احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۴ سرطان ۱۳۹۲
«برادران ناراضی»، روز گذشته به قصر ریاستجمهوریِ آقای کرزی یورش برده و تلاش کردند که پیش از آغازِ روند گفتوگوهای صلح، جنگ افغانستان را به پایانِ آن نزدیک بسازند. افرادی که گفته میشود مجهز به کارتهای مخصوصِ ورود به ارگ ریاستجمهوری بودند، چنان با کر و فر خود را تا دروازۀ ارگ رساندند که اصلاً کسی گمان نبرد که احتمال دارد موتر حامل آنها، پیامآورِ جنگ و دهشت باشد.
حمله به ارگ ریاستجمهوری که در نزدیکی آن، نمایندهگی ادارۀ سازمان استخبارات امریکا («سیا» یا همان ادارهیی که به آقای کرزی پولهای هنگفت میدهد) و چند دفتر مهمِ نظامی و غیرنظامیِ آیساف و سازمان ملل قرار دارند، میتواند نشانۀ روشنِ حسن نیتِ طالبان نسبت به روند گفتوگوهای صلح باشد. این حمله زمانی انجام شد که ساعاتی بعد قرار بود آقای کرزی همراه با جیمز دابنز فرستادۀ ویژۀ امریکا برای افغانستان و پاکستان، در ارگ ریاستجمهوری نشست خبری مشترک برگزار کند و از ارادۀ خود برای تأمین صلح و آغاز و گفتوگوهای «سازنده» با «برادران ناراضی» خبر دهد.
اما حمله به ارگ ریاستجمهوری، عملاً همۀ پیشفرضها و خوشبینیها نسبت به آغاز روند مذاکراتِ صلح را در هالهیی از ابهام قرار داد. ظاهراً و باطناً طالبان مسوولیتِ این حمله را به عهده گرفتهاند و هنوز آقای کرزی موفق نشده است که از «برادران ناراضی» اتهامزدایی کند و بگوید که بازهم دیگران با استفاده از نام طالبان، چنین حملۀ دهشتناکی را انجام دادند. چون قبلاً وقتی طالبان حملۀ انتحاری میکردند، علیرغم به عهده گرفتن مسوولیت آن، آقای کرزی و برخی دیگر از مقامهای بلندپایۀ کشور، بهسادهگی مسوولیتِ آن را به گروه و کشورِ نامعلومی نسبت میدادند و حتا میگفتند که دیگران زیر نام طالبان، چنین فجایعی را صورت میدهند. اما حالا آقای کرزی آنچه را که در دروازۀ خانهاش صورت گرفت، چهگونه تعبیر و توجیه میکند؟ آیا اینبار هم در این حمله طالبان دست نداشتهاند؟!
چه آقای کرزی آگاهانه و چه ناآگاهانه از طالبان اتهامزدایی کند، عملکرد و نوع برخوردِ آنها با مردم افغانستان کاملاً روشن است. طالبان در حالی به حملات مرگبارِ خود در سراسر افغانستان در همکاری نزدیک با استخبارات پاکستان و گروههای شورشیِ منطقه ادامه میدهند، که ظاهراً نمایندهگان آن در قطر، در انتظار آغاز گفتوگوهای صلح بهسر میبرند. روز دوشنبه برخی رسانههای بینالمللی از قول نمایندهگان طالبان در قطر، از توقفِ حملات و آغاز آتشبس در کشور خبر دادند. این نمایندهگان در گفتوگو با برخی رسانهها اعلام کرده بودند که برای اثباتِ حسن نیت و آغاز مذاکرات صلح، طالبان حاضر اند آتشبس اعلام کنند. آیا آتشبس به تعبیر رهبران طالبان، آن چیزیست که روز سهشنبه شهروندان کابل و بهویژه عالیجنابانِ ارگنشین شاهدش بودند؟
به گمان غالب، طالبان تعریفی خاص از آتشبس دارند و به همین دلیل آنچه را که روز گذشته روی داده است، نباید به حسابِ جنگ گذاشت. طالبان با حمله به کابل و برخی شهرهای افغانستان، ارادۀ خود برای عدم کشتار شهروندانِ کشور را بهصراحت نشان دادند. آنها نشان دادند که چه خواب و خیالهایی در سر میپرورانند و چرا در دفتر قطر، لوحۀ امارت نامنهاد اسلامی و پرچم سفیدِ خود را بالا کرده بودند.
بدون تردید آنچه که در قطر و پس از آن در کابل اتفاق افتاد، نشانه روشنِ اقدامهای صلحخواهانۀ طالبان بود! این گروه با چنین رویکردی به صلح نگاه میکند و میخواهد ارمغانگرِ چنین صلحی برای مردم افغانستان باشد.
از جانب دیگر، پس از گشایش دفتر طالبان، حرفوحدیثهایی بر سرِ زبانها افتاد مبنی بر اینکه افرادی که به نمایندهگی از طالبان به قطر رفتهاند، هیچ رابطهیی با این گروه ندارند و عمدتاً افراد وابسته به سازمانهای استخباراتی پاکستان هستند. شاید هم چنین باشد؛ زیرا هنوز هویت افرادی که در قطر به عنوان نمایندهگان طالبان رفتهاند، از سوی هیچ منبع مستقلی تأیید نشده است. اگر واقعاً چنین است و بازی تا این حد پیچیده و خطرناک شده؛ چرا آنانی که میخواهند با این نمایندهگان روی میز مذاکره بنشینند، هیچ هشداری صادر نمیکنند؟
آغاز گفتوگوهای صلح بدون رعایت اصول ابتدایی و حداقلیِ آن که میتواند آتشبس باشد، به هیچ صورت اقدامی عاقلانه نیست و اگر اعضای شورای صلح و یا نمایندهگانِ دولت میخواهند به چنین گفتوگوهایی آغاز کنند، بهتر است که این اقدامِ خود را به پای مردم افغانستان نگذارند و نگویند که به نمایندهگی از مردمِ افغانستان به قطر رفتهاند. زیرا مردم افغانستان هیچ رابطهیی با جنگطلبان و خشونتگرایان ندارند و نه هم حاضر اند با گروههایی که عمدتاً قصد جانومالشان را میکنند، دست در یک کاسه شوند. شاید چنین صلحی برای آقای کرزی که در حال خداحافظی با قدرت سیاسی است، منفعتهایی را در پی داشته باشد و شاید هم برای امریکا اینگونه صلح منافعش را تأمین کند؛ ولی بهطور قطع چنین صلحی با منافع مردم افغانستان کاملاً در تضاد قرار دارد و مردم افغانستان هرگز نخواستهاند که با قاتلانِ خود آشتی کنند. از سوی دیگر، اگر این افراد که به نمایندهگی از ملا عمر وعدۀ آتشبس و آغاز گفتوگوهای صلح را میدهند، هیچ رابطهیی با گروه طالبان ندارند؛ چرا گروه طالبان در مورد هویتِ آنها پنهانکاری میکند و همانگونه که در اسرع وقت، مسوولیت حملات انتحاری و کشتار غیرنظامیان را به عهده میگیرد، به اطلاع جهانیان و دولتمردانِ سادهاندیش افغانستان نمیرساند که هیچ نمایندهیی از سوی این گروه به دفتر قطر نرفته است؟
این موضوعات بهصراحت نشان میدهند که روند صلح برخلاف آنچه که آقای کرزی و همکارانش در ارگ ریاستجمهوری فکر میکنند، روندی ساده و بدون چالش نیست. هنوز که هیچ گفتوگویی آغاز نشده، اینهمه جنجال بهپا شده است، وای از آن روزی که واقعاً گفتوگوهای صلح رسماً آغاز شود؛ شاید آنزمان طالبان بهجای حملات انتحاری، تلاش کنند که جویهای خون در شهرها و دهاتِ افغانستان بهراه اندازند!
موضوع دیگر در خصوصِ حمله به ارگ ریاستجمهوری این است که: هنوز زمانِ زیادی از آنروز نمیگذرد که مرحلۀ آخرِ انتقال مسوولیتها اعلام شد؛ این حمله آزمونی بود تا نشان دهد قابلیت دفاعی، رزمی و اطلاعاتیِ نهادهای امنیتی کشور به چه پیمانهیی ارتقا یافته است. اگر ارگنشینان در پشت دیوارهای سنگی و در زیر شدیدترین تدابیر امنیتی، چنین حال و روزی میتوانند داشته باشند، آنگاه شهروندان عادیِ کشور در چه وضع و حالی بهسر خواهند برد؟ آیا آقای کرزی و یارانِ ارگنشینش به این پرسش اندیشیدهاند؟
Comments are closed.