احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ شنبه 2 حوت 1393 - ۰۱ حوت ۱۳۹۳
روابط افغانستان با دو کشور هند و پاکستان که خصومت سنتی و تاریخی میانِ خود دارند، همواره چالشآفرین و پُر از سود و زیان بوده است. در حالی که افغانستان بر سرِ مرز طولانی با پاکستان یا مرز دیورند درگیر اختلاف و منازعۀ مزمنِ تاریخیست، پاکستان اثرگذارترین کشور همسایه بر ثبات و بیثباتی سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتا اجتماعی و فرهنگیِ افغانستان شمرده میشود.
نکتۀ مهم و قابل بحث در واقعیتهای موجودِ خصومت میان هند و پاکستان با توجه به اختلاف و منازعۀ دیورند میان کابل و اسلامآباد، نقش و موقعیتِ افغانستان است. آیا رابطه و سیاستِ افغانستان با دو کشور مذکور بر مبنای منافع ملیاش شکل گرفته است؟ آیا سیاستهای افغانستان در این موقعیت، سیاست کسبِ منافع و دفع مضرات ارزیابی میشود یا بالعکس؟
هندوستان و پاکستان از همان آغاز تشکیل، به مثابۀ دو کشور متخاصم ظهور کردند. کشمیر به حیث عمدهترین موضوع منازعه و اختلاف میان آنها بود که دو بار (۱۹۴۷ و ۱۹۶۵) بر سرِ آن با هم جنگیدند. سومین جنگ (۱۹۷۱) نیز بر سر بنگال بود که موجب تجزیۀ پاکستان و ایجاد کشور بنگلهدیش شد.
برای کشور هند که از آغاز در خصومت با پاکستان قرار گرفت، افغانستان به عنوان همسایۀ پاکستان با داشتن اختلاف و منازعۀ مشابه کشمیر، بسیار بااهمیت و مورد توجه محسوب میشد؛ از اینرو زمامداران هند در منازعۀ دیورند، جانب افغانستان را گرفتند و از این منازعه در جهت دشمنی با پاکستان سود بردند. به قول «زورور دولتسنگ» تحلیلگر روابط جهانی و امور استراتژیک در دهلی جدید: «سیاست سنتی هند در افغانستان، بر بنیاد منطق جیواستراتیژیک نفی «عمق استراتیژیک» پاکستان اساس گذاشته شده بود و بدین ترتیب، توجه اسلامآباد را از مرزهایش با هند، بیشتر به خط دیورند با افغانستان معطوف ساخته بود.»
حکومتهای هندوستان در تمام دوران منازعه میان پاکستان و افغانستان بر سر دیورند، از موقف رسمی افغانستان حمایت کردند. روابط هندوستان همواره با زمامداران افغانستان در کابل گرم و نزدیک بوده است. دولت هند بهویژه پس از پیوستن پاکستان به پیمان نظامی سینتو در آغاز دهۀ پنجاه میلادی سدۀ بیستم، به برقراری مناسبات نزدیک با کابل پرداخت. زمامدارانِ هر دو کشور در شروع جنبش کشورهای غیرمتعهد، در شکلگیری و قوام این جنبش در واقع با انگیزۀ واکنش در برابر پاکستان، با همسویی بیشتر عمل کردند.
استراتژی هند در مناسباتش با افغانستان همیشه بر مبنای همکاری با دولتهای بر سرِ قدرت در کابل به استثنای حکومت طالبان، استوار بوده است؛ در حالی که سیاست پاکستان در جهت مخالفِ این استراتژی قرار دارد. هند در کمک به دولتهای بر سر اقتدار در کابل، خواستار قوت و نیرومندی آن دولتها میباشد تا در برابر پاکستان توان ایستادهگی و مقاومت داشته باشند، اما پاکستان همواره در صدد آن بوده تا دولتهای ضعیف و ناتوان را در کابل مشاهده کند.
روابط و همکاری هند با دولتهای افغانستان، تنها به عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خلاصه نمیشود؛ همکاری پنهان استخباراتی و امنیتی در برابر پاکستان، یکی از دیگر از عرصههای رابط میان دولتهای دو کشور است. این رابطه از زمان صدارت سردار محمد داوود تأمین گردید و دولت هند از این طریق، مقادیری پول را به دسترس ادارۀ قبایل و دستگاه استخبارات افغانستان قرار میداد تا از آن در موضوعِ پشتونستان یا منازعۀ دیورند استفاده شود. اما نکتۀ اساسی و مهم در مناسبات میان افغانستان و هند، تحلیل و بررسی نقش و تأثیرِ آن در روابط میان افغانستان و پاکستان و دسترسی افغانستان به منافع ملی خویش است. آیا این روابط، هدف افغانستان را در مورد آنسوی دیورند برآورده ساخت؟ این مناسبات تا چه حد مانع خصومت و دخالت پاکستان در تضعیف ثبات، استقلال و پیشرفت در افغانستان گردید؟
به نظر میرسد که پاسخ این پرسشها در مسیر حوادث و وقایعِ چهار دهۀ اخیرِ افغانستان روشن شده باشد. در حالی که دولتها و زمامدارانِ افغانستان از روابط خود با هند در مقابل پاکستان به هیچ چیز دست نیافتند، ولی پاکستان از این رابطه در خصومت با افغانستان بهرهگیری کرد. حتا زمامداران پاکستانی موفق شدند تا افکار عامه و ذهنیت بسیاری از حلقهها و گروههای سیاسی و مذهبی پاکستان را در دخالت و خصومت علیه افغانستان به بهانۀ روابط کابل با دهلی نو، آماده و قانع کنند. اما دولتمداران افغانستان هیچگاه موفق نشدند تا با اتخاذ یک سیاست دقیق و درست، از رقابت و خصومتِ هند و پاکستان در جهت منافع و مصالح افغانستان بهره بگیرند.
نکتۀ دیگر در مناسبات هند و افغانستان، عدم ایستادهگی صادقانۀ دولت هند در جانبداری از سیاست افغانستان بر سر منازعۀ دیورند با پاکستان است. هندوستان در حد معینی در چهارچوب منافع خود، از موقف افغانستان در منازعۀ دیورند حمایت میکند. پس از تجزیۀ پاکستان و ایجاد کشور بنگلهدیش، وقتی سفیر هند اعتمادنامهاش را در سال ۱۹۷۲ به شاه ایران تقدیم کرد، گفت: «ما نمیخواهیم پاکستان پیش از این تضعیف شود؛ چون به وجود آمدن کشورهای پختونستان و بلوچستان و غیره که تمام فقیر و گرسنه هم خواهند بود، دردسرهای بزرگتری در این منطقه به وجود میآورد.»
واقعیتهای ناشی از منازعۀ دیورند و استفادۀ هندوستان در میدانِ دشمنیاش با پاکستان از این منازعه، نشان میدهد که افغانستان قبل از آنکه پیروز این میدان باشد، قربانی این میدان است.
دولتِ پس از سقوط طالبان به ریاست حامد کرزی، با سیاستهای احساسی و عاطفی، افغانستان را همچنان در برزخ روابط با هند و پاکستان معذب نگه داشت و در سایۀ این سیاست، افغانستان همچنان میدان جنگِ نیابتی هند و پاکستان باقی ماند. اما حالا که دولت وحدت ملی با ریاستجمهوری اشرفغنی و ریاست اجرایی عبدالله عبدالله شکل گرفته است، باید منتظر ماند و دید که آیا رییسانِ این دولت ـ بهخصوص رییسجمهور غنی ـ با نگاه و سیاستی جدید و معطوف به عقلانیت و واقعگرایی، خواهند توانست افغانستان را از این برزخ بیرون آورند یا خیر!
Comments are closed.