مردم افغانستان؛ گروگان‌های دیورند!

گزارشگر:غلام‌محمد محمدی - ۰۷ سرطان ۱۳۹۲

بخش پانزدهـم
آخرین صدر اعظمِ نظام شاهی افغانستان، مرحوم موسا شفیق به‌حیث یک صدر اعظم فعال، مبتکر و بادرایت، در صدد حل اختلاف با کشورهای همسایه برآمد، معضلۀ آب هلمند را با دولت شاهی ایران حل کرد و در مورد معضلۀ دیورند نیز به خبرنگار جریدۀ «افغان ملت» گفت: «ما افغانستان را فدای پشتونستان نمی‌کنیم.» به همین سبب، امتیازطلبانِ طایفۀ محمدزایی و اشراف، چپی‌های افراطی، محافظه‌کاران متعصب، پشتون‌گرایانِ امتیازطلب و ناسیونالیست‌های طرف‌دارِ داعیۀ پشتونستان، همه مخالفش بودند و در رأس اکثر توطیه‌گران بر ضد موسا شفیق مانند دورۀ صدارت مرحوم داکتر یوسف؛ سردار داوود، سردار نعیم و سردار ولی بودند. در حقیقت هر کدام از این گروه‌های یاد شده، اهدافِ خود را داشتند، اما همه در ضدیت با این دو صدر اعظمِ مبتکر، کاردان، لایق و صادق، با هم گره می‌خوردند. ۵۱
در ۲۶ سرطان ۱۳۵۲خورشیدی، داوود خان طی یک کودتای سفید نظامی، به قدرت رسید و در نخستین بیانیۀ اساسی خود، دوباره آتشِ دشمنی برضد پاکستان را مشتعل ساخت، اما بازهم ایالات متحدۀ امریکا، پهلوی پاکستان ایستاده شد.
پس از وقوع کودتای ۱۳۵۲ در ماه اگست ۱۹۷۳م (ماه اسد ۱۳۵۲)، هارتینگ پرسی عضو مجلس سنای امریکا و مسوول کمیتۀ روابط خارجی آن کشور، در کابل با داوود خان و برادرش سردار نعیم که اختیاردار مطلق‌العنان کشور بودند، دیدار کرد و از این دو تن خواست که به مشکلات قدیم (معضلۀ دیورند و ادعای ارضی) پاسخی جدید دهند؛ اما به گوشِ آن‌ها فرو نرفت. هرچند در سال‌های آخر ریاست‌جمهوری، خود داوود خان با چرخشی ۱۸۰ درجه‌یی، به پای رهبران پاکستان خم شد، اما دیگر بسیار دیر شده بود. ۵۲
ریاست‌جمهوری داوودخان و از سرگیریِ سیاست خصمانه علیه پاکستان
آقای عبدالحمید محتاط یکی از همکاران کلیدیِ سردار داوود در پروسۀ کودتای ۱۳۵۲ برای براندازی نظام شاهی، می‌گوید: «من در سال ۱۳۵۱ خورشیدی با محمد داوود ارتباط پیدا کردم. وی اشخاص مورد نظرِ خود را به براندازی نظام شاهی و استقرار جمهوریت دعوت می‌کرد. او در جریان ملافات با من نیز به چند نکتۀ مشخص اشاره کرد: امضای موافقت‌نامۀ آب هلمند با دولت ایران به‌وسیلۀ موسا شفیق، دفاع از داعیۀ پشتونستان و سوم بی‌کفایتیِ نظام شاهی در سال‌های قحطی.» ۵۳
۱ـ در حالی که بعد از دوران صدارت داوود خان، قضیۀ پشتونستان به فراموشی رفته بود، با وقوع کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ از سر گرفته شد و بار دیگر به یک بحرانِ منطقه‌یی مبدل گردید.
داوود در نخستین بیانیۀ خود، دوباره تخمِ دشمنی میان دو کشور همسایه را کشت نموده گفت: «پاکستان یگانه کشوری‌ست که ما با آن اختلافِ سیاسی داریم آن‌هم بر سر مسالۀ پشتونستان، که برای حلِ آن تلاش مداومِ ما جریان دارد.»
او در یک مصاحبۀ دیگر مطبوعاتیِ خود اظهار داشت: «قضیۀ پشتونستان، یک حقیقتِ انکارناپذیر است، آرزو داریم با حُسن نظر هر دو جانب، این مسأله مطابق اهدافِ مردمِ آن‌طرف سرحد و رهبرانِ آن‌ها … به یک حل‌وفصلِ شرافت‌مندانه برسد.»۵۴
به نوشتۀ عبدالصمد غوث: «با روی کار آمدن داوود خان در صحنۀ سیاسی افغانستان، زمین زیر پای رهبران پاکستان آتش گرفته، دولت پاکستان به زودی جواب بیانیۀ داوود خان را اعلان و افغانستان را کشوری خواند که برخلاف مصالح اسلام، در صدد تجزیۀ یک کشور اسلامی بوده، می‌خواهد بنگله‌دیشِ دیگری را از پاکستان جدا کند…
ذوالفقارعلی بوتو که در سیاستِ مظلوم‌نمایی استاد بود، توجه کشورهای اسلامی را به سوی پاکستان جلب کرد.» ۵۵
۲ـ در حادثۀ ۲۱ سپتمبر (سنبلۀ ۱۳۵۳) وقتی محمد هاشم میوندوال با ۴۵ تنِ دیگر متهم به کودتا و دستگیر شدند، چون برای اتهامِ آن‌ها سند موثقی یافت نشد، در این قضیه با بهانه‌جویی، پاکستان متهم به دخالت گشت که کدورت میان دو کشور را بیشتر ساخت. ۵۶
به نوشتۀ مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ، میوندوال به دستور داوود خان به‌وسیلۀ فیض‌محمد وزیر داخله (از جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق) کشته شد. بقیۀ همراهان وی، یا طولانی‌مدت در زندان ماندند یا کشته شدند. ۵۷
۳ـ حرکت منفی دیگرِ داوود خان برضد پاکستان این بود که به مرحوم عبدالرحمن پژواک نمایندۀ افغانستان در سازمان ملل دستور داد قضیۀ پشتونستان را در سی‌اُمین مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کند.
موصوف نیز طبق دستور، در این مجمع یادآور شد که: «قضیۀ پشتونستان ممکن است امنیت و صلحِ آسیا را به خطر اندازد.»
داوود که به جلب کمک‌های مالیِ کشورهای اسلامی تلاش داشت، به‌صراحت از این کشورها پاسخِ رد شنید و آن‌ها بهبودِ روابط با پاکستان را، شرط حمایت مالیِ خود دانستند. ۵۸
۴ـ داوود خان در سال ۱۹۷۴م عنوانی دبیر کل سازمان ملل نامه‌یی ارسال و پاکستان را متهم به نادیده گرفتنِ حقوق پشتون‌ها کرد و خواستار دخالتِ این سازمان در راستای تأمین منافع پشتون‌ها و بلوچ‌ها گردید. دولت پاکستان نیز در پاسخ به این نامه نوشت:‌ «دو ایالت صوبۀ سرحد و بلوچستان، جزیی انفکاک‌ناپذیر از پیکرۀ پاکستان هستند. داوود خان که تمام آزادی‌های مدنی را در افغانستان کشته و یک جمهوری نام‌نهادِ ظالمانه تشکیل داده، چه‌گونه برای مردم دیگر، خلاف منشور سازمان ملل، آزادی می‌خواهد و بالای پاکستان انتقاد می‌کند. ۵۹
در همین زمان، بلوچ‌ها دست به شورشی وسیع برضد پاکستان زده، رهبران پاکستان را متهم به مداخله در امور داخلی خود نمودند و در نتیجه، اوضاع میان دو کشور باز به وخامت گرایید.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.