احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۴ جوزا ۱۳۹۲
استاد اشراق! تشکر میکنم از شما که حاضر به گفتوگوی ویژه با روزنامۀ ماندگار شدید. نخست از انتخابات میپرسم. کمتر از یک سال به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری باقی مانده است. وضعیت سیاسی و جو حاکم را با توجه به فرارسیدن زمان برگزاری انتخابات چگونه ارزیابی میکنید؟
بحث انتخابات در افغانستان اهمیت ویژهیی پیدا کرده است. به این دلیل که همزمان با برگزاری انتخابات انتقال سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی نیز صورت میگیرد و زمینه فراهم میشود که افغانها بیشتر به مدیریت جامعۀ خودشان نقش ایتفا کنند.
اما در این میان دو سه موضوع مهم جلب توجه میکند: یکی این که کسانی بر سر اقتدار هستند در مسیر برگزاری انتخابات بایستی گامهای صادقانهیی بردارند. از امکانات دولتی برای هدفهای خاص خودشان سوء استفاده نکنند. از طرف دیگر، کمیسیون مستقل انتخابات باید یک کمیسیون مستقل و بیطرف باشد. از جانبی هم، باید قوانین انتخابات نیز مطابق مصالح و منافع ملی افغانستان باشد؛ در برابر چنین قوانینی نباید چالش ایجاد شود.
مسألۀ مهم دیگر اینکه انتخابات باید یک وسیلۀ گذار از وضعیت نابسمان و ناهنجار کنونی به وضعیت هنجار و مطلوب باشد و زمینۀ به قدرت رسیدن یک رهبری جدید را فراهم کند، تا این که افغانستان وارد یک مرحلۀ جدید حیات ملی خود شود.
اگر حلقههایی که تلاش دارند در قدرت باقی بمانند، اینها انتخابات را از مسیرش منحرف کنند، این به یک چالش تبدیل خواهد شد؛ این حلقهها اگر متوجه وضعیت جاری افغانستان باشند و مصالح و منافع ملی را ارجحیت دهند، شکی وجود ندارد که سلامت انتخابات تضمین خواهد شد و انتخابات آینده به یک فرصت خوبی تبدیل خواهد شد و افغانستان از بحرانی که فعلاً با آن روبرو است، به خوبی عبور خواهد کرد.
این مربوط به سیاستمداران، مردم افغانستان، جامعۀ جهانی و نهادهایی است که بر روند انتخابات تأثیر دارند. اگر انتخابات بر اساس مصالح مردم و معیارهایی که لازم به پیش برود، یک فرصت خوب خواهد بود. اگر در مسیر برگزاری انتخابات سنگاندازی صورت گیرد، به یک بحرانی تبدیل خواهد شد که من فکر مسوولیتش متوجه کسانی خواهد بود که در مسیر سلامت سیاسی افغانستان چالش ایجاد کردند.
چه قرینههایی وجود دارد که نشان میدهد انتخابات با چالش یا مشکل مواجه شود؟ به عبارتی آیا انتخابات برگزار خواهد شد؟
برخی حلقههایی که میخواهند کماکان بر سر اقتدار بمانند و مسیر پر از فساد کنونی را دنبال بکنند، سعی میکنند با استفاده از برخی ابزارهای سنتی که با با وجود آمدن قانون اساسی جدید و تحولاتی که به وجود آمد، دیگر کارآمد نیستند، به آن متمسک می شوند. یا میخواهند اوضاع را به گونهیی نشان دهند که گویا انتخابات برگزار نمیشود. قرینههایی وجود دارند که برخی حلقات تلاش میکنند توجیهی برای برگزار نکردن انتخابات پیدا کنند. در کنار این، تلاشهایی برای مهندسی انتخابات نیز در گوشه و کنار دیده میشود که از زیر نظر تحلیلگران سیاسی و اجتماعی بیرون نیست.
هم استفاده از ابزارهای سنتی و هم تلاش برای مهندسی انتخابات هر دو سلامت انتخابات را با مشکل روبرو میکند. اما کسانی که به دنبال چنین طرحهایی هستند باید بدانند که مردم افغانستان دیگر آن مردمی نیستند که بتوان با سرنوشتشان بازی کرد. حالا مردم از بیدار و شعور بالاتر سیاسی برخوردار شدهاند. اگر مردم حکومت فاسد کنونی را تحمل کردهاند، به دلیل پختهگی سیاسی آنها میباشد؛ مردم سعی کردهاند نظامی را که با تلاش خود آنها و نیروهای تأثیرگذار به وجود آمده، از هم نپاشد و نظام به سوی نابسامانی نرود. به همین دلیل مردم افغانستان خیلی سعی کردهاند که خویشتندار باشند و به گونۀ متساهلانه برخورد کنند. اما اگر به سرنوشتشان اینگونه بیرحمانه بازی شود، من فکر میکنم که آنها واکنشهای جدیی نشان خواهند داد.
با توجه به نگرانیهاییکه شما مطرح کردید و همچنان با در نظرداشت خروج نیروهای خارجی از کشور همزمان با برگزاری انتخابات، راهیکه بتوان از طریق آن یک انتخابات شفاف، دموکراتیک و عادلانه را برگزار کرد، کدامهاست؟
فکر میکنم کسانی که در همین ده سال زمام قدرت و سکان اقتدار را به دست داشتند، اینها باید بدانند که به این شیوۀ غلط و با این استفاده غیر شریفانه از منابع و امکانات ملی نه برای خودشان کاری کرده میتوانند و نه یک میراث مناسبی را برجای میگذارند.
بهتر است که اینها یک تغییرات را در نگاه شان به وجود بیاورند و متناسب به این تغییرات خودشان را با مصالح مردم افغانستان هماهنگ سازند.
ببخشید استاد، ما در حال حاضر شاهد دو جریان هستیم، یکی کسانی است که رهبری نظام را به دست دارند و دیگر هم اپوزیسیونهای سیاسی است که به قول خودشان از حمایت مردمی هم برخوردار هستند؛ اپوزیسیون سیاسی هماهنگ با دولت چه نقشی را میتواند در انتقال مثبت سیاسی بازی کند؟
در انتخابات همۀ طرفها میتوانند تأثیر گذار باشند و شکی وجود ندارد که دوجهت تأثیرات بیشتری را دارد. یکی دولت افغانستان و دیگر هم گروههای اپوزیسیونی که با برنامههای مشخص در برابر رویکردهای دولت و به ویژه حکومت افغانستان قرار گرفته اند. بحث این است که انتخابات دیگر مربوط به این شخص و آن شخص نیست. مربوط به دولت و مردم افغانستان و تشکیلهاییست که در مسیر تعریف شده گام بر میدارند. این ایجاب میکند که حکومت در قالب نظام جمهوری اسلامی افغانستان با رویکردهای صادقانه گام بردارد. حکومت هم باید کمیسیون ملی و مستقل را به وجود بیاورد، هم ذهنیت استفادۀ سوء از امکانات دولتی و مهندسی انتخابات را به دور کند. بگذارند که مردم افغانستان کی را انتخابات میکنند. از طرف دیگر تشکلهای سیاسی هم که در قالب اپوزیسیون دور هم جمع شدهاند، اینها هم میتوانند در این روند ممد و موثر واقع شود. به این معنا که سرلوحههای منظم داشته باشند، طرح داشته باشند، هماهنگی داشته باشند که نمونههای آن در قالب شورای همکاری احزاب و بعضی جریانهای سیاسی مثل ایتلاف ملی و جبهۀ ملی در این زمینهها فعالیت میکنند. علاوه بر آن نقش جامعۀ مدنی و جریانهاییکه هدف آنها گذار مسالمتآمیز سیاسی- اجتماعی است، خیلی موثر است. خود مردم افغانستان نیز میتوانند نقش خوب داشته باشند، میتوانند مشارکت کنند و زمینۀ رقابت را فراهم سازند؛ نظارت کنند که دستهای پیدا و پنهانی مسیر انتخابات را منحرف نسازد.
از طرف دیگر، سازمانهای معتبر جهانی و کشورهاییکه با افغانستان دوست هستند، اینها همه میتوانند بر جریان سالم انتخابات در افغانستان به گونهیی تأثیر داشته باشند.
شما استاد علوم اجتماعی هستید، فضای عمومی کمتر ناظر تحولات و جریانهای فعلی است؛ همچنان گفته میشود طرحی برای عبور از بنبست موجود نه از طرف دولت و نه هم از طرف اپوزیسیون ارایه نشده است، نقش نخبهگان را با درنظرداشت وضعیتی که اشاره کردم، چگونه میبینید؟
بر بنیاد قانون اساسی نهادها و مجموعههای برای نظارت از عملکردهای حکومت موظف هستند، اما این مجموعهها یا نخواستند و یاهم نتوانستند خودشان را با معیارهای قانونی برابر بسازند. شکی وجود ندارد که در این طرف نیروهایی که موضع انتقادی دارند هم با فشارهای متنوعی روبرو هستند. گروههایی که در بیرون از نظام به عنوان اپوزیسیون و نهادهای منتقد قرار دارند، میتوانند در تحولات و جریانهای سیاسی نقش بازی کنند.
در بحث فضای عمومی، باید یک مفاهمه و گفتمان میان شهروندان به وجود بیاید. تا آنها بتواننند کاستیهای نظام را نقد کنند و در بهبود وضعیت آنها سهم داشته باشند. اما نخبگان هم میتوانند زمینۀ وفاق و گفتوگو را میان شهروندان جامعه به وجود بیاورند؛ آنها باید در حوزۀ عمومی مطالباتی داشته باشند و نقش را بازی کنند. من فکر میکنم که هماهنگی میان نخبهگان در عرصههای مختلف ضرورت هم هست و تأثیرات خاص خود را هم میتواند برجای بگذارد.
برخی چهرهها طرحهایی را برای نجات کشور ارایه کردهاند؛ شماری از چهرهها از اجماع ملی سخن گفتهاند و همچنان آقای احمد ولی مسعود طرح اجندای ملی را مطرح کرده است، چهقدر این طرحها میتوانند برای عبور از شرایط کنونی و پس از سال ۲۰۱۴ موثر واقع گردند، مشخصاً طرح اجندای ملی چگونه طرحی است؟
طرح وفاق ملی و اجماع ملی طرحهایی است که برای ابقای قدرت نظام حاکم و رییسجمهور کرزی ریخته شده است. کسانی که بحث اجماع ملی و وفاق ملی را مطرح میکنند کسانی هستند که خون واحدی در وجود آنها و سردمداران نظام جاری است. یعنی آنها کدام حرف نو، طرح جدید و سخن متفاوت ندارند. این صداها بر محور قدرت فعلی، تلاش دارند یک نوع آرایش جدید را به وجود بیاورند و تلاشی است برای گرفتن قدرت و رفتن به سوی انتخابات و حفظ قدرت. اینها تلاش دارند قدرت از حوزۀ کنونی خارج نشود. اما طرح اجندای ملی که از سوی احمد ولی مسعود و به همکاری شماری از شخصیتها مطرح شده، یک مقدار متفاوت است. در این طرح روی وفاق و اجماع ملی بحث شده است. در رسالهییکه آقای مسعود تدوین کرده، به برخی از مسایل مهم تماس گرفته شده است؛ مسایلی که در تاریخ افغانستان به عنوان تابو تلقی میشدند؛ یعنی یک نگاه واقعگرایانه به قضیۀ قدرت در این طرح دیده میشود. در این طرح به راههای گذار از توسعهنیافتهگی به توسعهیافتهگی سیاسی اجتماعی پرداخته شده است. یعنی اینکه قدرت تا اکنون به اشکال مختلف انحصاری بوده و در یک مرکزیت میچرخیده است. روی مسألۀ دولتسازی و ملتسازی با توجه به واقعیتهای جامعۀ افغانستان و معیارهایی که در عصر ما شکل میگیرند، در اجندای ملی پرداخته شده است. این بحثها سطحی و زودگذر نیست و از افق کلانتری برخوردار است. این طرح که به عنوان یک گفتمان ملی با رویکرد سیاسی- فلسفی مطرح شده، اگر رویش بهتر کار صورت گیرد میتواند فضای خوبی را در وضعیت فعلی افغانستان به وجود آورد.
جامعه واجد عملیشدن چنین طرحی است؟
مردم افغانستان منتظر هستند که سیاستمدارانشان با چه طرح، تفکر و باوری وارد صحنه میشوند. مثلاً با تحولاتی که در منطقه و جهان رونما شده سیاستمداران آنها چه مقدار متحول شدهاند و سخنان جدی را در حوزۀ قدرت و سیاست مطرح کرده میتوانند. بنابراین طرح اجندای ملی نه به عنوان یک ضرورت و نیاز که به عنوان یک انتظار مطرح شده است.
اخرین سوال این است که در گرماگرم بحث انتخابات، جنجال مرزی میان افغانستان و پاکستان بالا شده است، کرزی هم از به رسمیت نشناختن خط دیورند سخن گفته است؛ بعد سیاسی این مسأله را چگونه ارزیابی میکنید؟
(قسمتی از صحبت آقای اشراق در این بخش درست ضبط نشده است) … بحث دیورند بحثی است که مورد اتقاق کل مردم افغانستان نیست؛ همۀ نخبهگان، متفکران دانشمندان افغانستان نیز بر نکتۀ واحدی در این خصوص متمسک نمیشوند. اگر آقای کرزی در این زمینه صادق میبود باید تیمهای متخصصی در این زمینه به وجود میآمد و همچنان جنبههای حقوقی، تاریخی، سیاسی و استراتژیک مسأله سنجیده میشد و این بحث باید در دو طرف سرحد هم به همهپرسی گذاشته میشد؛ اگر قرار بود این بحث یک طرفه میشد باید از طریق شورای امنیت و دادگاههای بینالمللی بررسی میشد. متأسفانه دیورند به حربۀ تبلیغاتی تبدیل شده است. همانطوری که حکومتهای گذشته نیز از این موضوع استفادۀ تبلیغاتی کردهاند و به عنوان یک معضل ملی به صورت پایدار توجه به حل این مشکل صورت نگرفته است.
Comments are closed.