احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





چه‌گونه از خود انسان برتری بسازیم؟

- ۲۰ ثور ۱۳۹۲

بخش پنجم
پژوهش‌گران و روان‌کاوان، از عدم قدرت پردازش، تجزیه و تحلیلِ «ضمیر ناخودآگاه» استفاده کرده و توصیه می‌کنند که: با تلقین‌های سازنده، تصور و تجسمات ذهنی دل‌خواه، به‌ویژه با پرسش‌های مثبت و تفکر و اندیشه‌های عالی، می‌توان «ضمیر ناخودآگاه» را در مسیر اهدافِ خود قرار داد. بدین معنی، مطلب یا مطالب معینی را از روی نوشته یا از حفظ، روزی چندین بار مخصوصاً قبل از خواب و بعد از بیداری، بخوانیم و تصاویر اهداف دل‌خواه خویش را در ذهن خود تجسم کنیم و با اندیشه‌های عالی سوالات مثبتی را از خود بکنیم. برای هر باری که این کارها را انجام می‌دهید، عیناً در «ضمیر ناخودآگاه» ضبط می‌شوند. بر اثر تکرار و ضبط آن‌ها، «ضمیر ناخودآگاه» به گمان این‌که مطالب تکراری موردنظر و دل‌خواه ماست و یا مطالب جهت اجرا از سوی ضمیر خودآگاه، منعکس می‌شوند، تحت تأثیر تکرار، تکرار، تکرار، تکرار… باورهای خود را به آرامی تغییر می‌دهد و باورهای جدیدی را در مسیر مفاهیم و مطالب تلقینی و یا تصورات و تجسمات ذهنی، اندیشه ها و پرسش‌های سازنده و مثبت از خود، قرار داده و باورهای جدید را هم اجرا می‌کند. هرچه پیام‌ها، علامت‌ها، تلقین‌ها بیشتر تکرار شوند، «ضمیر ناخودآگاه» زودتر عمل کرده و موجبات تغییر باورها را سریع‌تر فراهم می‌سازد. باید توجه داشته باشیم که «ضمیر ناخودآگاه»، تکرار سرش نمی‌شود، مثلاً اگر جمله‌یی را ۱۰۰۰ بار تکرار کنیم، «ضمیر ناخودآگاه» آن را ۱۰۰۰ بار ضبط کرده و ۱۰۰۰ بار به عنوان پیام و علامت جدید تصور می‌کند.
پژوهش‌گران روان‌کاو، «ضمیر ناخودآگاه» را به دستگاه ضبط صوت تشبیه کرده و معتقد هستند همان‌طوری که هرچه به ضبط صوت بدهیم، آن را برای ما ضبط و باز می‌گرداند، اگر با تلقین و تصاویر ذهنی، افکار مثبت، سازنده و پرنشاط را در «ضمیر ناخودآگاه» مستقر سازیم، این افکار، روحیات و حالات، احساسات، کردار و رفتار شاد و سرشار از شور و شوق و عالی در ما به وجود می‌آورند. با توجه به این‌که، انسان تحت تأثیر افکار خود می‌باشد، لذا اگر با اشتیاق و علاقه‌مندی و با عزمی راسخ، شور و شوق فراوان، معتقد باشیم که باورهای مثبت را می‌توانیم جایگزین باورهای منفی‌مان بکنیم، حتماً موفق خواهیم شد. در واقع، هر انسانی، محصول افکار خویش است، لذا می‌بایست به پیروزی اندیشید تا موفق شد.
بهترین زمان برای تلقین، تصور و تجسم ذهنی و سوالات مثبت از خود، در حالت قبل از خواب است؛ چون این موقع، هرگونه تلاش و فعالیت انسان به حداقل می‌رسد و حالت پذیرنده‌گی ذهن در انسان زیاد می‌گردد و فرصت خوبی برای انتقال خواسته‌ها و آرزوها به ضمیر، پیش می‌آید. وقتی خواسته‌ها و اهداف خود را با «ضمیر ناخودآگاه» در میان گذاشته و به خواب برویم، مثلاً از خود پرسش کنیم: چرا من آدم موفقی هستم. «ضمیر ناخودآگاه» بدون این‌که علت واقعی موفقیت ما را بداند و یا آن را تجزیه و تحلیل کند که مطلب درست است یا نه، گفتۀ ما را پذیرفته و در میلیون‌ها بایگانی مغز، لحظه‌های موفقیت و پیشرفت را – در طول زنده‌گی و در هر زمینه که داشته‌ایم – بیرون کشیده و اعلام می‌کند که: به این دلایل، شما آدم موفقی هسیتد. برعکس، اگر سوال کنیم چرا من آدم بدبختی هستم. ضمن قبولی بدبختی، در میلیون‌ها فایل مغز به دنبال زمان‌های بدبختی، بدبیاری، عدم موفقیت، حوادث ناگوار و… گشته و آن‌ها را از بایگانی‌ها بیرون کشیده و به ما می‌گوید که: به این دلایل شما آدم بدبختی هستید! بنابراین، به پرسش‌های مثبت، ضمیر ناخودآگاه پاسخ‌های مثبت و در مقابل پرسش‌های منفی، پاسخ‌های منفی برای ما تدارک می‌کند. با سوال‌های مثبتی چون: چرا من سالم و تندرست هستم؟ (در حالی که ممکن است مریض و حتا سخت بیمار باشیم)، چرا من ثروت فراوان دارم؟ (در حالی که ممکن است خیلی فقیر بوده و حتا بدهیِ فراوانی هم داشته باشیم )، چرا من قدرتمند هستم؟ (در حالی که ممکن است آدمی بسیار ناتوان باشیم)، چرا من آدم جذاب و دوست‌داشتنی هستم ؟ (در حالی که احتمالاً از نظر فیزیکی قیافۀ نازیبا داشته باشیم) و صدها چرای مثبت دیگر، «ضمیر ناخودآگاه « کلیۀ پرسش‌ها را ضبط و سپس پاسخ سوالات را از فایل‌های مغز بیرون می‌کشد… وقتی پروسۀ پرسش و پاسخ، بارها تکرار می‌شود، پاسخ‌ها جزوِ باورهای «ضمیر ناخودآگاه» می‌گردند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.