احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۳ اسد ۱۳۹۲
فیضی ځدران:
که د ملی اجنډا هر هدف جلا بحث ته وړاندې شی، ملی اجنډا غنی کوی
لومړی د ملی اجنډا د لومړۍ مشورتی ناستې ګډونوالو او په ځانګړی ډول ښاغلی احمدولی مسعود ته سلامونه او د مشرانو په اجازه. نه غواړم ډېرې خبرې وکړم، ځکه دوستانو ډېرې ښې خبرې وکړې.
خو ښه به دا وه چې د تېر شوی وخت ضایع شوی نه وای. په ملی اجنډا کې مشخص او ځانګړی پنځه اهداف شامل دی او که هر هدف ځانګړی وړاندې شوی وای او دوستانو پرې بحث کړی وای او نظرونه یې پرې ورکړی وای، نو له یوې خوا به وخت نه و ضایع شوی او له بلې خوا به یوې داسې موافقې ته رسېدلی وای، چې اجنډا به یې غنی کړې وای. دوستانو ته به وخت ورکړل شوی وای، چې په هر بند یې خبرې کړې وای او خپل نظر یې پرې ویلی وای، چې څه پرې زیاتېږی او یا څه ترې کمېږی. اوس هم که د مجلس رییس صیب زما دا نظر یا وړاندیز ومنی او غونډې ته هر هدف ځانګړی د بحث لپاره وړاندې کړی او د دوستانو نظرونه پرې واخلی ښه به وی.
میر حیدر مطهر:
من از جناب آقای میران یک سوال دارم و آن این که شما در مورد توزیع قدرت و ثروت صحبت کردید که مشکل توزیع قدرت را میتوان با نهادینه ساختن دموکراسی حل کرد؛ اما در خصوص مشکل توزیع ثروت چه الگو یا سیستمی وجود دارد یا شما چه الگویی را پیشنهاد میکنید؟
هادی میران:
در این خصوص باید گفت که منظور از توزیع ثروت در حقیقت توزیع عادلانه عواید و درآمد ملی براساس نیازهای شهروندان و جامعه میباشد؛ اما در افغانستان عواید ملی و امکاناتی که در اختیار دولت برای انکشاف جامعه قرار دارد، متأسفانه به صورت ناعادلانه اختصاص داده میشود؛ طور مثال چند سال قبل بودجهیی که برای ولایت دایکندی اختصاص داده شده بود، حدود ۱۵ در بودجۀ بود که برای ولسوالی نادعلی ولایت هلمند اختصاص داده شده بود و این مثال یک نمونۀ خوبی از توزیع ناعادلانۀ ثروت در افغانستان است.
احمد سعیدی آگاه مسایل منطقه:
با سلام خدمت دوستان گرامی و سپاس از جناب احمد ولی مسعود!
میخواهم درد مشترکی را با شما شریک بسازم و باور من این است که ما مردم افغانستان در مجموع و با شررات همسایههای شریر کوشیدیم با استفاده از القاب نامیمون همدیگر را متهم کنیم، طور مثال کسانی که در حکومت بودند مجاهدین را به نام اشرار بیفرهنگ و مزدور پاکستان و مجاهدین حکومتیها را ملهد، کمونست و مزدور روس میخواندند.
در دوران خلقیها زمانی که مسالۀ قدرت مطرح شد، کسانی که بروت و کلا داشتند بهترین خلقی بودند و کسی که کلا نداشت بهترین پرچمی بود؛ بنابراین تقسیم چوکی براساس زور کلاه بود، نه براساس لیاقت و شایستهگی.
زمانیکه مجاهدین به کابل آمدند و قدرت را به دست گرفتند، دراین زمان نیز مقام و منزلت و یا معیار چوکی براساس ریش و پیراهن و تنبان بود و مسالۀ دیگر اینکه باید نسبت به پاکستان بد بین نمیبود، متاسفانه دراین دوره نیز اهلیت و دانش معیار نبود و مدنظر گرفته نمیشد.
در زمان حکومت طالبان هرکسی که چشم خود را سرمه میکرد و لنگی سیاه میپوشید، مولوی بود و معیاری بود برای چوکی و قدرت و پس از سقوط طالبان و روی کار آمدن حکومت حامد کرزی عدۀ تفنگسالار، جنگسالار و برخی هم وطن فروش وسگشوی نامیده شدند؛ بنابراین میتوان گفت که این نامها و القاب را ما از دشمنان قسم خورده افغانستان، بنابرعدم فهم خود به مردم افغانستان، تحفه آوردیم.
جناب مسعود ابتکار شما گامی خوبی است؛ اما باور من این است که ما زمانی به یک ملت سرافزار، با غرور و با شهامت مبدل خواهیم شد که چوکی، مقام و پست براساس لیاقت، اهلیت و شایستهگی به اشخاص داده شود، نه بر اساس قوم، مذهب، زبان و سایر موارد.
زمانی که رییسجمهور پشتون، معاون اول تاجیک و معاون دوم هزاره باشد، نشانگر این است که ما را تشویق به ملت شدن نمیکنند، بل ما را تشویق به قوم شدن میکنند؛ بنابراین هر قدر که ما به سمت قومشدن به پیش برویم، گامی به طرف بدبختی میگذاریم.
تا زمانی که در افغانستان معیار سلوک، شخصیت، اهلیت و دانش نبوده و برعکس قوم و زبان باشد، مشکل حل نخواهد شد، طور مثال اکثریت نمایندهگان پارلمان بر سر واژۀ پوهنتون، دانشگاه و دانشکده مشکل دارند؛ اما خوب چه عیبی دارد که من تحمل میکنم کلمۀ پوهنتون و یونیورسیتی را پس شما چرا کلمۀ دانشگاه را تحمل نمیکنید؛ بنابراین دستهای مرموزی از داخل و خارج در تلاش است تا ملت ما را زبون بسازد.
به باور من حکومت موجود که نام خود را حکومت مشارکتی گذاشته است، برعکس یک حکومت مانند یک شرکت سهامی است و نه حکومت ملی و نه حکومت مردمی.
میخواهم به جناب حمید مبارز بگویم که ما ملت نیستیم و هر کسی که بخواهد در این خصوص با من بحث کند، من حاضر استم و ما از آدرس قوم، صاحب ثروت و چوکی شدیم؛ اما هرگاه براساس لیاقت و شایستهگی به مقام و چوکی رسیدیم در آن زمان میتوانیم بگویم که ما ملت استیم.
اشراق حسینی:
با سپاس از جناب سعیدی در خصوص توسعه نیافتهگی دو مدل یا دو الگو وجود دارد: یکی اینکه از بیرون مداخله صورت میگیرد و یک کشور یا یک ملت به صورت توسعه نیافته حفظ میشود و مدل دوم این که خود یک جامعه زمانیکه از پویایی به سمت رکود میرود، در این جا مقصر خودش است، نه کشورهای دیگر.
به باور من ما نباید ایران و پاکستان و سایر کشورها را مقصر بدانیم، بل باید خود را مقصر بدانیم که با وجود اینکه در گذشتهها دارای فتوحات بودیم؛ اما حالا هر مشکلی را که خلق میکنیم، به تیوریهای توطیه پناه میبریم؛ بنابراین من فکر میکنم که مردم افغانستان نباید سادهسازی کنند، چرا که مشکل ما با تقلیل دادن پیچیده گیهای مسایل اجتماعی حل نخواهد شد.
ما چرا به آلمان غربی مداخله نمیکنیم و یا چرا به آسترالیا مداخله نمیکنیم و چرا این کشورها شکایت نمیکنند و یا چرا ایران و پاکستان از ما شکایتی ندارند، مانندی که در گذشتهها داشتند، به هر صورت تمام این مسایل مواردی اند که به عنوان دردهای جدی مطرح اند و نیاز است که این موارد توسط کارشناسان به بررسی گرفته شود، در غیر این صورت ساده سازی مسایل، حلال مشکلات ما مردم افغانستان نخواهد بود.
عبدالمتین امین یک تن از جوانان شرکت کننده:
تنها با متوصل شدن به فرصتهای کلان اقتصادی مشکل ما حل خواهد شد
با سلام خدمت همۀ دوستان و با سپاس از جناب سفیر صاحب!
صحبتهای من در رابطه به سخنان رنجبر صاحب است که داکتر صاحب رنجبر روی چهار محور بحث کردند و گفتند که ما براساس همین چهار محور میتوانیم بحثهای مشترک ملی و اعتمادسازی را مطرح بسازیم که شامل دین، وطن، منافع ملی و دموکراسی است.
به باور من، تمام این موارد هر چند از ارزشهای بسیار کلان جامعه است؛ ولی متأسفانه توافق درجزییات این موارد وجود ندارد، طور مثال قرآئتی که من از دین دارم، به عنوان یک حافظ قرآن با قرآئتی که ملا عمر از دین دارد، از زمین تا ثریا تفاوت دارد و مورد دیگر اینکه بزرگترین مؤلفه یک وطن و جغرافیا آن است که ما هنوز روی آن توافق نداریم همان طور که جناب حمید مبارز چند لحظه پیش گفتند که خط دیورند را به رسمیت نمیشناسند؛ اما شاید برای من یک و تعداد زیادی دیگر از افراد جامعه هیچ تفاوتی میان دیورند، سمرقند، بخارا و مرو وجود نداشته باشد؛ بنابراین چگونه میتوانیم روی این محور جمع شویم.
سعیدی صاحب گفتند که ما اقوم استیم و تا هنوز ملت نشدیم؛ اما حمید مبارز میگوید که ما ملت استیم؛ بنابراین در صورتیکه ملت به معنای واقعی آن شکل نگرفته، پس چگونه ممکن است که منافع ملی بر مبنای آن تعین شود.
من با جناب آریایی و آقای اندیشمند موافق استم که ما هنوز درلاک قومیت قرار داریم و مسالۀ دیگر اینکه چند درصد نخبهگان سیاسی ما هنوز روی محوریت دموکراسی توافق دارند؛ بنابراین تصور من این است که اگر ما بر محور اقتصاد براساس چهار فرصت کلان اقتصادی که در جامعه وجود دارد، متوصل شویم، ممکن است بخش بزرگی از مشکلات ما حل شود.
اگر ما بتوانیم بر محور زراعت، بر محور استخراج معادن و بر محور هشت میلیارد دالر کمکهای جامعه جهانی سازماندهی درست کنیم مشکلات ما حل خواهد شد.
به باور من منافع ملی ما از بندر فیضآباد اشکاشم تا مرز چین است، منافع ملی ما بندر حیرتان تا ترکمنسان و تاجکستان و یا خط ریلی که در ولایت بلخ تاسیس شده است، میباشد و میتواند مشکلات ما را حل کند؛ بنابراین حرف آخر من این است که ما باید به تیمی رای بدهیم که محوریت اقتصاد و توسعه اقتصادی در راس کارشان قرار داشته باشد، نه مسایل سمت، قوم و زبان.
اشراق حسینی:
من از سخنان شما این طور متوجه شدم که یک جامعه ملی وجود دارد و این جامعه ملی این چهار فرصت را به وجود میاورد؛ اما یاد ما باشد که ما برای تعریف یک ملت مدرن که جزو خانوادۀ جامعه جهانی در قرن بیست ویک باشد، مشکلاتی داریم؛ بنابراین ما هنوز ملت مدرنی نشدهایم که همۀ مردم ما از حقوق مساوی برخوردار باشند.
Comments are closed.