بازی با آتش! رییس‌جمهور آیندۀ افغانستان را به خطر می‌اندازد

گزارشگر:محمد فهیم دشتی - ۲۷ حوت ۱۳۹۱

در پی اظهارات ستیزه‌جویانۀ رییس‌جمهور در برابر امریکا و شماری از شرکای غربی آن کشور، حالا پای مردم و آن‌هایی که از آدرس علمای دینی حرف می‌زنند نیز به میدان کشیده شده است.
ظاهراً چنین به نظر می‌رسد که رییس‌جمهور و حلقه‌یی در اطرافِ وی تلاش دارند برای فشار آوردن بر امریکایی‌ها، از احساسات مردمی و حربه‌های دینی استفاده کنند. روشن است که این فشار آوردن‌ها برای تحمیل بخشی از خواست‌های رییس جمهور بر امریکا است.
به تازه‌گی در یک نوشتۀ دیگر در مورد خواست‌هایی که رییس جمهور می‌خواهد بر امریکایی‌‎ها بقبولاند، حرف‌های مفصلی‌تری داشته‌ام و در این‌جا فقط به همین بسنده می‌کنم که این خواست‌ها ممکن است خواست‌های شخصی یا خواست‌های یک حلقۀ بسیار خاص باشد و یا هم احتمالاً خواست‌هایی در راستای تأمین منافغ افغانستان و مردم آن.
اگر بپذیریم که این خواست‌ها ناشی از سلیقۀ شماری معدود از اطرافیان رییس جمهور است و در واقع در برابر منافع مردم و کشور ما قرار دارد، واضحاً ستیزه‌جویی‌های موجود و سوء استفاده از احساسات مردمی و دینی، نمی‌تواند دیر دوام بیاورد و بالاخره صبر اکثریت خاموش، به آخر خواهد رسید و حساب‌شان را با حلقۀ بر سر اقتدار، یک‌طرفه خواهند کرد.
اما حتا در صورتی که خواست‌های مورد نظر رییس جمهور، برای تأمین منافع کلان و درازمدت افغانستان باشد، استفاده از احساسات مردم و سوء استفاده از جایگاه علمای دینی، می‌تواند خطرات بزرگی را متوجه آینده و سرنوشت کشور و مردم ما بسازد.
وقتی تعدادی از افراد به نام علمای دین می‌آیند و حضور سربازان امریکایی در ولایت وردک را با ارایۀ آیات الهی و احادیث نبوی زیر سوال می‌برند، آیا این آغاز تحریک احساسات دینی مردم علیه حضور جامعۀ جهانی در افغانستان نیست؟
از این حقیقت نمی‌توان چشم پوشید که مردمِ افغانستان نمی‌توانند حضور طولانی و دوامدار و غیر قانون‌مند سربازان و حتا نهادهای غیر نظامی خارجی را در افغانستان بپذیرند؛ اما این‌هم روشن است که در مقطع کنونی تاریخ افغانستان، ما در وضعیتی قرار داریم که به یک تعبیر باید میان بد و بدتر، انتخاب کنیم.
همه می‌دانیم که اگر بتوانیم افغانستان را از مسیر پُرخم‌وپیچ و آکنده از خطر کنونی گذر دهیم، راه‌های بسیاری وجود خواهد داشت تا بتوانیم با کشورهایی که در یازده سال گذشته در این‌جا حضور نظامی و غیر نظامی داشته‌اند، به موافقه برسیم و این حضور را به بهترین شکلِ آن پایان دهیم.
اما اگر شماری از افغان‌ها به این باور استند که باید حضور خارجی‌ها در افغانستان به‌سرعت پایان یابد، پاسخ آن‌ها در برابر خطری به نام طالبان، تروریسم، القاعده و افراط‌گرایی و اهداف شوم پاکستان و دیگر قدرت‌های منطقه‌یی و جهانی چیست؟
ما که در افغانستان، حضور و قدرت گروه‌های تروریستی و افراطی را تجربه کرده‌ایم، به ساده‌گی می‌دانیم که تکرار قدرت‌گیری چنین گروه‌هایی، چه بلاهایی را می‌تواند بر سر این سرزمین و این مردم وارد آورد.
در سال‌های گذشته، این را هم تجربه کرده‌ایم که کسانی به نام علمای دین در چهارچوب‌هایی به نام جبهۀ ملی پدر وطن یا ریاست شئون اسلامی، عمل‌کردهای رژیم زیر حمایت اتحاد جماهیر شوروی را حتا در جریان حضور ارتش سرخ در کشور توجیه می‌کردند، یا حتا در نخستین سال‌های پس از سرنگونی طالبان و حضور جامعۀ جهانی در افغانستان، آخرین مودل موترهای امریکایی را سوار می‌شدند و در محافل رسمی، در کنار سفیران و وزیران غربی حضور می‌یافتند. آن‌هایی هم که امروز از جایگاه علمای دینی می‌آیند و شعارهای ضد حضور سربازان خارجی را در افغانستان سر می‌دهند، همان‌هایی استند که در یازده سال گذشته شاهد این حضور بودند و چه بسا که از پول‌های کمک شده از سوی امریکا و متحدینش، معاش به‌دست آورده و یا دیگر احتیاجات روزمرۀ‌شان فراهم شده است.
اکنون پرسش این‌جاست که چرا همین آدم‌ها تا پیش از این، چنین موضع‌گیری‌هایی نداشتند و فراتر از آن، چرا حالا نمی‌روند و در کنار طالبان نمی‌ایستند و در برابر خارجی‌ها مبارزه نمی‌کنند؟
از ظاهر قضیه چنین برمی‌آید که رییس جمهور و شاید هم حلقاتی در اطراف رییس جمهور عمداً در تلاش استند که از این‌گونه احساسات و حربه‌ها، برای رسیدن به خواست‌های‌شان استفاده کنند. شاید هم چنین است که آن‌ها تلاش دارند به شکل کنترول شده و در یک مقطع خاص از این‌گونه احساسات استفاده کنند و باورشان این است که وقتی به خواست‌های‌شان رسیدند، قادر خواهند بود غلیانِ این احساسات را کنترول کنند.
اما رییس جمهور و هر کس دیگری که می‌خواهد از این‌گونه احساسات استفاده کند، باید متوجه این نکته باشند که احساسات دینی در میان مردم عام افغانستان، ریشه‌های بسیار محکم دارد و از آن‌جا که این مردم عادت کرده‌اند همیشه و همواره، مسایل دینی را از زوایۀ دید همان‌هایی ببینند که اسم و رسمِ عالم دینی دارند، بسیار ممکن است با شنیدن اظهاراتِ چند تا از این عالمان دین، عنان از کف دهند و آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیری به‌راه افتند که سود اصلی آن به گروه‌های تروریستی و افراط‌گرا و بالاتر از آن به دشمنان سوگند خوردۀ افغانستان مانند پاکستان، می‌رسد.
در حالی که رییس جمهور کرزی و اداره‌اش در سال‌های گذشته، بار سنگینی از ناکامی‌ها را بر دوش داشته‌اند، حد اقل انتظارری که از آنان می‌رود این است که به هیچ عنوان و دلیلی، آتشی را در این کشور نیافروزند که تر و خشک را در بر بگیرد و آیندۀ این سرزمین را برباد دهد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.