طرحِ یک بدعت فرهنگی به شورای وزیران می‌رود!

گزارشگر:غلام‌محمد محمدی - ۲۲ سرطان ۱۳۹۲

از مدتی بدین‌سو به ادامۀ سایر خیانت‌های ملی و تفرقه‌برانگیز مُبتنی بر سیاست انگلیسی، این‌بار خلاف امرِ خداوند و خلاف تمامِ موازین علمی و فرهنگی دنیای امروز، شاید به پیشنهاد جناب وزیر معارف، رییس‌جمهور کشور اسلامی دستور تهیۀ طرحِ سهمیه‌بندی فارغان صنوف دوازدهم برای ورود به دانشگاه‌ها و نهادهای تحصیلات عالی را عنوانی وزارت معارف و تحصیلات عالی صادر نموده است.

البته اساسِ این سهمیه‌بندی در این کشورِ فاقد احصاییه، همان جعل‌کاری در سهمیه‌بندی نماینده‌گانِ ولایات در شورای ملی است که خود هیچ اساسِ آماری و علمی ندارد.
بر اساسِ این دستورالعملِ ظالمانه که طراح آن، شاید آقای پتمن و ننگ و سایر ناسیونالیست‌های بیمار روانی به همکاری وزارت تحصیلات عالی باشند، ضرور است که گلیمِ علم و دانش با شایسته‌‌سالاری نیم‌بند، لیاقت و ذکاوتِ فارغان جمع گردد و به‌جای آن، سروی جهالت، نادانی و قوم‌گرایی در نهادهای تحصیلات عالی نهادینه شود.
این اقدام، ادامۀ دو طرح بدعتِ بزرگ در عرصه‌های اداری و نظامی می‌باشد: یکی، طرح دی‌.دی.‌آر ارتش افغانستان یعنی تخلیۀ ارتش از افسران صادق، باانگیزه، راستکار، کارآزموده، وطن‌دوست و تحصیل‌یافته بود که تسلیحات کارآمد و موثرِ ارتش افغانستان را نابود و ارتش را خلع سلاح کرد؛ و دومی، عبارت از پی‌.آر.آر یا ایجاد ادارۀ اصلاحات اداری و خدمات ملکی بود که جایِ عناصر سابقه‌دار، کاردان، صادق و وطن‌دوست، به عناصر فاسد، فاقد انگیزه، مزدورصفت و تحمیل‌شده با زور و پول سپرده شد، اصلاحات اداری به یکی از عوامل فساد ساری و جاری در کشور تبدیل گردید و در نتیجه، دولت آقای کرزی، فاسد درجه اول در جهان و فاسد مافوقِ درجه در افغانستان شناخته شـد.
و اما طرح سومی، بدعت فرهنگی‌یی است که دانشگاه‌ها و نهادهای تحصیلات عالی را از ظرفیت علمی خالی می‌کند و در صورت تطبیق آن، دشمنان وطن به اهدافِ خود نایل می‌آیند.
سهمیه‌بندی بدون امتحان رقابتی برای ولایات، که هدف طراحانِ آن ولایات پشتون‌نشین است، ظرفیت فرهنگی ایجادشده در جریان دوازده سال را در تعدادی ولایات می‌گیرد و جبراً به ولایاتی می‌دهد که از جورِ برادران طالبِ خودشان از علم و دانش محروم مانده‌اند. در این‌صورت آن‌هایی که درس نخوانده‌اند، طبعاً در سمستر نخست دراپ می‌شوند و آن‌هایی که از ولایات دیگر سال‌ها زحمت کشیده درس خوانده‌اند، از تحصیل محروم می‌گردند. یعنی در هر دو صورت، جامعه ضربه می‌خورد و مثلثِ دو بدعتِ دیگر (نظامی و اداری + فرهنگی) تکمیل می‌گردد.
طالبانی که در سال ۱۳۸۱ خورشیدی، سوراخی برای پنهان شدن نمی‌یافتند، به نوشتۀ آقای انورالحق احدی، به همکاری و هزینۀ پشتون‌های هموطن خود، تا دروازه‌های ارگ آورده شدند و مکاتب مناطق پشتون‌نشین در حقیقت به همکاری «طالبان لُنگی‌دار» و «طالبان نکتایی‌دار» سوختانده شد. به گفتۀ مقامات وزارت معارف، بیش از پنج‌صد مکتب بسته شده و در آن مکاتبی هم که دروازۀشان باز است، از درس خبری نیست. معاش معلمینِ آن‌ها را نیز طالبان می‌برند، ولی وزیر طالب‌پرورِ معارف هرگز صدایش بلند نمی‌شود.
حالا که طالبان نکتایی‌دار متوجه این نقیصه شده‌اند که در حقیقت با حمایت از طالبان، پشتون‌ها را تباه کرده‌اند، می‌خواهند این خیانتِ بزرگِ خود را جبران کنند؛ ولی هرگز قابل جبران نیست و «خیانت در خیانت» نیز گناهی نابخشودنی شمرده می‌شود.‌
آیا می‌شود دانش‌آموزانی که دوازده سال زیرِ سایۀ حاکمیتِ طالبان و پذیرش مفکورۀ طالبانی بیست‌ساله شده‌اند، بیایند به‌حیث دانشجوی بی‌سواد یا کم‌سواد وارد دانشکده‌های، طب، داروسازی، انجنیری، ساینس، زراعت، اقتصاد … شوند و جامعه را به شیوۀ طالبانی به ترقی و تعالی برسانند؟!
این عمل اخیرِ وزارت معارف و مقامات بلندپایۀ دولتی، یک حرکتِ ضد ملی، ضد فرهنگ و یک خیانتِ ننگین و شرم‌آور در تاریخ تمدن بشری شمرده می‌شود.
آقایان ناسیونالیستِ بیمار! علم و دانش، یک روند تدریجی و دوام‌دار می‌باشد که نمی‌توان آن را مانند آرد و روغن سهمیه‌بندی کرد و به تاجیک، پشتون، هزاره و… عادلانه توزیع نمود.
این‌که حق مسلمِ یک دانش‌آموز بدخشانی، هراتی، کابلی، بامیانی و مزاری که با هزار مشکلِ فقر و تنگ‌دستی، علاوه بر دروس مکتب، چهار پنج سالِ دیگر کورس‌های آزاد ساینسی و ریاضی را خوانده و آمادۀ کانکور شده‌ است، ظالمانه گرفته شود و به یک قندهاری، ارزگانی، هلمندی، زابلی و مناطق طالب‌پرورِ دیگر داده شود، تبعیض و قوم‌‌پرستی آشکار محسوب می‌گردد.
اگر برای جناب رییس‌جمهور و تیم قومی و قبیله‌یی‌اش، سهمیه دادن کاری عادلانه است، بسیار خوب! پس تمام ولایات ناامن که رییس‌جمهور، وکیل، سناتور، والی، وزیر، رییس، جنرال، سفیر، معین و … در دولت دارند، باید به ولایاتِ خودشان بروند، با برادران طالب و تروریستِ خود صحبت کنند تا دیگر مکاتب را نسوزانند و اگر قبول نکردند، با آن‌ها بجنگند. چرا سرباز بدخشانی، مزاری، هراتی، بامیانی و پروانی در هلمند، قندهار، زابل، پکتیا و کنرها کشته شود؟
در حالی ‌که پس‌کوچه‌های هلمند قیرریزی شده است، مردم بامیان که نه‌ جنگیده‌اند و نه آدم کشته‌اند، جاده‌های خود را به‌عنوان اعتراض «کاه‌گل» می‌کنند.
آقای کرزی طی دوازده سال حکومت خویش، کشور را برای چند نسل مقروض کشورهای استعماری غرب ساخته است، تروریست‌هایی که وطن را تباه کرده‌اند، برادر می‌خواند و به آن‌ها می‌گوید: «اگر شما صد بار وطن را خراب کنید، مونژ بیا جوروو، بیاجوروو».
آقایان بی‌مسوولیت می‌دانید که وطن را برای چند نسل به خارجی‌ها فروخته‌اید. تنها ایالات متحده از سال ۲۰۰۱ تا پایان ۲۰۱۲ میلادی، ۶۵۰ملیارد دالر در جنگ علیه طالبان (برادران شما) هزینه کرده‌ است. دیگر آبرویی برای مردمِ این کشور باقی نگذاشته‌اید و هنوزهم به خودسری ادامه می‌دهید.
اگر کابینه و پارلمان این طرح ضد فرهنگی، ضد ملی و خاینانه را تأیید کنند، همه محاکمۀ تاریخی خواهند شد.
به یقین که این تحریکات ضد ملی، به ادامۀ طرح نوازشریف نخست‌وزیر پاکستان مبنی بر سپردنِ ولایات پشتون‌نشین به طالبان است و می‌تواند زمینه‌سازی برای تکمیلِ آن و تجزیۀ افغانستان باشد و اختلافاتِ ملی را چندبرابر سازد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.