احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یحیی مسعود/ چهارشنبه 28 دلو 1394 - ۲۷ دلو ۱۳۹۴
هرگاه عوامل ناکامیِ دولت افغانستان را در مبارزه علیه تروریسـم در بُعد نظامیِ آن به تحلیل و بررسی بگیریم، دو رویدادِ مهم در این راستا که پیامدهای منفیشان افغانستان را به خلأی امنیتی مواجه نموده، بسیار برجسته میگردند:
اول: خلع سلاحِ نابهنگامِ مجاهدین تحت برنامۀ دیدیآر
دوم: خروج سربازانِ خارجی از افغانستان در پایان سال ۲۰۱۴٫
۱ـ مجاهدین در شرایطی خلع سلاح شدند که ارتش و پولیسِ ملی افغانستان سر پایِ خود ایستاده نبودند و توانایی تأمینِ امنیت و دفاع را در برابر حملات طالبان نداشتند. تأمین امنیت و مبارزه با تروریسـم به دوشِ نیروهای ایتلاف بینالمللی افتاد؛ اما آنها نیز بهدلیلِ ناآشنایی با جغرافیای طبیعی و انسانیِ افغانستان و کمتجربهگی در جنگ با دهشتافکنی و نیز برخی سیاستهای پنهانِ دولتهایشان، قادر به جلوگیری از نفوذ و گسترشِ طالبان نشدند. با خلع سلاحِ مجاهدین، خلای امنیتیِ کلانی در کشور ایجاد گردید؛ خلایی که یکصد و پنجاه هزار نیروی بینالمللی و هزاران سرباز ارتش و پولیس ملی، به اضافۀ دهها کمپنیِ امنیتیِ خصوصی با تجهیزاتِ مجهز و مصارفِ هنگفت در مدتِ چهارده سال آن را پُر کرده نتوانستند.
قرار گزارشِ رسانهها و مشاهداتِ عینیِ مردم، با گذشتِ هر سال عملیاتهای هراسافکنانه افزایش پیدا کرد و ساحۀ نفوذ و فعالیتِ طالبان وسیعتر گشت. اما اگر مجاهدین در چنان شرایطی خلع سلاح نمیشدند و از این نیروی عظیم که از تمام اقوامِ افغانستان تشکیل یافته بود و دارای تجربه و انگیزۀ قوی برای مبارزه با طالبان بودند، در کنار ارتش و پولیسِ نوبنیادمان استفادۀ بهینه و مدبرانه صورت میگرفت، ما روز به روز شاهد آرامی و ثباتِ بیشتر و تصفیۀ مناطق از وجود طالبان میبودیم.
۲ـ خروج سربازانِ خارجی در پایان سال ۲۰۱۴، خلای موجود امنیتی در کشور را وسیعتر ساخت. سربازانِ خارجی در شرایطی افغانستان را ترک گفتند که دولت افغانستان توانایی گرفتن رهبریِ مسوولیتهای امنیتی را ـ همانطور که در کنفرانس لیسبن در سال ۲۰۱۰ فیصله گردیده بود ـ نداشت. در کنفرانس لیسبن، شرط عمدۀ پروسه انتقال از نیروهای بینالمللی به نیروهای داخلی افغانستان، توانایی دولت در گرفتن رهبری مسوولیتهای امنیتی در غیاب سربازان بینالمللی فیصله گردیده بود. اما عدم تعهدِ آقای کرزی به کاهش فساد، مبارزه با مواد مخدر، کاهش فقر و بیکاری و تأمین امنیت که در مجموع تروریسم را تغذیه میکنند، دولت افغانستان را قادر به گرفتن رهبریِ مسوولیتهای امنیتی نساخت که در نتیجه، عملیاتهای هراسافکنانه و حملات گروهیِ طالبان سیر صعودی به خود گرفت.
سقوط ولایت کندز و نقش قوای هوایی امریکا در بازپسگیری این ولایت، ارسال سربازانِ خارجی به ولایتِ هلمند جهت کمک به سکتورهای امنیتی و ناتوانی دولت وحدت ملی در گرفتنِ آن مناطقی که طالبان در یک سالِ اخیر تصرف کردهاند، در مجموع نشان میدهد که افغانستان پس از خروج سربازان خارجی، به خلای امنیتی مواجه شده و سکتورهای امنیتیِ ما قادر نیستند بهتنهایی این بارِ سنگین را حمل کنند. کما اینکه آقای کمبل فرمانده عمومی نیروهای ناتو، نهادهای امنیتیِ افغانستان را در مقابله با طالبان ناتوان خواند و وزیر داخلۀ آلمان، سقوط کندز را ناشی از ضعفِ مدیریت در سکتورهای امنیتی دانست. این در حالیست که هماکنون نظر به گزارشها، گروه طالبان مصروف آمادهگیِ حمله به مراکزِ ولایات هستند و با پایانِ فصل سرما، مردم افغانستان شاهد جنگهای خونینی خواهند بود.
با توجه به این اوضاع و تهدیدات، پُر کردنِ خلای امنیتی یک امرِ بسیار مهم و ضروری برای دولت وحدتِ ملی میباشد. اما این مهـم فقط در دو گزینه ممکن است:
۱ـ تقویت سکتورهای دفاعی و امنیتی از لحاظ کمیت و کیفیت، مخصوصاً تقویت نیروی هوایی کشور تا حدی که این سکتورها ابتکارِ جنگ را از طالبان بگیرند و از حالتِ دفاعی برآمده و به تعرض و تهاجم اقدام کنند.
مسلماً تداوم جنگِ فرسایشی به نفعِ دولت نیست؛ جنگهای مقطعی و بدون استراتژی، نه در دورانِ دولتِ پیشین و نه در دورۀ حاکمیتِ آقای غنی، هیچ تأثیری در مهارِ طالبان نداشته است. جنگهای مقطعی به طالبان معافیت داد و بیشتر به نفعِ این گروه تمام شد.
۲ـ اگر دولت وحدتِ ملی احساس میکند که تقویتِ این سکتورها در کوتاهمدت میسر نیست و از طرف دیگر، به آغازِ فصلِ گرما چیزی باقی نمانده است، در آن صورت یگانه گزینهیی که میتواند سکتورهای امنیتی را در صحنههای جنگ کمک رساند و کشور را از خلای امنیتی نجات دهد، بسیج مردم است.
رهبران دولت وحدت ملی باید به طردِ سـتون پنجم از ساختار دولت همت گمارند و در راستای مبارزه با دهشتافکنی، با قشر مجاهدین و مقاومتگرانِ مردمِ افغانستان که از اعتماد، تجـربه و انگیزۀ قوی برخوردارند، به مشوره بپردازند. یقیناً این رویکرد میتواند به بسیجِ مردمی در برابرِ دشمنانِ وطن منجر شود؛ بسیجی که خواهد توانسـت پلانهای شومِ پاکستان در کشور را خنثا و یکباره گلیم طالبان را از نقطۀ نقطۀ افغانستان جمع کنـد. من به عنوان یک شهروندِ دردمنـد و دردآشنایِ این سرزمین، به سرانِ دولتِ موجود پیشنهاد میکنم که این راهِ نرفته را در مبارزه با تروریسم به تجربه بنشینند و بقای افغانستان را با بسیجِ همهگانیِ مردم تضمین نمایند.
Comments are closed.