احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





تغییرات وارد شده در شناس‌نامه‌های برقی کافی نیست!

گزارشگر:احمد عمران - ۱۱ جوزا ۱۳۹۲

هرچند تصویب شناس‌نامه‌های برقی از سوی مجلس نماینده‌گان با جرح‌وتعدیل‌هایی صورت گرفت، ولی بازهم نمی‌تواند به کلِ نگرانی‌ها در این خصوص پایان بخشد.

توزیع شناس‌نامه‌های قبلی که حکومت آن‌ها را طراحی و چاپ کرده بود، بدون شک می‌توانست زیان‌های بزرگی را متوجه سلامت و آیندۀ سیاسی افغانستان کند و از این بابت، باید نسبت به حساسیتی که مجلس نماینده‌گان در این مورد نشان داد، اظهار امتنان کرد. در شناس‌نامه‌های قبلی، به گونۀ تعمدی از ذکر نام ملیت‌ها خودداری شده بود و به جای آن‌ها برای تمام ساکنان سرزمینی به نام افغانستان، یک هویت قومی و آن‌هم «افغان» انتخاب شده بود. این در حالی‌ست که به نظر بسیاری از صاحب‌نظرانِ مسایل قوم‌شناسی، این مفهوم که مشکلات حقوقیِ فراوانی دارد، چیزی برساخته از سوی برخی سیاست‌مردان در سال‌های پسین بوده است.

اما در تغییراتی که مجلس نماینده‌گان در شناس‌نامه‌های برقی به وجود آورده، ضمن حذف واژۀ «افغان»، از ذکر نام قومیت‌ها نیز اجتناب شده است.
افغانستان از دیرزمانی به عنوان یک کشور دارای اقوام مختلف، شناخته شده و این تنوع قومی به آن ویژه‌گی اتنیکیِ زیبایی بخشیده است. تکثر قومی و ملیتی اگر در گذشته‌ها بنا بر دیدگاه‌های ایدیولوژیک، چندان مورد توجه قرار نداشت و حکومت‌ها تلاش می‌کردند که با جعل تاریخ، اقوام را زیر چتر یک مفهوم کاذب قرار دهند، ولی در عصر حاضر که «پایان روایت‌های کلان» به تعبیر لیوتار است، این‌گونه تکثر قومی و ملیتی با فرهنگ‌های مختلف، امری به رسمیت شناخته‌شده و مورد قبول قرارگرفته است.
متأسفانه در میان بسیاری از دولت‌مردان کشور و حتا اهل نخبه، تعریف دقیقی از ملیت وجود ندارد و گاه آن را با راسیسم یا نژادپرستی اشتباه می‌گیرند، در حالی که این دو مقوله کاملاً از یک‌دیگر جداست و باید میان آن‌ها تفکیک قایل شد. نژادپرستی، یکی از مخوف‌ترین و مخرب‌ترین اشکالِ تبعیض است. نژادپرستی یعنی باور به این‌که یک گروه نژادی، ذاتا و طبیعتاً از دیگر گروه‌های نژادی، برتر و یا پست‌تر است. تفکر نازی‌ها به نوعی با نژادپرستی جدید سازگاری داشت و هیتلر به عنوان رهبر این جریان، تلاش می‌ورزید که با نابود کردنِ دیگر اقوام و ملیت‌ها، نشان دهد که نژاد آلمانی، برترین نژاد دنیاست و باید بر جهان سروری کند. از جهتی آن‌چه که در شناس‌نامه‌های برقیِ قبلی از سوی حکومت طرح شده بود، شکل بسیار کمرنگِ این‌گونه نژادپرستی را نشان می‌داد.
از سوی دیگر، نژادپرستی را نباید با ناسیونالیسم نیز یکی پنداشت. این مفهوم، معمولاً نوعی هم‌بسته‌گیِ احساسی و وفاداری آغازینِ شهروندان به کشورِ خود تعریف می‌شود. ملت‌گرایی به هویتی اطلاق می‌شود که در آن میهن‌دوستی، یک ارزش اجتماعیِ کلیدی به شمار می‌رود و احساس وفاداری به ملت، نوعی وجدانِ آگاه تلقی می‌شود. بنابراین، ملت‌گرایی نوعی ایدیولوژی است که دولت ملی را غایت شکلِ سیاسی می‌داند، مشروعیت سیاسی دولت را در گروِ حاکمیت ملی آن قرار می‌دهد و مردم را برای مبارزه علیه تجاوزات خارجی و حمایت از دولت ملی، تشویق می‌کند.
در روزگار فعلی حتا برخی از جامعه‌شناسان، ملت‌گرایی را نیز پدیده‌یی زیان‌بار تعریف می‌کنند و به این باور اند که زمان دولت ـ ملت‌ها به پایان رسیده است. اما مفهوم ملیت و قومیت، اغلب در اطراف تاریخ و مشترکات خاصی رقم می‌خورد که سبب می‌شود افراد خود را در درونِ آن تعریف کنند.
جهان ما، جهانِ ملیت‌ها و قومیت‌هاست. همۀ کشورهای جهان، از ملیت‌ها و اقوامِ مختلف تشکیل شده‌اند و هرگز تلاش صورت نمی‌گیرد که چون گذشته، هویت‌های قومی و ملیتی را از انسان‌ها بگیرند.
از جانب دیگر، مفهوم «افغان» که در شناس‌نامه‌های پیشین ذکر شده بود، مفهومی مناقشه‌آمیز و جنجال‌برانگیز است. هنوز در میان شهروندان کشور بر سر کاربرد و حدودوثغورِ این مفهوم، هیچ اتفاقی به میان نیامده است. شاید در گذشته‌ها به دلیل فضای بستۀ سیاسی، از صحبت کردن روی این مسایل توسط حکومت‌ها جلوگیری می‌شد؛ ولی در جهان امروز که به اشکال مختلف زمینۀ گفت‌وگو میسر است، نمی‌شود شهروندان یک کشور را مجبور کرد که چیزی نگویند و چیزی نشنوند.
امروز زمان گفت‌وگو است و باید مسایل اختلافی را از راه گفت‌وگو و مباحثه حل کرد. نباید عده‌یی تلاش کنند که به‌جای دیگران هم بیاندیشند و هم تصمیم بگیرند. زمانی که طرح شناس‌نامه‌های جدید ساخته می‌شد، نهادهای مربوط باید این طرح را در اختیار مردم قرار می‌دادند تا نسبت به آن اظهارنظر کنند. این‌گونه نمی‌شود که هر کسی هر چیزی خواست، بسازد و آن‌گاه بیاید و دیگران را مجبور کند آن را به دلیل مصارف گزافی که در بر داشته، بپذیرند.
همواره در مباحث منطقی گفته می‌شود هر کسی که از شما خواهان «قبول» چیزی شد، شما از او خواهان «دلیل» شوید. به چه دلیل آقای کرزی دیگران را می‌خواست مجبور کند که شناس‌نامه‌های بی‌اعتبار برقی قبلی را قبول کنند، در حالی که احتمال زیانِ آن‌ها از سود آن‌ها بیشتر بود؟
اگر آقای کرزی پس از چاپ شناس‌نامه‌های قبلی، مسالۀ مصارف گزاف را به رخ دیگران می‌کشید و استدلال می‌کرد آن‌چه را که چاپ شده است، همه مکلف‌اند بپذیرند؛ آیا این امکان وجود نداشت که پیش از فرستادن به چاپ‌خانه، نمونه‌یی از آن در اختیار مجلس نماینده گان قرار می‌گرفت و یا در رسانه‌ها منتشر می‌شد تا زمینۀ گفت‌وگو و بحث دربارۀ آن به صورتی شفاف به وجود می‌آمد؟! این‌جاست که به صورت آشکار، بوی پنهان‌کاری و دسیسه به مشام می‌رسد و نسبت به صداقت حکومت در چاپ شناس‌نامه‌های برقی پیشین، باید شک ورزید.
آقای کرزی و اطرافیانِ او در ارگ فکر می‌کردند که باید هوشیاری سیاسی به خرچ داده و مردم را در برابرِ عملی انجام‌شده قرار داد تا هیچ‌کس حرفی زده نتواند. اما زمانی که بحث‌ها و اعتراض‌ها در مورد شناس‌نامه‌های قبلی بالا گرفت، آقای کرزی تمهید دیگری را در مشوره با متخصصان ارگ ریاست‌جمهوری پیشنهاد کرد. متخصصان ارگ ریاست‌جمهوری پس از هفته‌ها رای‌زنی و گفت‌وگو با خود به این نتیجه رسیدند که برای رفع مشکل عدم ذکر قومیت در شناس‌نامه‌ها و نیز بستن دهان منتقدان، باید نام قوم را در «دیتابیس» ذکر کرد؛ چیزی که در حال حاضر هم پس از تصویب طرح جدید از سوی مجلس نماینده‌گان، به جای خود باقی مانده است؛ به این معنی که در طرح جدید هیچ نامی از ملیت و قومیت افراد در شناس‌نامه‌ها ذکر نمی‌شود.
ولی بدون شک این امر هم نمی‌تواند راه بیرون‌رفتِ معقولی برای چنین معضلی باشد، چون بایگانی کردنِ هویت قومی افراد در «دیتابیس»، زمینۀ تقلب، تغییر و تحریفِ هویتِ افراد را برای عده‌یی همواره ضمانت خواهد کرد.
هویت مردم افغانستان را با تنوع فرهنگی و ملیتیِ آن باید به رسمیت شناخت و از سیاسی شدنِ آن جلوگیری کرد. زیرا تبدیل شدن این مساله به یک مسالۀ سیاسی، زمینۀ استفاده‌جویی و ایجاد تنش در جامعه را به‌وجود خواهد آورد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.