احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱
منو چهر
تمام آنچه امروز اتفاق میافتد، دنباله و نتیجه مکانیسمِ برنامهریزی شدهیی است که تباهیِ آن از ابتدای امر معلوم بود، ولی متاسفانه هیچ کاری برای جلوگیری از آن صورت نگرفت.
تنها کار و اقدام به ظاهر محافظهکارانه و پیشگیرانه ارگانهای امنیتی افغانستان، گرفتنِ تضمین و تعیین هویت افراد متقاضی از راههای سنتی است که آننیز در چندماه اخیر روی دست گرفته شده است و گریز یا عبور از آنهم به راحتی امکانپذیر میباشد. حال آنکه برای داشتن یک ارتش و پولیس ملی و وفادار به میهن، و جلوگیری از قتل سربازان و همکاران بینالمللی، به اقدامات ظریف و گستردهیی در تمام زمینهها و عرصهها نیاز است.
دفتر ریاستجمهوری افغانستان، طی اعلامیهیی، قتل سربازان خارجی بهدست نیروهای امنیتی کشور را، برنامهیی از بیرون طراحیشده دانسته و تصریح کرده که کشتار سربازان خارجی، کار کشورهای منطقه است.
این نخستین بار نیست که دولت افغانستان به صراحت از وجود جاسوسان خارجی در دستگاههای زیر ادارۀ خودش حرف میزند. قبل بر اینهم خود رییسجمهور از وجود این جاسوسان سخن رانده بود.
گزارشهایی میرسانند که در ششماه اخیر، بیش از ۲۶ سرباز خارجی از سوی نیروهای امنیتی افغانستان ـ که گفته میشود از لباس نیروهای امنیتی کشور استفاده کرده بودند ـ کشته شده اند.
این مساله نه تنها دولت افغانستان را مجبور به موضعگیری ساخته، که حتا مقامات ناتو را نیز نگران کرده است. تا آنجا که هفتۀ گذشته رییس ستاد مشترک ارتش امریکا، در مورد این حملات با مقامات کابل گفتوگو کرد.
در هر صورت، آنچه مهم به نظر میرسد، وجود واقعیتی به نام «جاسوس» و «دشمن» در میان نیروهای امنیتی افغانستان است که دفتر ریاست جمهوری بیهیچ سرافکندهگییی از آن یاد میکند.
از مدتهای درازی بدینسو، چنین واقعیتی کشف شده بود و رسانهها همواره از وجود عناصر همکار با دشمن در درونِ حکومت اطلاع داده بودند؛ اما حکومت افغانستان در ادامۀ مصلحتهای ویرانگرش، این واقعیتِ محض را نادیده انگاشت.
تصور بر آن بود که چنین عناصری از راه تعاملات درونسازمانی، در ادارات امنیتی افغانستان جابهجا شده اند. طوری که بسیاری از افراد بلندپایۀ ارگانهای امنیتی در بسا موارد متهم به همکاری با طالبان شدهاند و به نظر میرسد که افراد پایینرتبه نیز به وسیلۀ همین مقامات در ارگانهای امنیتی تعبیه شده باشند. این موضوع با وصف آنکه چندین بار سرخط خبرها قرار گرفت، اما هیچ اقدامی از سوی حکومت افغانستان صورت نگرفت.
بنا بر اینهمه، روشن نیست که مقامات ناتو روی چه موضوعی با مدیران آقای کرزی گفتوگو کرده اند. زیرا قضیه از ابتدا معلوم بود و چنین رویدادهایی نیز قابل پیشبینی.
بر علاوۀ اینکه جابهجاسازی نیروهای مخالف در لباس ارتش و پولیس صورت گرفت؛ مکانیسم ناقص و ناشفافی که در جذب افراد سازمانهای امنیتی به کار گرفته شده است، دلیل دیگری است بر راهافتادن جنگ میان سربازان آبیپوش و سبزپوش. یکی از جلوههای این مکانیسم، زیر نام ترکیب ملی بهراه افتاد که موجی از جاسوسان کشورهای بیگانه را به دامن ارگانهای امنیتی پرتاب کرد. چهارسال پیش هیچ خبری از این دست رویدادها نبود و دلیلش هم معلوم بود. چون کسانی در برابر طالبان قرار داشتند که دیروز در جبهات مقاومت میجنگیدند. اما همین که پروسۀ ترکیب ملی راه افتاد، چیزی به دست آمد که امروز در برابرِ ماست.
اکنون کسی نیست که دنبال کند پروسۀ رعایت ترکیب ملی، چه سودی به حال امنیت این مردم داشت. در حالی که طراحان این برنامه، باید در قبال این حوادث و ناامنیها پاسخگو باشند.
موضوع دیگر، شناسنامههای افراد بود که تاکنون معلق مانده است و هنوز هم پروسۀ جذب به ارتش و پولیس، به رویت اسناد جعلی ادامه دارد؛ همان اسنادی که به سادهگی از بازار قصهخوانی پشاور گرفته تا پشت درهای محاکم کابل ساخته میشوند. مرزهای باز و داعیۀ همزبانی در میان اقوام دو سوی سرحد، فضای رخنه کردن را چنان آماده ساخته است که گاهی تصور میرود اگر واقعاً دولتی باشد و تصفیهکاری افراد جاسوس را از ارگانهای دولتی آغاز کند، نیمی از ادارات دولتی خالی گردد.
بنابراین، مقامات ناتو به دنبال مسالهیی هستند که هیچ زمینهیی برای حل شدن ندارد. تمام آنچه امروز اتفاق میافتد، دنباله و نتیجه مکانیسمِ برنامهریزی شدهیی است که تباهیِ آن از ابتدای امر معلوم بود، ولی متاسفانه هیچ کاری برای جلوگیری از آن صورت نگرفت.
تنها کار و اقدام به ظاهر محافظهکارانه و پیشگیرانه ارگانهای امنیتی افغانستان، گرفتنِ تضمین و تعیین هویت افراد متقاضی از راههای سنتی است که آننیز در چندماه اخیر روی دست گرفته شده است و گریز یا عبور از آنهم به راحتی امکانپذیر میباشد. حال آنکه برای داشتن یک ارتش و پولیس ملی و وفادار به میهن، و جلوگیری از قتل سربازان و همکاران بینالمللی، به اقدامات ظریف و گستردهیی در تمام زمینهها و عرصهها نیاز است. یکی از این زمینهها، تصفیه این ارگانها از مقامات مشکوک و متهم است. عرصه و زمینه دیگر، تهیه مکانیسمی دقیق و هوشمند در توزیع تذکره تابعیت و همینطور طراحیِ یک سیستم و روند نظاممند و مدرن برای جلب سرباز و افسر به ارگانهای امنیتی کشور میتواند باشد. و اما از همه بزرگتر و دشوارتر، داشتنِ عزمی راسخ برای ملت شدن و دست یافتن به یک هویت جمعیِ مشترک میان تمام ساکنان افغانستان و بیرون آمدن از لاکِ هویتهای کوچک و نزاعبرانگیز قومی و قبیلهییست که تحقق آن، خودبهخود و بهتدریج منشای حلِ تمام چالشها و بحرانهای جاری در کشور و بسترِ تمام آبادانیها و پیشرفتها خواهد شد. اما شوربختانه که با دیدن وضعیت جاری در کشور، باید گفت که چنین مامولی در نظام مافیایی، قومگرا و قبیلهسالار آقای کرزی و در موجودیت مناسباتِ پیشامدرنِ این حکومت و فقر فرهنگی و اقتصادیِ مردم، جامه عمل نخواهد پوشید.
Comments are closed.