بازهم تلاشی عبث در روند صلح

- ۰۵ سنبله ۱۳۹۱

معتصم‌آغا از سران طالبان، از فهرست سیاه سازمان ملل متحد حذف شد. حالا دولت افغانستان که بانی طرح حذف سران طالبان از فهرست سیاه سازمان ملل است، انتظار دارد که تلاش‌هایش نتایج مثبت در پی داشته باشد. مقام‌ها منتظر اند که معتصم‌آغا منشای خیری در روند صلح شود و آبروی رفتۀ دولت را در تلاش‌های ناکامِ صلح جبران کند؛ انتظاری که حداقل در کوتاه‌مدت عبث و بدون پشتوانه می‌نماید.
آقای کرزی و نزدیکانش به کسی امید بسته‌اند که خود در ناامیدی محض دست‌وپا می‌زند. معتصم‌آغا از افراد نزدیک به رهبری طالبان و وزیرمالیۀ این گروه در زمان حاکمیتش بود، ولی این فرد به دلیل ثروت بی‌حدوحصر و مناسبات نزدیک با غربی‌ها، موقعیت خود را در این گروه به میزان قابل توجهی از دست داده است. زمانی که معتصم‌آغا و افرادی مانند او می‌توانستند کاری انجام دهند، دیگر گذشته و به تاریخ پیوسته است.
چشم امید ارگ ریاست‌جمهوری در حالی به معتصم‌آغا دوخته شده که گروه طالبان راه خود را از هرگونه حرکت صلح‌جویانه جدا کرده است. در چندماه اخیر گروه طالبان نشان داد که هیچ انعطافی در سیاست‌هایش دیده نمی‌شود و این گروه هم‌چنان بر ادامۀ جنگ و کشتار غیرنظامیان تاکید دارد.
در همین حال، این گروه در کنار جنگ بالفعل نظامی، جنگ روانی در افغانستان را نیز شدت بخشیده است. موضوع خروج نیروهای ناتو، حربه مناسب تبلیغاتی را در اختیار گروه طالبان گذاشته تا از آن به شکست ناتو در جنگ افغانستان تعبیر کند. این گروه از آغازِ موضوع خروج نیروهای ناتو، مدعی شکست هدف‌های آن در جنگ افغانستان شد و بر این نکته تاکید ورزید که پس از خروج این نیروها، دوباره قدرت در اختیار طالبان قرار می‌گیرد؛ موضوعی که حتا سبب نگرانی‌های زیادی در میان مردم عادی  و به ویژه کسانی که از سیاست‌های این گروه در گذشته صدمه دیده‌اند، شده است. طالبان از این فرصت به نفع خود استفاده می‌کند و بدش نمی‌آید که حتا «طالبان‌هراسی» نیز در میان مردم وجود داشته باشد. برداشت گروه طالبان این است که «طالبان‌هراسی» بهتر از بی‌تفاوتی در برابر این گروه است.
طالبان می‌خواهند به هر شکل ممکن، در اذهان مردم زنده باشند و مردم آن‌ها را دست‌کم نگیرند. و از طرف دیگر، اظهارات برخی از مقام‌های کشورهای قدرتمند که در یک دهۀ گذشته در افغانستان حضور نظامی پررنگ داشته‌اند، سبب شده است که شایعه‌پراکنی‌های گروه طالبان بنیادهای عینی پیدا کند. نگرانی‌هایی که به تازه‌گی دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، از برگشت دوباره طالبان به قدرت سیاسی در صورت خروج ناسنجیدۀ ناتو مطرح کرده، می‌تواند عملاً برای ادعاهای این گروه بنیادهای استدلالی فراهم کند. طالبان از چنین اظهاراتی بهره‌های لازم سیاسی را می‌برند و تلاش می‌کنند که نشان دهند که حتا سران جامعه جهانی نیز به شکست خود اعتراف می‌کنند.
به گفتۀ بسیاری از تحلیل‌گران، طالبان برای سال ۲۰۱۴ برنامه‌های وسیعی را در نظر گرفته و احتمال دارد حملات این گروه با نزدیک شدنِ تاریخ خروج نظامیان ناتو و برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در کشور، به چندبرابر افزایش پیدا کند. پاکستان هم که در این میان نقش حامی گروه‌های شورشی را بازی می‌کند، با برنامه‌های از قبل طراحی‌شده، بستر مناسبی برای این اقدامات فراهم می‌کند. این کشور در کنار این‌که عملاً از حمایت گروه‌های شورشی دست برنداشته، دامنۀ دخالت‌های خود را با نقض حاکمیت ملی افغانستان گسترده‌تر کرده است.
حملات نظامیان پاکستانی به بخش‌هایی از ولایات جنوبی و شرقی کشور، به جای این‌که پاسخ روشن و قاطعانه می‌یافت، به سردرگمی‌ها و تنش‌های درونی در کشور دامن زد و  به بهانه آن وزرای داخله و دفاع عزل شدند.
در بحبوحۀ چنین مناسبات و رویارویی‌هایی، بحث گفتگوهای صلح نه تنها محلی از اعراب نمی‌تواند داشته باشد، بلکه تنزیل روحیه ملی به جبن تاریخی حساب می‌شود. ارگ‌نشینان نمی‌دانند که هر اقدامِ آن‌ها در تضعیف ساختارها و نهادهای کشور، عملاً آب به آسیاب دشمن ریختن است. پاکستانی‌ها و طالبان با برنامه و اهداف مشخص در حال انجام بازی‌های سیاسی در افغانستان‌اند؛ ولی از این‌طرف صدایی به گوش نمی‌رسد که حداقل بتوان به آن اطمینان کرد و دل‌خوش بود که مرجعی برای رسیده‌گی به وضعیت بحرانی کشور خواهد بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.