احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی - ۲۴ ثور ۱۳۹۲
سرنوشت ملتِ افغانستان و پاکستان آنچنان درهم تنیده شده که نمیتوان سعادتِ یکی را منهای دیگری تصور کرد. مرزهای بازِ دو کشور به سمتِ یکدیگر و چندینسال میزبانیِ پناهجویان افغانستانی و ریشههای مشترکِ دینی و عقیدتی، و قرابتهای ساکنانِ دو طرفِ مرز، جزوِ دهها دلایلیست که افغانستان و پاکستان را اینچنین بههم وابسته ساخته است.
اما در کنار همۀ این برجستهگیهایی که در روابطِ دو ملت وجود دارد، نمیتوان انکار کرد که فضای سیاسی دو کشور، همواره پُرتنش و جنجالزا بوده است. مسالۀ تروریسمپروری و مشکلاتی که در طول بیش از یک دهۀ گذشته از ناحیۀ تروریستان و طالبان متوجه افغانستان بوده، حساسیتهای زیادی را در نوع روابطِ دو کشور به وجود آورده، تا جایی که همواره افغانستانیها ادعا داشتهاند که لانۀ تروریستان آنسوی مرزهای افغانستان، یعنی در پاکستان است. و مشکلات و تنشهای اخیر بر سرِ مرز دیورند و گفتوگو با طالبان و نقش کلیدییی که پاکستان همواره برای تعاملات و معادلات و معاملات حول محور افغانستان در قبال مسایل مربوط به طالبان و جنگوصلح در افغانستان برای خود به عنوان یک حق مسلمِ غیر قابل انکار دانسته، همه و همه زمینههای تنشیِ فزاینده را میان سیاستگذارانِ افغانستان و پاکستان بهوجود آورده است.
سال ۹۳، سالی سرنوشتساز هم برای پاکستان و هم برای افغانستان است. برای افغانستان از آنجا که میرود برای انتخاباتِ ۲۰۱۴ آماده شود و برای پاکستان از این جهت که نتایج انتخاباتی که گذشت، سرنوشت سیاسیِ این کشور را تعیین خواهد کرد. اما آنچه به مسالۀ افغانستان ـ پاکستان مربوط میشود، توجه و دقت به این نکته است که دولتِ آینده و نوعِ نگاه و عملکردش در قبال طالبان و جنگوصلح در افغانستان، میتواند نقشی کلیدی و تعیینکننده در حوادث و رویدادهای آتیِ افغانستان بازی کند یا خیر.
بدون شک اگر کسی مثل نوازشریف که در شمارش مقدماتی در صدرِ آرای بهدست آمده قرار دارد، بتواند میدان را ببرد، نگرانیهایی از این دست که تا چه حد جنابِ ایشان و یا هر کس دیگری که بتواند ریاستجمهوری را از آنِ خود کند، مایل است برای حفظ منافعِ خود و پاکستان، میدان و عرصه را برای تروریستان و دهشتافکنان باز بگذارد تا خود از حملهها و تهاجماتِ این گروههای شورشی ـ که نه تنها برای افغانستان که حتا برای خود پاکستانیها دغدغه و چالشی دردناک شدهاند ـ در امان باشد، تعیینکنندۀ آنچه قرار است در افغانستان روی دهد نیز خواهد بود.
امروز افغانستان و پاکستان بهجای نفرت و کینهجویی علیه یکدیگر، نیازمند صلح و ثبات و آرامشی هستند که بتوانند در سایۀ آن، وضعیتِ آشفته و بیثبات سیاسی و اقتصادی و امنیتیِ خود را سامان دهند. اگر نواز شریف توانسته با شعار اقتصاد، اقتصاد، اقتصاد! تا این حد موفقیت کسب کند، پرسش اینجاست که منهای یک امنیت و ثبات دایمی، چهگونه میتوان روندِ رشد و توسعۀ یک کشور را تضمین کرد؟ اگر دولت آیندۀ پاکستان نتواند چالشهای امنیتی داخلیِ خود را کنترل کند و در سرحداتِ خود با افغانستان آرامش و ثبات را فراهم آورد و بخواهد همواره به عنوان یک عامل تحریککننده و تهدیدکننده برای افغانستان باقی بماند، بدون شک خودش نیز هزینههای زیادی را از ناحیۀ گستردهتر شدن دشمنیِ دو کشور متحمل خواهد شد.
امروز بازارهای افغانستان مملو از اجناس پاکستانی است. مرزهای بازِ این دو کشور بهنام برادری، خطرناکترین کانال برای جابهجاییِ عوامل و عناصر ضد امنیت برای دو طرف است و همچنین سیاستهای غیرصادقانۀ اسلامآباد نسبت به کابل و همچنین ضعفِ دیپلماسی افغانستان و نبود یک همگرایی ملی برای ترسیم یک سیاست خارجیِ درستوحسابشده در برابر کشورهای همسایه، وضعیتِ پاکستان و افغانستان را به خطوط قرمز و بحرانییی که فعلاً در آن قرار داریم، نزدیک ساخته است.
بدون شک اگر دولت آیندۀ پاکستان، دولتی طرفدارِ سیاستگذاریهای گذشته و مدافعِ طرحهای استخباراتی آی.اس.آی باشد و نخواهد تغییر اساسی در نگرش و تعاملش با افغانستان بیاورد و همچنان از شورشیان و دهشتافکنان حمایت کند، افغانستان برای یک دورۀ دیگر ناامنی و بیثباتی را شاهد خواهد بود و حتا انتخاباتی که افغانستان در سال آینده پیش رو دارد، جزوِ هدفهای اساسی کسانی خواهد بود که هرگز خواهانِ بهوجود آمدنِ یک دولت مقتدر و مردمی در افغانستان نیستند. از اینرو باید دید که دولت آیندۀ پاکستان نسبت به افغانستان چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت که با توجه به قدمهای بعدییی که اسلامآباد برمیدارد، میتوان حوادث و وقایع در افغانستان را هم ارزیابی دقیقتر کرد. زیرا سیاست امروز افغانستان بهشدت پاکستانیزده شده است و در این جای شک نیست که استخبارات پاکستان دستی بالا در سیاستگذاریهای کلانِ این سرزمین مثلِ پروسۀ صلح دارد. و این درست توجه به این نکته را الزامی میکند که به همان نسبت که دولت آیندۀ پاکستان و سیاستهایش نسبت به افغانستان برای صلحوثباتِ منطقه حساس و تعیینکننده است، دولتی که قرار است بعد از ۲۰۱۴ زمام امور را به دست بگیرد نیز تعیینکننده خواهد بود و آن اینکه باید دید دولت آیندۀ افغانستان تا چه حد میتواند خود را از تارهای کهنه و فرسودهیی رهایی بخشد که سیاست افغانستان را از سوی پاکستانیها به گروگان گرفته است، و آیا خواهد توانست با دولت جدید پاکستان که تا روز انتخابات ما، یکساله خواهد شد، تنشها و جنجالهای چندینساله را حلوفصل کند؟ چرا که تجربه ثابت کرده است که دولت و نظام حاکم فعلی، نه توان مدیریت مسایل با پاکستان را داشته و نه انگیزه و ارادهیی قوی برای حلوفصل تنشها و مشکلاتی که هر بار در فصلی بحرانی توانسته است برای آنها ابزاری کارآمد در جهت نجاتشان از فشار افکار عمومی باشد، همانطور که این روزها مسالۀ دیورند، داغ شده و هستند کسانی که میخواهند از بدلِ آن برای خود وجهۀ ملی و اسطورهیی کسب کنند.
Comments are closed.