احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۷ سرطان ۱۳۹۲
جیمز دابنز فرستادۀ ویژۀ امریکا برای افغانستان و پاکستان، در پاسخ به نگرانیهای موجود در رابطه با گشایش دفتر طالبان در قطر و آغاز گفتوگوهای صلح گفته است، امریکا با چشمانِ باز به سمتِ این گفتوگوها گام برخواهد داشت. آقای دابنز همچنین تأکید کرده که جنگ و گفتوگو با طالبان، موازی با هم پیش خواهد رفت.
به باور فرستادۀ ویژه امریکا برای افغانستان و پاکستان، گفتوگوهای صلح زمانی صورت میگیرد که جنگی وجود داشته باشد و اگر چنین جنگی نباشد، آنگاه مذاکراتِ صلح معنایی نخواهد داشت. در همین حال، ریاستجمهوری افغانستان که ظاهراً از گشایش دفتر طالبان در قطر هنوز عصبانی است، دیدگاههای تازهیی را در خصوصِ این دفتر خلافِ خوشبینیهای گذشتۀ خود مطرح کرده است.
آقای کرزی بهتازهگی به این باور رسیده که دفتر طالبان در قطر با نوع گشایش خود، حاکمیت ملیِ افغانستان را زیر سوال میبرد و مقامهای قطر و یا هم حامیانِ دیگرشان با گشودن دفتری برای طالبان و ایجاد فرصت برای برافراشتنِ بیرق و لوحۀ امارت اسلامی طالبان، در پی تجزیۀ افغانستان بودهاند. آقای کرزی گفته است که با واکنش بهموقعِ دولت افغانستان در خصوص گشایش دفتر طالبان، این توطیۀ بزرگ خنثا شده است؛ توطیهیی که به باور آقای کرزی میتوانست همزمان به دو دولتِ موازی در افغانستان بیانجامد و کشور را به افغانستانِ جنوبی و شمالی تقسیم کند؛ جنوب در اختیار امارت اسلامی و شمال ظاهراً در اختیار جمهوری اسلامی.
اما دوستان امریکایی آقای کرزی گویا به چنین توطیهیی به عنوان پیامد گشایش دفتر طالبان، باور ندارند و چهگونهگی گشایشِ این دفتر را با لوحه و پرچم امارت اسلامی، یک اشکال فنی و در مغایرت با توافقات انجامشده برای گشایش چنین دفتری میدانند.
حالا اینکه پیامد گشایش دفتر طالبان با هر نوع اقداماتی میتوانست به چه پیامدهایی منجر شود، پرسشیست که بهسختی میتوان به آن پاسخ داد. چون طالبان فرصتِ این را بهدست نیاوردند که عملاً از این دفتر به گونهیی که میخواستند سود ببرند؛ ولی این گروه در حال حاضر هم خود را شکستخوردۀ این بازی نمیداند و حداقل باور دارد که پرچمی را که دوازه سال پیش نیروهای ایتلاف بینالمللیِ ضد تروریسم به رهبری امریکا در قندهار پایین آوردند، آنها موفق شدند آن را برای چند ساعتی هم که شده، به صورت رسمی در پایتختِ یکی از کشورهای اسلامی برافرازند.
افراشتنِ بیرق طالبان به هرحال برای این گروه به معنای احیای هویتِ از دست رفته میتواند به شمار رود؛ هویتی که حالا چندپارچه شده و مشخص نیست که طالبان واقعاً در پی کسبِ کدام اهداف میخواهند در مذاکرات صلح حاضر شوند. اما یک مسأله کاملاً روشن است که طالبان برای پایانِ جنگ نمیخواستند از این دفتر استفاده کنند؛ موضوعی که ظاهراً در محاسبات ارگ پیش از گشایش دفتر قطر، در نظر گرفته نشده بود.
آقای کرزی حالا که نسبت به نیات دوستان امریکایی و بیشتر دوستان قطریِ خود تردید نشان میدهد، پیش از گشایش دفتر قطر چنین تشویشهایی را در سر نداشت. آقای کرزی دو بار به قطر سفر کرد و حتا زمینۀ سفر تجار کشور قطر را برای سرمایهگذاری در افغانستان، فراهم کرد. سخنانِ آنروزهای آقای کرزی مملو از شادی و نشاط و مملو از حسنِ نیت نسبت به دوستان قطریاش بود. آقای کرزی اگر آنگونه که حالا ادعا میکند، مخالف گشایش دفتر طالبان در قطر بوده است، یا باید به قطر سفر نمیکرد و یا هم در انظار عام، نگرانیهای خود را از گشایش چنین دفتری، آنزمان بیان میکرد.
معلوم است که آقای کرزی دغدغههایی را که حالا پس از روی دست خوردن از چهگونهگی گشایش دفتر طالبان دارد، آنزمان اصلاً نداشته و با خوشبینیِ زایدالوصفی نسبت به پیامدهای این دفتر، نگاه میکرده است. بحث گشودن دفتری برای طالبان در کابل هم، بحثی کاملاً جدید است که فقط پس از گشایش دفتر طالبان در قطر مطرح شده است؛ مسألهیی که پُر از اشکالاتِ سیاسی است. طالبان چهگونه حاضر میشوند که نمایندهگیِ خود را در کابل باز کنند؟ آیا این به معنای به رسمیت شناختن علنیِ آنها از سوی آقای کرزی نمیتواند به شمار رود؟ هرچند که در خفا آقای کرزی و شماری از اطرافیانِ او سالهاست که طالبان را به رسمیت شناختهاند و به آنها هویتی تازه بخشیدهاند.
آقای کرزی خلافِ آنچه که حالا میگوید، تمام تلاشِ خود را برای گشایش دفتر طالبان انجام داده بود. مگر او نبود که میگفت طالبان آدرسِ مشخص ندارند و اگر چنین آدرسی داشته باشند، با سر به سویشان خواهد دوید. شاید شخص آقای کرزی این سخنان را حالا فراموش کرده باشد، ولی این سخنان در بایگانی رسانهها و همچنین در محفظۀ ذهنهای مردم درج است. اینگونه هم نبوده که این تقاضا از سوی اطرافیانِ آقای کرزی مطرح شده باشد که حالا او بتواند آن را رد کند. آقای کرزی در هشتسال گذشته، به دنبال احیای هویتِ طالبان بوده و در این رابطه هر چیزی را که میتوانسته انجام داده است. ولی پاسخ به این پرسش که حالا چرا نسبت به ایجادِ این آدرس چنین سازِ مخالفت سر میدهد را، باید در جایی دیگر جستوجو کرد.
اگر ایجاد دفتر طالبان در راستای منافع آقای کرزی صورت میگرفت، او هیچ مشکلی با پرچم و لوحۀ امارت اسلامی نداشت. آقای کرزی زمانی که متوجه شد امریکاییها و پاکستانیها در حال دور زدنِ او در گفتوگوهای صلح هستند، ناگهان از درِ مخالفت پیش آمد و از به وجود آمدن آدرس طالبان، ابراز ناخرسندی کرد. اگر چنین نمیبود، بدون تردید آقای کرزی هیچ مشکلی با نوع گشایشِ دفتر طالبان نداشت. این پیشفرض از نظر منطقی درست مینماید؛ چون به هر حال آقای کرزی نخستین فرد بلندپایۀ دولتی بوده که از طالبان نهتنها اتهامزدایی کرده، بل برایشان هویتی سیاسی نیز قایل شده است.
و اما اینکه فرستادۀ ویژۀ امریکا گفته که این کشور با چشمانِ باز به سمت این گفتوگوها خواهد رفت، به چه معناست؟ آیا امریکا میخواهد بگوید که آنگونه هم که دوستان ارگنشینش فکر میکنند، در سیاستْ کودن نیست که از آقای کرزی درس بیاموزد؟
بدون شک این پاسخ در این گفتۀ آقای دابنز نهفته است و امریکا بهصراحت خواسته است که پاسخی محترمانه به آقای کرزی بدهد. ولی پرسش اینجاست که چشمان بازِ امریکا برای رفتن به سمت گفتوگو با طالبان، به چه قیمتی برای مردم افغانستان تمام خواهد شد؟ چون در معادلۀ ارگ، مردم افغانستان اصلاً جایی ندارند.
Comments are closed.