احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:منوچهر - ۳۱ جوزا ۱۳۹۲
سرانجام، معاملۀ ایالات متحده و طالبان با پادرمیانی حکومت آقای کرزی سُر گرفت و طالبان حاضر شدند با گشودن دفتری در قطر، مذاکراتِ صلح را با ایالات متحده پیش ببرند. پرچم برافراشتۀ طالبان بر بامِ دفتر آن گروه در قطر، بر این نکته صحه گذاشت که دفتر قطر تنها یک دفتر معمولی برای پیشبرد مذاکرات صلح نیست؛ بلکه نمایندهگی امارت اسلامی طالبان و نشانۀ بارزِ به رسمیت شناخته شدنِ امارت آن گروه از سوی ایالات متحده است. هرچند این موضوع از سوی ایالات متحده رد شد و گویا در پی خشم حکومت آقای کرزی، پرچم طالبان از فراز دفتر آنان به پایین کشیده شده؛ اما روزنامۀ نیویارکتایمز گزارش داده که این پرچم فقط برای یک شب پایین بوده است.
این واقعه، خبر بسیار تکاندهندهییست که تاثیر بسیار ملموسی بر روحیۀ مردم گذاشته و همهجا زمزمۀ بازگشت نیروهای طالبان شنیده میشود. اما همه چیز در حد همین زمزمه باقی مانده و تا هنوز از مخالفتهای کتلهییِ مردم خبری نیست.
در این میانه، جدای از نجواهای مردم، رفتار یکسانِ گروههایی نیز قابل توجه است که تا دیروز با طالبان میجنگیدند و مدعیاند که رهبران واقعی مردم افغانستان هستند. به این معنا که پس از اعلام چنین خبری، برخی از چهرههای سرشناس ضد طالبان، تنها با موضعگیریهای لفظی در رسانهها، از به رسمیت شناختن امارت طالبان انتقاد کردند. حالآنکه توقع از نیروهای مقاومت، چیز دیگری بود. مردم اگر مخالفتشان را در شهر و بازار و یا هم در شبکههای اجتماعی ابراز میکنند، یک امر خودجوش است و انتظار نمیرود که رهبران جهادی و مقاومت نیز مثل مردم، تنها به یک موضعگیریِ رسانهیی اکتفا کنند.
مساله اینجاست که بازی گفتوگوی صلح چنان خطرناک شده که تنها با مخالفتهای لفظی در این سایت و یا آن روزنامه، کاری از پیش برده نمیشود. بلکه این مخالفت نیازمند اجرای مانورهای کلان مردمیاست که باید به صورت اعتراضهای گسترده و دوامدار راه بیافتد.
تجربه نشان داده که حکومت آقای کرزی حکومتی نیست که با انتقادهای رسانهیی دست از سیاستهای غیر ملیاش بردارد. از چندسال به اینسو، انتقادهای شدیدی بر پروژۀ مذاکره با طالبان از سوی نهادهای مختلف وارد آمده است، اما هیچ یک از این نقدها مورد توجه آقای کرزی قرار نگرفته است.
اینک به نظر میرسد که مخالفت آقای کرزی با طالبان و انکار مذاکره با آن گروه از آدرس یک دولتِ جلای وطن نیز ساختهگی است که در تازهترین مورد، وزارت خارجۀ افغانستان از پاکستان خواسته است تا سران زندانی طالبان را آزاد سازد و این خود میرساند که آقای کرزی و همراهانش هرگز از کردۀ خود پشیمان نیستند و تا هنوز سعی بر به رسمیتبخشی طالبان دارند.
از سوی دیگر، ایالات متحده نیز متیقن شده که به هر قیمتی باید جنگ افغانستان را پایان ببخشد و با طالبان وارد مذاکره شود. اینکه طالبان پذیرفتهاند با ایالات متحده روی میز مذاکره بنشینند، این موضوع را میرساند که تحولات بنیادینی در راستای پذیرش شرطهای آن گروه از سوی ایالات متحده در راه است. چنانکه آن گروه تا هنوز از خواستههایشان دست نکشیده و حتا گفتهاند که طالبان مذاکرات سیاسی و مبارزات نظامی را یکجا به پیش خواهند برد و حتا همین اعلام موقف، ادامۀ مذاکراتِ صلح را منتفی نکرده است.
باتوجه به این شرایط، بحث اینکه افغانستان به زودی صاحبِ دو دولت که یکی امارت اسلامیطالبان ـ به گمان اغلب در مناطق پشتوننشین ـ و دیگری دولت اسلامی افغانستان میباشد، به شدت مطرح است و به محض اجرای این طرح، افغانستان عملاً با یک تجزیۀ کامل روبهرو خواهد بود.
اکنون در چنین شرایطی، آیا سکوت سنگینِ نیروهای مقاومت، به معنای استقبال از بازگشت طالبان نیست؟
بیگمان، بسا از چهرههای ضدطالبانی منتظر روشن شدن بیشترِ این ماجرای پیچیده استند که هرگز به آن دست نخواهند یافت. منتظر نشستن، تنها وضعیت را بدتر از پیش خواهد کرد. راه بهتر همانا مخالفتِ گسترده و دوامدارِ این نیروهاست که در پی بسیج مردم به وجود میآید. انتظار آن است که چهرههای تاثیرگذار و ضدطالب، مخالفت مردم را با طالبان به گونۀ ملموس به جهان نشان دهند.
زیرا سیاست مذاکره با طالبان از سوی حکومت، بر بنیاد این نظر که طالبان یک نیروی قومیست و باید با این قوم مذاکره کرد، شکل گرفته بود. با توجه به شرایط پیشآمده، به نظر میرسد که ضربۀ اول امارت اسلامی، بر پیکر جامعۀ پشتون وارد خواهد آمد که این مساله به هیچوجه مورد پذیرش پشتونها نخواهد بود و موضع سایر اقوام ساکن در کشور نیز در برابر طالبان روشن است.
مردم افغانستان دیگر با این نوع سیاست، موافق نیستند و هیچگاه تحمل بازگشتِ طالبان را ندارند. اکنون اگر این مخالفت از سوی رهبران نیروهای ضدطالبانی مدیریت شده و به نمایش گذاشته شود، جدای از اینکه موقعیت کنونیِ طالبان در انظار جامعۀ جهانی و ایالات متحده متزلزل میشود و سیاست مذاکره با طالبان غلط ثابت میگردد، ایالات متحده نیز متوجه خطاهای بزرگش در قبال امتیاز دادن به طالبان، میشود. اما حُسن برتر اینکه، مردم افغانستان از خطر تسلط هیولای طالب نجات مییابد.
Comments are closed.