احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱
بخش نخست
فصـل اول
بنبست، شکست، مقاومت و پیروزیهای نظامی مجاهدین
جنگ جلالآباد
هنوز یکماه از خروج سربازان شوروی از افغانستان نگذشته بود که مجاهدین بیباکانه به مواضع نیروهای حکومت کابل یورش برده و جنگ جلالآباد را آغاز نمودند. جنگ جلالآباد، سرآغازِ تحول بزرگ برای جهاد افغانستان به شمار میرود و در حقیقت میتوان آن را نقطه عطفی در مسیر فعالیتهای نظامیِ مجاهدین پس از خروج نیروهای شوروی دانست.
پیشینه جهاد در ولایت ننگرهار
عملیات نظامی علیه حکومتهای مرکزی در ولایت ننگرهار، سابقه طولانی دارد. حتا سالهای قبل از تجاوز شوروی بر افغانستان، نیروهای مسلح ضد حکومتی در این ولایت عرض اندام نموده و دردسرهایی را برای حکومت کابل ایجاد میکردند.
نخستین گروههای مسلح که علیه جمهوری محمد داود قیام نمودند، ریشههایی در ولسوالیهای سرخرود و شینوار ولایت ننگرهار داشتند. این نیروها در سال ۱۹۷۴ در سرخرود علیه حکومت دست به قیام زدند و به مجرد غصب قدرت بهواسطه حزب دموکراتیک خلق افغانستان در سال ۱۹۷۸، به سازماندهیِ دوباره خویش آغاز کرده و فعالیتهای نظامی را از سر گرفتند.
با تشکیل تنظیمهای مجاهدین و سازماندهی مبارزان، طیف وسیعی از جوانان، نوجوانان و سالخوردهگان ننگرهار به تنظیمهای مجاهدین پیوستند و حلقات بالایی تنظیمها تقریباً در انحصار منورین و علمای ولایت ننگرهار بودند؛ زیرا نزدیکی این ولایت به مرکز تجمع گروههای مجاهدین یعنی پشاور پاکستان، و وجود هزاران باشنده این ولایت در پشاور و وجوهات مشترک فرهنگی و زبانی با مردمان قبایل که پناهگاهی مطمین برای مجاهدین محسوب میشد، این ویژهگی را به مردم ولایت ننگرهار بخشیده بود.
با شدت یافتن جنگ در افغانستان و ظهور نسل نو در رهبری جهاد، قوماندانانی بزرگ با سلیقههای مختلف در این ولایت پرنفوس و بانفوذ، ظهور کردند.
همجواری با قبایل و مرز پاکستان، مجاهدین جلالآباد را شیوهیی جدید از جنگ گوریلایی بخشیده بود. از یکطرف این فرصت را برای همه جوانان ننگرهاری مساعد ساخته بود تا وقتاً فوقتاً، سری به جبهات جنگ بزنند و در عملیات نظامی اشتراک کنند؛ و اما از طرف دیگر، این نزدیکی به سازماندهی و تشکیلات منظم گروههای داخلی، ضربههای مهلکی میزد. زیرا قوماندانان جهادی ننگرهار با وجود ذکاوت و درجات بالای فهم سیاسی و نظامی، قادر نبودند تا افراد مسلکی تربیه نمایند و جبههیی منظم را ایجاد کنند. بنابران، بیشتر مجاهدین به شکل شوقی یا آماتور به جبهه میرفتند و بدون تحمل کوچکترین دشواری به عقب برگشته، در مناطق مرزی متواری میشدند. اکثریت این فراریان، نداشتنِ سرپرست در خانواده و مشکلات اقتصادی را بهانه میکردند.
مجاهدین سایر ولایات اکثراً این عملکرد ننگرهاریها را به باد استهزا میگرفتند و به شوخی میگفتند که مجاهدین ننگرهار شب عملیات میکنند و روز در کمپهای مهاجرین در ولایت سرحد شمال غربی پاکستان در کنار خانوادهشان بهسر میبرند و از شر بمباران و ضد حمله حکومت کابل در امان میباشند.
مساله دیگر، عبارت از نفوذ بیش از حد مقامات نظامی پاکستان و ارتباطات آنها با مجاهدین بود که مجاهیدن ننگرهار را به اصطلاح بدآموز و مطمع ساخته بود.
نفوذ و تلاش حکومت کابل را نیز یکی از عناصر میتوان شمرد که در مغشوش ساختنِ جبهات مجاهدین در ولایت ننگرهار موثریت خاص داشت؛ زیرا این ولایت در مرز با پاکستان قرار داشته و حکومت با تمام وسایل و امکانات میکوشید تا این راه نفوذی به داخل پاکستان را در اختیار داشته باشد و برای این منظور از نفوذ قبایل سرحدی پاکستان که ارتباطات بیشتر با شورویها و حکومت کابل داشتند، کار گرفته میشد.
تلاشهای حکومت کابل در راه جلب و تطمیع مجاهدین و رهبران قومی در زمان حضور نیروهای شوروی، نسبت به هر ولایت دیگر در ننگرهار موفقتر بود و گروههای بزرگ قومی در مناطق شینوار، ثمرخیل، کامه، مهمند دره و… به حکومت کابل وفادار و مشکلات فراوان را برای مجاهدین این ولایت و سایر نقاط افغانستان بهبار آورده بودند. حتا عدهیی از این گروهها، رقبای قبیلهیی و منطقهیی خویش را بدون درنظرداشت وابستهگی سیاسی، از سر راه برمیداشتند.
اگر به تحولات جهاد در ولایت ننگرهار یک نظر گذرا انداخته شود، به وضاحت دیده میشود که بعد از تجاوز نیروهای شوروی به افغانستان، عملیات منظم و بزرگی از طرف مجاهدین ولایت ننگرهار سازمان نیافت. با درنظرداشت نزدیکیِ جبهات این ولایت به مراکز فرماندهی مجاهدین و سهولتهای فراوان لوژستیکی، توجه مقامات نظامی پاکستان به تنظیمهای جهادی، مجاهدین این ولایت هیچگاه نتوانستند یا نخواستند عملیات وسیعی را سازمان دهند.
از آنجاییکه ننگرهار در مرز با شهر پشاور قرار دارد، برخلاف جبهات مرکزیـ غربی و شمالی افغانستان، جزییترین خبر در جبهات آن ولایت، در زودترین فرصت به بیرون انتقال مییافت و وسیعاً پخش و به سمع جهانیان میرسید؛ اما اخبار بسیار کماهمیت از این ولایت در خبرنامههای منابع خبری مجاهدین منتشر میشد.
این بیتفاوتی مجاهدین ننگرهار بارها از جانب مجاهدین سایر جبهات خصوصاً ولایت کنر مورد انتقاد قرار میگرفت؛ زیرا ننگرهار در مسیر کاروانهای نظامی و اکمالاتی کنر قرار داشت و اگر در ننگرهار مقاومت صورت نمیگرفت، در آن صورت این کنریها بودند که با دادن تلفات سنگین، جلو اکمال قرارگاههای حکومتی در سراسر آن ولایت را میگرفتند و بارها دیده شد که کاروانهای نظامی نیروهای شوروی و حکومت کابل، بدون دردسر ننگرهار را عبور کرده و در کنر در مقابل جبهات مجاهدین جنگیدند.
Comments are closed.