احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:گفتوگوکننده: هارون مجیدی - ۲۵ جوزا ۱۳۹۲
خانم ذکیه سنگین، نمایندۀ مردم پروان در مجلس، سپاس از اینکه برای یک گفتوگوی ویژه با روزمانۀ ماندگار فرصت در اختیار ما گذاشتید.
بانو سنگین به عنوان یک عضو مجلس، وضعیتِ کنونی کشور را چهگونه میبینید و افغانستان بهکدام مسیر در حرکت است؟
با سپاس از شما، از نگاهِ امنیتی وضعیتِ کشور واقعاً نگرانکننده است، چون موضوعاتِ زیادی پیش رو است. نخست اینکه طالبان میخواهند که حملاتِ تابستانی خود را سرعت ببخشند و در کنار این، بیرون رفتن نیروهای خارجی و انتخابات از نگرانیهاییست که مردم دارند.
گفتوگوهای صلح با طالبان که اخیراً رییسجمهور کرزی به همین دلیل به قطر سفر کرد و با رهبران قطر دیدار نمود، از نگرانیهای دیگری است؛ مردم میهراسند با دستآوردهای ده سال گذشته که عبارت از دموکراسی، حقوق بشر، حقوق زنان و… است، معاملهیی صورت گیرد.
امضا کردن پیمان امنیتی با امریکا هم از نگرانیهای مردم محسوب میشود؛ این نگرانیها جدی است و من به عنوان یکی از نمایندهگان مجلس آن را درک مینماییم.
با نگرانیهاییکه شما از آن نام بردید؛ آیا ما شاهد برگزاری یک انتخابات شفاف و عادلانه خواهیم بود؟
با وجود بحران امنیتی- سیاسی کُل کشور، ما در داخل پارلمان نیز با مشکلاتی مواجه هستیم؛ طوری که من وضعیت را مطالعه میکنم، انتظار برگزاری یک انتخابات شفاف و دموکراتیک را نباید داشته باشیم.
اگر تا یک سال دیگر معجزه صورت گیرد، آنگاه ممکن که بتوانیم یک انتخابات شفاف، عادلانه و منصفانه را برگزار کنیم که در آن رأی و ارادۀ مردم افغانستان تمثیل شود.
نقش نخبهگان سیاسی و جامعۀ مدنی را در این میان چهگونه میبینید؟
برای روند صلح، انتخابات ۲۰۱۴ و موضوعات دیگر، نخبهگانِ سیاسی اعضای جامعۀ مدنی و رهبران سیاسی مسوولیت دارند تا روی طرحی کار نمایند و به توافق برسند که سببِ گذار افغانستان به یک فردای بهتر باشد.
با برگزاری نشستهای پراکنده و جداگانه نمیشود به یک نظر کُلی رسید، تا زمانیکه رهبران و نخبهگان دور یک میز جمع نشوند، روی یک طرح، برنامه و نظر همهگانی نرسند ما به نتجیه نمیرسیم. رهبران سیاسی مسوولیتی که برای رقم زدن یک فردای برای مردم ما دارند، نباید از یاد ببرند. خاموش نشستن و چند دستهبودنِ آنها برای مردم نتیجۀ خوبی ندارد.
از وحدت ملی و منافعِ ملی همیشه صحبت میشود، آیا واقعآ این دو واژه در افغانستان تعریف شده است؟
همیشه رهبران و بزرگان از این واژهها یاد کرده و استفاده بردهاند، اما من به عنوانِ نمایندۀ مردم در پارلمان، تا حال شاهدِ این نبودهام که اینها از وحدتِ ملّی و منافعِ ملّی، یک تعریف همهپذیر و واحد داشته باشند.
در گام نخست، مسوولیت دولتمداران و بزرگان است تا به یک تعریف و دیدگاهِ واحد برای منافعِ ملّی و وحدت ملّی برسند و برنامههای خود را با در نظر داشت همان تعریف طرحریزی شده تنظیم نمایند. در غیر آن، هیچ رویکردِ دیگری نمیتواند سببِ خیر و فلاحِ مردم گردد.
به نظر شما سال۲۰۱۴ پایانِ کارِ دهشتافگنی و یا تشدیدِ دهشتافگنی خواهد بود؟
قراریکه همه میدانیم تروریزم و دهشتافگنی تحفۀ همسایههای ما است؛ با این تحفه هیچگاهی نمیخواهند افغانستان و مردمِ این کشور آرام باشند؛ در کنارِ این موضوعِ دهشتافگنی تنها مربوط به افغانستان نیست، بل مربوط به تمامِ جهان میشود. ۲۰۱۴ تکرارِ تاریخ سیاه گذشته نخواهد بود، شاید اوضاعِ امنیتی اندکی بحرانی شود، اما در کل ما به یک تکرارِ نا خجسته نخواهیم رفت.
اگر نخبهگان، اعضای جامعۀ مدنی و رهبران روی یک برنامه کار نمایند و به توافق نظر برسند فردای بهتر از امروز خواهیم داشت. پراکندهگیها سببِ تکرار تاریخ است و به نفع مردم تمام نمیشود.
طالبان در کنارِ اینکه میگویند بهخاطرِ حضور خارجیها در کشور میجنگند، اما همیشه مناسباتِشان با دولتِ افغانستان درست نیست ولی با خارجی صحبت مینمایند و با آن مینشینند، چرا؟
خوب، طالبان خود یک گروهِ دستنشانده هستند و تا اینکه بیگانهها برایشان برنامهریزی نکنند و دستور ندهند، کاری انجام داده نمیتوانند. به همین دلیل، هر زمانی که حکومتِ افغانستان از آنها خواستار گفتوگو و مذاکره شده است، آنها با انفجار و انتحار پاسخ دادهاند، در کنارِ این با خارجیها و بادارانِ خود از نزدیک مینشینند و صحبت مینمایند. آنها با همسایههای مغرض که دشمنان این خاک اند همسو هستند.
امریکا هم در صددِ مشروعیتبخشی به این گروه است و میخواهد تا این گروه در قطر دفترِ رسمی داشته باشد، در این زمینه کوششهای هم صورت گرفته است.
حکومت افغانستان به دولت بریتانیا ضربالاجل دو هفتهیی داده تا تمامی زندانیان افغانستانی را که در بازداشت آنها به سر میبرند، به دولت افغانستان تسلیم کند، آیا نیروهای امنیتی توانایی نگهداری این زندانیان خطرناک را دارند؟
دولت افغانستان همیشه در تلاشِ دستیافتن به صلح با طالبان است و از هر مجرایی میخواهد تا صلح در کشور تأمین شود؛ به همین اساس، ما بارها شاهد بودهایم که دولت در صددِ بر آوردهکردنِ خواستهای طالبان بوده است. آنها (طالبان) برای رسیدن به صلح پیششرطهایی را هم مطرح کردهاند که تحویلدهی و رهاسازی زندانیانشان از زندان بگرام و گوانتانامو، حذفِ نامهای سرانشان از لیست سیاه، ساختن دفتر و یا آدرسِ سیاسی برای این گروه در دوحه، بر آمدنِ عساکرِ ناتو از کشور و تغییر قانون اساسی از عمدهترین خواستهای شان بوده است.
میبینیم که آرام آرام همۀ خواستهها و شرطهای گروه طالبان عملی میشود، اما در این میان کدام خواستِ دولت افغانستان پذیرفته نشده است. دولت افغانستان و مردمِ این کشور همیشه صلح خواستهاند تا طالبان به پروسۀ صلح بپیوندند و زندهگی صلحآمیز را اختیار نمایند که برای این خواستِ دولت، طالبان همیشه پاسخ منفی داده و در جریان مختل ساختنِ پروسۀ صلح قرار گرفتهاند و خواست خود را در با انتحار و انفجار مطرح کردهاند. آنها در تلاش این هستند تا منحیثِ یک قدرت شناخته شوند.
آیا طالبان یک قدرت هستند؟
من فکر مینمایم که طالبان یک گروهِ کوچک است؛ اما در تلاش هستند که امریکا و کشورهای دیگر آنها را منحیثِ یک گروه بشناسند و امتیاز بدهند. بههمین خاطر، از هر راهِ ممکن استفاده مینمایند.
نقشِ همسایهها به ویژه پاکستان برای تأمین صلح در کشور چهگونه است؟
فکر مینمایم، تنها راهِ آوردن صلح در افغانستان پاکستان است؛ چون همۀ گروههای مسلحِ مخالف دولت در پاکستان حضور دارند و پاکستان از آنها حمایت و پشتیبانی مینماید. آنها را آموزش میدهد، تجهیز میکند و به افغانستان میفرستد.
ما همیشه از آنها در این زمینه خواستار کمک شدهایم که متأسفانه هیچگونه کمکی در این راستا نکرده اند، بل تلاش نموده اند تا به این نا هنجاریها قوتِ بیشتر بدهد.
برای دستیافتن به صلح جامعۀ جهانی به ویژه ایالات متحدۀ امریکا باید بر پاکستان فشار لازم وارد کند تا این کشور دست از حمایت گروههای مخالف مسلح دولت بر دارد و با حکومت افغانستان در راستای تأمین صلح و ثبات همکاری نماید.
امریکا تا اکنون فشار لازم را بر پاکستان وارد نکرده است؛ در حقیقت واشنگتن با پاکستان مدارا میکند و از سر گذشت و محافظهکاری با اسلامآباد بر خورد و پیش آمد مینماید. در حالی که پایگاه و مرکز اصلی تقویت و گسترش هراسافگنی مناطق قبیلهیی پاکستان است؛ اما امریکا آن را به نحوی نادیده میگیرد.
مسألۀ دیگر، قانونِ منعِ خشونت علیه زنان است؛ این قانون چه مشکلاتی داشت که سبب سر و صداهایی در مجلس شد؟
ما تلاش کرده و میکنیم تا قانونی برای منعِ خشونت علیه زنان ترتیب شود که سبب کاهش خشونتها گردد، نه افزایش آن. در مسودۀ قانون ارایه شده به مجلس در چند مّادۀ آن مشکلات شرعی وجود دارد که باید بازنگری شود. البته این مسأله بسیار جدی نیست و با گفتوگو و مذاکره حل خواهد شد. سرو صداهایی که در این زمینه ایجاد شده جز تبلیغات چیزِ دیگری نیست که ما تلاش داریم بعد از رفع مشکلات دوباره به اجندا بیایید و تصویب شود و منحیثِ یک قانون در کشور اجرا گردد، تا سببِ از میان برداشتنِ خشونتها گردد و اگر مشکلاتِ شرعیییکه در چند مّادۀ آن وجود دارد، حل نگردد سببِ افزایش خشونتها علیه زنان خواهد گردید که این را ما و مردمِ افغانستان قبول نداریم.
در این روزها، حملات انتحاری و انفجاری تشدید یافته است؛ افزایش این حملات به چه معنا است؟
حملات انتحاری تأثیر بسیار بدی را بر روان مردم داشته است. این حملات بسیار نگرانکننده و تکاندهنده است. مردم بیگناه ما قربانی این حملات خشونتبار میگردند. در حقیقت طالبان و سازمانهای استخباراتی کشورهای همسایه، با راهاندازی چنین حملاتی میخواهند جلوِ برگزاری انتخابات را بگیرند.
این حملات روند توزیع کارتهای رأیدهی را به شدت صدمه زده است. هم اکنون مردم میهراسند که به مراکز توزیع کارتهای رأی دهی بروند؛ اما روی همرفته انتخابات برگزار خواهد شد و مردم با وجود چالشها و تهدیدهاییکه است، به پای صندوقهای رأی خواهند رفت. ما امیدواریم که شاهد یک انتخابات دموکراتیک، همهگانی و مردممحور باشیم.
برای عبور از شرایط موجود و رسیدن به وضعیتی مطلوب، احمد ولی مسعود رییس بنیاد شهید مسعود، طرح اجندای ملی را ارایه کردهاند؛ به نظر شما این طرح چهقدر میتواند برای نجات از بنبست کنونی، کارساز واقع گردد؟
به باور من راهکارهایی را که آقای احمد ولی مسعود با مشوره و نظرخواهی نخبهگان به منظور دستیافتن به راه حلِ بنیادین برای افغانستان ارایه کردهاند، گزینۀ بهتر خواهد بود. طرح اجندای ملی باید به گفتمان همهگانی و ملی تبدیل شود. باید نظریات و پیشنهادهای رهبران جهادی، احزاب سیاسی، جامعۀ مدنی، نمایندهگان شورای ملی، نهادهای حقوق بشری و … در این طرح گنجانیده شود. تا زمانیکه دیدگاههای آنها گرفته نشود، فکر نکنم که این طرح به یک گفتمان کلان ملی تبدیل شود.
به هر روی، اگر چنانیکه گفتم روی این طرح یک اجماع صورت گیرد، میتواند گزینۀ بهتر برای سالهای پس از ۲۰۱۴ باشد.
Comments are closed.