احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۳ ثور ۱۳۹۲
بخش دوم و پایانی
۲ـ به حرفهای او اعتباربخشی کنید
اعتباربخشی پیامهای دیگری، پاسخی است زبانی و عملی که شخص را آگاه میکند همراهِ او هستید. اوست که رهبری میکند و شما پیرو و دنبالهرو هستید. حتا اگر کاملاً با او موافق نباشید، علاقه نشان بدهید.
اعتباربخشی میتواند شامل تکان دادن سر تا تأیید کلامی (درست است!) یا بیان یک عبارت تفسیریِ مختصر باشد؛ چیزی که نشان میدهد شما به چیزی فکر میکنید که همسرتان در حال تجربه آن است.
چند مثال از اعتباربخشی به حرف دیگران:
ـ «به نظر میرسه که مهم باشه»
ـ «میتانم بفامم که واقعاً نگران استی»
ـ «حدس میزنم واقعاً نمیخواهی بروی».
سعی کنید که همراه با همسرتان باشید؛ مثلاً اگر در مورد افکارش حرف میزند یا در مورد احساساتش صحبت میکند، آنها را اعتبار ببخشید.
به احساسات و خواستههای همسرتان هم توجه کنید. اکثر گفتوگوها به اطلاعات و افکار و اقدامات میپردازند و احساسات و خواستهها اغلب نادیده گرفته میشوند. اعتباربخشی به احساسات و خواستههای بیان نشده، موجب کاهش تنش میشود و اطلاعات بسیار مهمی را وارد گفتوگو میکند. اگر همسرتان به قسمتهایی از آن اشاره نکرد، میتوانید با ردگیری، گوش دادن و نگاه کردن تفسیر خودتان را بگویید. به عنوان مثال با گفتن این جمله: «مثل اینکه ناراحت استی؟»
از نیات خود آگاه باشید. اگر نیتی که پشت اعتباربخشی است؛ تغییر دادنِ تجربه همسرتان یا ترغیب احساس وی به قبول نظر شماست. عملاً به جای او صحبت نکنید و حرف در دهانش نگذارید. این کار درک واقعی را به دنبال ندارد و ارتباط را با شکست مواجه میکند. اعتباربخشی از طریق پذیرفتن حق همسرتان برای بیان آنچه در آن لحظه تجربه میکند، است. با همسرتان همراه شوید اما نه با متوقف کردن و حاشیه رفتن. برای برقراری ارتباط و درک، اغلب اوقات فقط اشاره کردن به آنچه فرد در حال تجربه آن است، کافی است.
اعتباربخشی دو فایده مهم دارد؛ راهی است برای بررسی اینکه آیا برداشت شما درست است یا خیر. مثلاً در مثالِ «مثل اینکه ناراحت استی؟» آن فرد ممکن است بگوید: «نه، فقط کمی سرم درد میکند.» و اینکه به وسیله بازخورد دادن، به گوینده نشان میدهید که حرفهایش برای شما مهم است و شما به او گوش میکنید.
۳ـ به دادن اطلاعات بیشتر دعوت کنید
برای استفاده از مهارت گوش دادن، حرفی بزنید یا کاری کنید که همسرتان را برانگیزد تا به صورت خودجوش هرچه میخواهد بگوید. برای ایجاد شور و اشتیاق در همسرتان، دعوت کردن فراتر از اعتباربخشی است. مثالهای زیر، نمونههایی از دعوت کردن از همسرتان برای حرف زدن است:
ـ «درباره این موضوع بیشتر برایم بگو»
ـ «در مورد آن بیشتر حرف بزن»
ـ «میخواهم در مورد این موضوع بیشتر بدانم»
ـ «دلم میخواهد به هر چی فکر میکنی، برایم بگویی».
بعد از اینکه همسرتان حرفهایش را زد و مکث کرد، میتوانید دعوت کنید. معمولاً افراد برای اینکه شنونده را محک بزنند که گوش داده یا خیر، و آیا شرایط برای ادامه مهیاست یا نه؛ مکث میکنند. در این حین، از پند و اندرزدهی و پرسش کردن برای هدایت بپرهیزید، فقط دعوت کنید. بعد از چند دعوت، بالاخره همسرتان می گوید: «فکر نمیکنم چیز دیگری برای گفتن داشته باشم» و نشانههای کلامی و غیرکلامیِ او نشان میدهد که حرفها گفته شده است.
۴ـ گفتهها را خلاصه کنید
مهارت خلاصه کردن، به شما کمک میکند مطمین شوید همسرتان را درک کردهاید. شما با این کار به جای اینکه به همسرتان بگویید: «میفهمم که چه میگویی» که کمی خودبینانه به نظر میآید و ممکن است غیرواقعی و نادرست باشد، مفهوم پیامها را با او در میان میگذارید. پیام همسرتان را خلاصه کنید تا نشان دهید دقیقاً حرفهای او را درک میکنید.
عدمِ انجام این کار میتواند باعث سوءتفاهم شود. گاهی حرفی میزنید و طرف مقابلتان خودش جزییاتی را به آن اضافه میکند و مفهوم و مقصودی غیر از منظور و مقصودِ شما به آن میدهد. شما هم ممکن است این کار را بکنید. یا فرد مقابل خودش جزییاتی را کم میکند و متقابلاً شما هم ممکن است این کار را بکنید. معنی مشترک زمانی رخ میدهد که پیامی را که شخصی فرستاده، همانطور دریافت شود.
آنچه را که به عنوان نظر همسرتان شنیدهاید، با بیان خود دقیقاً تکرار کنید. کامل هم بگویید و چیزی را از پیام اصلی کم یا به آن اضافه نکنید.
از همسرتان بخواهید خلاصهیی را که ارایه میکنید، تایید کند. اگر خلاصهتان را با جملهیی مقدماتی که نشاندهنده هدف شما از خلاصهسازی است شروع کنید، کارتان بهتر پیش میرود؛ مثلاً اینطور شروع کنید: «برای اینکه مطمین شوم حرفت را درست فهمیدهام، میخواهم به جملهیی اشاره کنم که چند لحظه پیش گفتی.» یا با عبارتهای «تو گفتی که در مورد …؛ احساس ناکامی میکنی، آیا همینطور است؟» و … صحبت را شروع کنید.
اگر خلاصه دقیق باشد، همسرتان پاسخ مثبت میدهد و اگر درست نباشد، از همسرتان بخواهید آن را روشن کند. سپس خلاصه را با اطلاعات کاملاً شفاف شده، دوباره مرور کنید.
۵ـ سوالهای باز بپرسید
بعد از همه مراحل بالا، ممکن است به دلایلی بازهم نیاز به شنیدنِ بیشتر و گرفتنِ اطلاعات دیگری باشید. این کار را با پرسشهای باز انجام بدهید. آنها سوالاتی هستند که احتیاج به پاسخهای طولانیتری دارند. حُسنِ آنها این است که افراد را به توضیح بیشتر تشویق میکنند. طرح سوالهایی که با «چرا» شروع میشوند هم، اشتباه بزرگی است؛ چون ممکن است طرف گفتوگو را به لاک دفاعی فرو ببرد
.منبع: www.hamshahrionline.ir
Comments are closed.