دیگر بزنند. اما این را هم نباید نادیده گرفت که اشکال جدید استعمار و بهره‌کشی هنوز در جهان وجود دارد. در جهان امروز، افکار عمومی و رسانه‌ها به گونه‌یی عمل می‌کنند که شرایط را برای برده‌گی کشورها به میزان بالایی کاهش می‌دهند. اما آن‌چه که در مورد افغانستان می‌توان گفت، بحث‌هایی از این دست نیست.
رفیق کرزی مشکلات دیگری با غرب دارد که تلاش می‌کند به آن‌ها رنگ‌ولعاب ایدیولوژیک بدهد. آقای کرزی به ذخایر زیرزمینی افغانستان و یا رفاه شهروندان نمی‌اندیشد که در برابر امریکا و یا غرب چنین مواضع تند گرفته است. زیرا اگر او ذره‌یی هم دغدغۀ مردم را در سر می‌پروراند، میلیاردها دالر کمک جامعۀ جهانی به یُمن سیاست‌های نابخردانۀ او در افغانستان حیف‌ومیل نمی‌شد.
رفیق کرزی از آیندۀ سیاسی خود نگران است و می‌ترسد که روزی در برابر مردم از آن‌چه که کرده، بازخواست شود. همین حالا برخی شایعات وجود دارد که در میان برادران آقای کرزی بر سر مسایل مالی و سیاسی، اختلاف‌های شدیدی بروز کرده است. برخی افراد نزدیک به خانوادۀ رفیق کرزی می‌گویند که محمود کرزی و قیوم کرزی به‌شدت از رییس‌جمهوری ناراضی‌اند و می‌خواهند راه خود را از او جدا کنند. این‌گونه اختلاف‌ها رفیق کرزی را وادار می‌کند که برای سرپوش گذاشتنِ اختلاف‌های خانواده‌گی و تیمی خود، به ابزارهای ایدیولوژیک متوسل شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.