نوروز در زادگاه من

گزارشگر:نظری پریانی - ۰۴ حمل ۱۳۹۲

امسال هم صدای مخالفت با نوروز؛ این جشن بزرگ باستانی در هر گوشه و کنارِ این مملکت بلند شده بود. کسانی که در مخالفت با نوروز قرار دارند، حتا به پیامبر تهمت بستند که گویا حضرت رسول این روز را بد گفته و حرامش خوانده است.
در ولسوالی و یا شهرستان ما (ولسوالی پریان در ولایت پنجشیر) به‌سان بسیاری جاهای دیگر، کسانی از جمله شماری از ملاهایی که در پاکستان درس خوانده‌اند و از تاریخ نوروز آگاهی ندارند و از قرآن و حدیث نیز بهره‌یی اندک گرفته‌اند، تبلیغ نموده‌اند که تجلیل از نوروز را پیامبر حرام قطعی اعلام کرده و نباید در آن شرکت جست.
اما وقتی پای تحقیق و تفحص در مسأله دراز می‌شود، این گفته درست از آب درنمی‌آید. هرچند عده‌یی از این بی‌خبران می‌گویند که نوروز را زرتشت ـ که کافر و بت‌پرست بود ـ ایحاد کرده و تجلیل از آن عین بت‌پرستی و آتش‌پرستی است؛ ولی از سوی دیگر شماری از عالمان دین با مخالفانِ نوروز مخالفت‌ها کرده و در برابر آنان استدلال‌ها آورده‌اند.
روزها پیش از فرا رسیدن نوروز، رسانه‌ها نیز فعال شده بودند و شماری از عالمان دینی، موافقت و مخالفت‌شان را دربارۀ نوروز در رسانه‌های کشور ابراز داشتند.
اما موافقت و مخالفت با نوروز در روستای ما شکل دیگری داشت؛ شماری از علمای دین و ملا صاحبان محل، به میلۀ تجلیل از نوروز رفته و این جشن بزرگ را هم‌پای مردم گرامی داشتند.
من نیز در روز اول سال نو (۱۳۹۲) به روستای خودم رفتم تا نوروز این جشن باستانی را در آن بوم و بر گرامی بدارم.
از صدها سال به این سو، نوروز در پریان پنجشیر گرامی داشته می‌شود؛ اما امسال شماری آمدند و علم مخالفت با آن را بلند کردند.
حال آن‌که در گذشته علمای دینی، خود پیشگام اصلی در گرامی‌داشت از نوروز بودند. این عالمان که شم شاعرانه‌گی هم داشتند، نوروزنامه‌های منظوم می‌نوشتند و کودکان خُردسال را به خواندن آن‌ها تشویق می‌کردند.
آنان مراجع بزرگی در دوران خودشان بودند که با آگاهی از تاریخ خراسان و دین اسلام، به پیشواز نوروز باستان می‌رفتند و سخنرانی‌های پُرشوری می‌کردند.
اما امروزه فرزندان برخی از آن مولوی صاحبان دانشمند، در مخالفت با نوروز قرار گرفته‌اند و تجلیل از نوروز را نشانۀ بت‌پرستی و آتش‌پرستی خوانده‌ و در منبر و مهراب به مخالفت با نوروز و حرام خواندن آن می‌پردازند. حالا مردم سرگردانِ این‌اند که حرف ملاهای کلانِ دیروز را قبول کنند یا حرف ملاهای جوان امروز را.
موافقان نوروز برای گرامی‌داشت از نوروز در دامنۀ کوهی و در کنار مزار خواجه رواج‌الدین گرد هم آمده بودند. پیش از این‌که من به آن محفل برسم، شماری از عالمان دینی و متنفذین محلی صحبت‌هایی داشتند و شماری از نوجوانان شعرهای نوروزی‌شان را به خوانش گرفتند.
مولوی رازمحمد، خطیب مسجد جامعۀ «کرپیتاب»، مخالفان نوروز را به مناظره فرا خواند و هم‌چنان میرزا عبدالغفور یعقوبی از متنفذین محلی و شاعر نیز، پیرامون اهمیت نوروز بیاناتی داشت و از مخالفین نوروز خواست که در برابر این سنت باستانی و جشن طبیعت، قرار نگیرند.
من هم به خواهش دوستان، در آن بزم حرف‌های دراز و عامیانه‌یی داشتم تا با ساده‌ترین کلمات و عبارت‌ها، دِینم را در برابرِ نوروز و مخالفت‌هایی که با آن در این روزها صورت گرفته است، ادا سازم.
به مردم گفتم که نوروز هیچ رابطه‌یی با دین زردشت یا اسلام یا مسیحیت ندارد و این جشن طبیعت، پیش از همۀ این‌ها بوده است و پیامبر اکرم نیز هیچ ممانعتی از برگزاری نوروز نکرده و اختلاف علما را دربارۀ این حدیث که «موسى فرزند اسماعیل از حماد و حماد از حمید و حمید از انس رضی الله عنه روایت مى‌کنند که گفت: زمانى که پیامبر (ص) وارد مدینه شد دید که مردم دو روزى داشتند که در آن دو مناسبت به بازى مى‌پرداختند. پیامبر فرمودند: این چه روزهایى است؟ گفتند: ما در دوران جاهلیت در این دو روز به بازى و سرگرمى مى‌پرداختیم. پیامبر خدا در پاسخ فرمودند: خداوند دو روز بهترى را جایگزین آن‌ها کرده است: عید قربان و عید فطر.» صحبت‌هایی داشتم.
گفتم که عالمان موافق نوروز می‌گویند که در این حدیث هیچ ذکری از نوروز نشده است و مردم مدینه اصلاً نوروز و مهرگان را نمی‌شناختند. شاید هدف آن دو روز، روزهایی دیگری بوده که در دوران جهالتِ عرب مروج بوده است.
گفتم که موافقان نوروز این حدیث را «مدلس» (احادیثی که راوی آن، راوی اصلی را کتمان کرده و یا کس دیگری را به جای راوی اصلی مطرح کند) و ناقص خوانده و در حد احادیثِ ضعیفی می‌شمارند که به حد تواتر نرسیده و نمی‌‌توان آن را معتبر دانست.
این را هم گفتم که مخالفان نوروز همۀ برداشت‌های‌شان دربارۀ نوروز را به این حدیث برمی‌گردانند و می‌گویند که اگرچه اسمی از نوروز و مهرگان در حدیث مذکور وجود ندارد، اما شارحان آن حدیث، هدف از آن دو روز را «نوروز و مهرگان» گفته‌اند. اما موافقان نوروز، استدلال شارح حدیث را درست نمی‌دانند و در این مورد، استدلال‌های زیادی دارند؛ یکی این‌که شرح حدیث سال‌ها بعد از زمان پیامبر صورت گرفته است. و هم‌چنان موارد دیگری را ذکر کردم که از آوردن آن به دلیل طولانی شدنِ این یاداشت خودداری می‌کنم.
علمایی که در صحنه بودند، با من موافقت کردند و مخالفان هم چیزی نگفتند. به مردم گفتم که مخالفت با نوروز در این سال‌ها و بعد از تسلط طالبان بر کابل، مطرح شده است و کاملاً جنبۀ سیاسی دارد. این را هم به نقل از برخی آگاهان گفتم که فتوا علیه نوروز، توسط آی.اس.آی صادر شده است.
هم‌چنین گفتم، تاریخ نوروز کهن‌تر از آن است که برخی از بی‌خبران می‌گویند. این آیین، با زردشت رابطه‌یی ندارد؛ زیرا زردشت در دوران تاریخ می‌زیسته است و نوروز را به دوران اسطوره‌افسانه‌ها و به جمشید که چندین‌هزار سال از زردشت پیشتر می‌زیسته، نسبت می‌دهند.
این را هم گفتم که نوروز با هیچ افسانه‌یی مطابقت پیدا نمی‌کند و یک اصلی طبیعی بوده که بعدها در پژوهش منجمان به خوب‌ترین وجه ممکن تطبیق شده و روز اول سالِ خورشیدی قرار گرفته است.
به مردم گفتم که اگر مخالفت با نوروز توسط نبی کریم ص صورت می‌گرفت، خلافت‌های عباسی و اموی و سامانی هیچ‌کدام از این روز گرامی‌داشت نمی‌کردند و حداقل عالمان و دانشمندان حدیث در آن‌زمان یک‌بار این مورد را مطرح می‌کردند.
حتا گفتم که امروز هیچ عالمی عالم‌تر از مولانا جلال‌الدین محمد بلخی نیست؛ عالم‌تر از جامی و حافظ و ده‌ها شخصیت علمی فرهنگی دیگر نیست؛ آنان نوروز را به خوب‌ترین وجه ستوده‌اند.
گفتم که هیچ عالمی عالم‌تر از صدها عالم و فقیه در خراسان نیست. عالم‌تر از امام ابوحنیفه و شاگردان او نیست. آن‌هایی که امروزه فتوای مخالفِ نوروز سر می‌دهند، عالم‌تر از بزرگان سلفِ دین ما نیستند. اما آن بزرگان هیچ‌کدام فتوای مخالفِ نوروز نداده‌اند.
این را هم گفتم، آنانی که خودشان را در افتخارات بزرگ فرهنگیِ این حوزۀ تمدنیِ بزرگ شامل نمی‌دانند، می‌خواهند دین را ابزاری بسازند که به واسطۀ آن فرهنگ و سنت‌های پسندیدۀ ما را که امروزه جهان محتاجِ آن شده است، از بین ببرند و گفتم که باید علمای دینی ما، پیش‌تر از همه متوجه این امر و این فتنه باشند. حرف‌های زیادی دربارۀ نوروز و اهمیتِ آن گفتم که نمی‌شود همۀ آن را ثبتِ این یادداشت ساخت.
انتظار می‌رفت مخالفان نوروز، روز جمعه در مسجد جامع زادگاه ما در مخالفت با آن‌چه گفته شد، موضع‎‌گیری کنند؛ اما فردا و در سخنرانی‌ها و خطبۀ نماز جمعه، اصلاً حرفی در مخالفت و موافقت با نوروز گفته نشد.
باور دارم که اگر علمای دینی ما در کنار آگاهی بر امور دین و فقاهت، آگاهی‌های تاریخی‌شان را هم بالا ببرند و مطالعات‌شان را گسترده‌تر سازند، حل بسیاری از این‌گونه مسایل برای آن‌ها آسان خواهد شد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.