احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





نبوغ و نابغه

- ۱۱ حمل ۱۳۹۲

بخش نخست
بعضی انسان‌های باهوش‌نما، گفته‌اند: «نابغه کسی است که موی بلند دارد، غذای غیرعادی می‌خورد، تنها زنده‌گی می‌کند و مورد هدف بذله‌گویان قرار می‌گیرد. اما تعریف مناسب‌تر این است: «کسی که دریافته چه‌گونه شدت افکار را تا نقطه‌یی افزایش دهد که به‌راحتی با منابع دانشی که از راه‌های عادی به دست نمی‌آمدند ارتباط برقرار کند.»
اگر کسی اهل فکر باشد، حتماً در رابطه با این تعریف چند پرسش خواهد کرد. نخستین پرسش این خواهد بود «چه‌طور انسان می‌تواند با منبع دانشی که از راه‌های عادیِ فکر در دست‌رس قرار نمی‌گیرند، ارتباط یابد؟»
پرسش بعدی این خواهد بود: آیا منابع شناخته شده‌یی از دانش وجود دارد که تنها در دست‌رس نوابغ است؟
اگر هست، این منابع چه هستند و دقیقاً چه‌گونه می‌توان به آن‌ها رسید؟
با ارایۀ شواهد، پاسخ هر دو پرسش را خواهیم داد.
نبوغ از طریق حس ششم پرورش می‌یابد
واقعیت حس ششم تقریباً ثابت شده است. این حس، همان قوۀ تصور خلاق است. استعداد تصور خلاق، چیزی است که بیشتر مردم هیچ‌گاه در طول زنده‌گی از آن بهره نمی‌برند و اگر آن را به کار هم برند، معمولاً اتفاقی است. تنها شمار نسبتاً اندکی از مردم، با اندیشه و هدف و عمداً، از این استعداد فکری استفاده می‌کنند. این افراد که از این استعداد به طور ارادی و با درک کارکرد آن بهره می‌برند، نابغه هستند.
استعداد تصور خلاق، رابط مستقیم ذهن محدود انسان و بینش لایتناهی است. تمام الهام‌ها در قلمرو مذهب و همۀ کشف‌های اصول اولیۀ اختراعات، از طریق این قوه در انسان صورت می‌پذیرد.
احساسات حقیقی اما فاقد مدرک اثبات از کجا می‌آیند؟
وقتی مفاهیم و اندیشه‌ها در ذهن فرد جرقه می‌زنند، از یک یا چند نمونه از منابع زیر به‌دست می‌آیند:
۱) بینش لایتناهی
۲) ضمیر ناخودآگاه فرد که همۀ احساسات و انگیزه‌های فکری که از طریق حواس پنجگانه به مغز رسیده اند، در آن قرار دارند.
۳) از ذهن یک نفر دیگر که فکر یا تصویری از اندیشه یا مفهوم را از طریق افکار هوشیار آزاد کرده.
۴) از مخزن ناخودآگاه فردی دیگر.
وقتی فعالیت‌های مغز به کمک هر یک از عوامل محرک ذهن برانگیخته شود، می‌تواند افکار فرد را از افق عادی، بالاتر برد و به او اجازه می‌دهد افکاری را که در ارتفاعات پایین‌تر قابل دریافت نبودند، ببیند. در این حالت انسان مانند کسی است که سوار بر هواپیما به ارتفاعی بالا رفته و می‌تواند آن سوی افق را ببیند، در حالی که بر روی زمین دیدی محدود دارد.
به علاوه، انسان در این سطح بالای فکر دیگر گرفتار قید و بندها، محدودیت‌های مختل‌کنندۀ دید و کشمکش با مسایل مربوط به سه نیاز، غذا، پوشاک و مسکن نیست.
او در دنیایی از اندیشه‌ها است که افکار عادی و معمولیِ روزانه از آن حذف شده اند، درست مانند حذف تپه‌ها و دره‌ها و دیگر محدودکننده‌های دید انسان، هنگام بالارفتن هواپیما.
قوۀ خلاق انسان با سوار شدن بر این هواپیما، آزادی عمل می‌یابد و راه برای حس ششم باز می‌شود و اندیشه‌هایی دریافت می‌کند، که در شرایط دیگر به ذهن نمی‌رسیدند. «حس ششم» استعدادی است که نشان‌دهندۀ تفاوت میان نابغه و آدم معمولی است.
بخشی از کتاب: think & grow rich
مترجم: ف.ش.س.
برگرفته از وب‌سایت: www.mastoor.ir

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.