دشواری‌های صلح در افغانستان

گزارشگر:محمد اکرام اندیشمند - ۲۲ سرطان ۱۳۹۲

تأمین صلح میانِ دو طرفِ متخاصم در یک کشور که هرکدام با اراده و استقلالِ خود بر سرِ اختلاف و خصومتی معینْ وارد جنگ شده باشند، کاری سهل است. اما اگر در جنگ میان دو طرف، دست‌ها و دخالت‌های فراوانِ بیرونی در کار باشد،
هزینه‌های جنگ نیز از منابع بیرونی تهیه شود، طرفینِ جنگ از اراده و استقلالِ کامل بهره‌مند نباشند، اهداف و انگیزه‌های جنگ برای هر دو طرف چندان شفاف و روشن نباشد، دو طرفِ متخاصم در معرفی یکدیگر نظر و موضعِ روشن نداشته باشند،
آن‌گاه است که صلح به یک امر بسیار پیچیده و دشوار تبدیل می‌‌گردد.
جنگ و بحران امروز افغانستان، از نوع دوم می‌باشـد. در این دسته‌بندی، تنها این استدلال کافی است که وقتی به سی سال جنگ در افغانستان نگاه کنیم، می‌بینیم که اکثریت کشورهای جهان حتا دورترین کشورها، به گونه‌یی در جنگ و بحران افغانستان دخیل هستند. این در حالی است که همسایه‌گانِ ما و کشورهای مهمِ منطقه و جهان در این سی سال به گونۀ مستقیم و صریح در جنگ افغانستان دخالت و نقش داشته‌اند.
نقطۀ ناگوار در این دخالت، تضاد و تناقضِ این دخالت‌هاست. اگر مداخله‌گران منطقه‌یی و جهانی در جنگ و بحرانِ سه دهۀ اخیر افغانستان، سیاستی یک‌سو می‌داشتند، کار صلحْ آسان بود. اما آن‌ها سیاستی متفاوت و متناقض داشتند و تا اکنون نیز چنین است.
جنگ، پدیده‌یی بسیار پُرهزینه و مخرب است. هیچ طرفِ جنگ در افغانستان به حیث یک کشور فقیر و گرسنه، توانایی این را در این سی سال نداشته و ندارد که مصرفِ این جنگ را خودش تأمین کند. آن‌هایی که مصرف جنگ را تأمین می‌کنند، سیاست‌های ناشی از ادامۀ جنگ را نیز در دست دارند. اگر امروز مصارف جنگ دولت را با طالبان، امریکا و غرب تهیه می‌کند و آن‌ها به عنوان نیروی خارجی حضور نظامی دارند، مصرف جنگ با طالبان را نیز حلقه‌ها و گروه‌های خارجی تهیه می‌کنند. در میان آن‌ها نیز خارجی‌ها حضور نظامی دارند. این عرب‌بچه‌های القاعده، جنگ‌جویان پاکستانی، کشمیری، قفقازی، آسیای میانه، مسلمانان آلمانی، انگلیسی و هر جای دیگر، به‌رغم مسلمان بودن‌شان، بازهم برای افغانستان خارجی هستند. این مصارفِ هنگفتِ جنگ طالبان نیز از منابع خارجی تأمین می‌گردد.
پس وقتی سرنخِ جنگ در بیرون است، آیا می‌توان بدون در نظرداشتِ منابع بیرون و بدون توجه به نظریات و اهدافِ آن‌ها، بر جنگ نقطۀ پایان گذاشت و طرف‌های جنگ را در افغانستان به صلح کشاند؟
مسلماً پاسخ منفی است.
در جهت ایجاد صلح در افغانستان:
اول، باید عوامل جنگ به‌خصوص عوامل خارجی آن مورد شناسایی قرار گیرد.
دوم، انگیزه و دلایل عوامل خارجی در این دخالت مشخص و روشن شود.
در گام سوم، پاسخ قانع‌کننده برای آن‌ها در قطعِ دخالت ارایه شود.
برای یافتن پاسخِ درست و توافق بر سر آن، باید کار مشترک توسط یک مجمع صلح که واقع‌بین، منطقی و وطن‌دوست باشد، انجام شود. اعضای این مجمع می‌تواند از تمام طرف‌های جنگ و نهادهای اجتماعی و سیاسی مؤثر گزیده شوند. مأموریت این مجمع را اهداف زیر تشکیل می‌دهد:
۱ـ مجمع صلح در قدم اول، راه و مکانیزمِ توافق با همسایه‌گانِ افغانستان را مشخص کند، تا همسایه‌ها با ما نه برای جنگ، بل برای صلح، سیاستِ مشترک و متفق داشته باشند.
۲ـ برای این کار ضرور است که تشخیص شود دلیلِ همسایه‌های ما برای دخالت در جنگ چیست. در قدم اول، انگیزه و دلیلِ پاکستان، مورد توجه قرار گیرد که نقش بسیار مهمی در جنگ و صلح افغانستان دارد. سپس سایر همسایه‌گان. برای دلایلِ آن‌ها پاسخ منطقی و درست تهیه شود تا آن‌ها هم قانع و هم مطمین شوند.
۳ـ بدون زنده‌گی مسالمت‌آمیز و بدون رعایت منافع متقابل با همسایه‌ها و قانع‌سازی و اطمینان‌بخشی آن‌ها، افغانستان به صلح نمی‌رسد. به این دلایل:
افغانستان یک کشور فقیر و بیچاره است. از راه زور و ایجاد توازن قوا نمی‌توان به همسایه‌ها احساس اعتماد و اطمینان را تحمیل کرد؛ زیرا افغانستانِ فقیر و ناتوان حتا در آینده‌یی نه چندان نزدیک‌هم به توازن قوا در برابر همسایه‌ها دست نمی‌یابد. به زور قوای خارجی نیز این احساس به همسایه‌ها قابل تحمیل نیست. آن‌گونه که دیروز به زور قوای شوروی نشد، امروز هم به زور قوای امریکایی نمی‌شود. خارجی‌ها سرانجام این کشور را ترک می‌کنند، اما افغانستان در کنار همسایه‌های خود می‌ماند و اجباراً باید در همسایه‌گی آن‌ها زنده‌گی کند. بنابراین راه درست آن است که با همسایه‌ها به توافق رسیـد و در یک بده و بستان که منافع و اطمینانِ همه برآورده شود، سیاستِ آن‌ها را از دخالت در جنگ، به مشارکت در صلح تغییر داد.
۴ـ با کشورهای مهمِ منطقه چون هند، عربستان، روسیه و چین نیز برای صلح در کشور به گونه‌یی توافق کرد تا منافع افغانستان و آن‌ها با منافع همسایه‌های ما گره بخورد و در تقابل با هم قرار نگیرد.
۵ـ نگرانی و تشویش پاکستان و هند را حل باید کرد. به مشکل مرزی دیورند با پاکستان، نقطۀ پایان باید گذاشت. تشویش پاکستان از روابط با هند و بالعکس تشویش هند از روابط با پاکستان را برطرف باید ساخت. به همین گونه، نگرانی‌های ایرانی‌ها و اعراب را در رابطه با افغانستان مرفوع باید کرد. باید راه‌حلی دریافت تا پاکستان، هند، عربستان، ایران، روسیه، چین، امریکا و اروپا قانع و وادار شوند که کشور ما را میدانِ رقابت‌ها و خصومت‌های خود نسازند.
۶ـ کشورهای غربی به‌خصوص امریکا را قانع ساخت که بر سرِ افغانستان، سیاستِ خود را با ما و همسایه‌گانِ ما و کشورهای بزرگ منطقه، همسو سازند. افغانستان را در این امر، از نظر سیاسی و اقتصادی کمک کنند.
۷ـ وقتی از طریق یک مجمع صلح به اشتراک حلقه‌های مختلف، راه‌حلی در جهت مطالبِ متذکره پیدا شد، آن‌گاه می‌توان به یک راه‌حل برای صلح رسید. چون در آن صورت، دیگر دستی از بیرون برای جنگْ دراز نیست تا مانع تحققِ صلح شود.
۸ـ راه دسترسی به صلح و پرهیز از جنگ برای خودمان در داخل کشور چیست؟ این را باید با یک بحثِ فشرده و جدی مشخص کنیم. مشخص است که دیگر در قرن ۲۱ نمی‌توان به شیوۀ قرون وسطا و نظام سیاسی امیر عبدالرحمن‌خانی، کشور را اداره کرد. ما به نظام سیاسیِ عادلانه بر مبنای ارادۀ آزاد و مشارکت همه‌گانی مردمِ خود نیاز داریم؛ نظامی که متضمن ثبات، عدالت و پیشرفت در تمام عرصه‌های حیات اجتماعی و اقتصادی ما باشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.